معرفی کتاب هنوز هم من نوشته جوجو مویز؛ داستان عاشقانه ای که هوادار دارد
به گزارش مجله سرگرمی، قصه های عاشقانه همواره برای طیف وسیعی از خوانندگان جذابیت داشته است. حتی کسانی که زیاد هم اهل کتاب و کتابخوانی یا خرید کتاب نیستند، نسخه پی دی اف یا صوتی آن را حتما دانلود می نمایند و رمان های عاشقانه را از دست نمی دهند. کتاب هنوز هم من ادامه ای از داستان های جنجالی و پرفروش من پیش از تو و من پس از تو اثر جوجو مویز، نویسنده مشهور انگلیسی است. پیشنهاد میشود پیش از آغاز این کتاب، دو جلد قبل را مطالعه کنید. هرچند میتوان گفت که این داستان کاملا متفاوت با دوجلد قبلی است.

کتاب هنوز هم من از آن دست داستانهایی است که مخاطب را به درون خود میکشاند، از همان دسته که بعضی میگویند: ما با این کتاب زندگی کردیم. برای زندگی با این کتاب باید لوئیزا کلارک کاراکتر اصلی آن را شناخت، با او دوست شد، پای درد و دل ها و ماجراهایش نشست و به او اعتماد کرد. این کتاب همیشه به مخاطب یادآوری می نماید که زندگی همه آدمها، حتی معمولیترینشان پر است از ابعادی که هرگز جسارت کشف کردن آن را به خود ندادهاند. کسانی که از تجارب جدید، از ترک عادت ترسیدهاند. به چارچوب معمول خود خو گرفتهاند و فرصت تغییر و رشد را از خود دریغ نمودهاند. بدتر آن که عدهای تا آخر عمر متوجه آن تکرار بی فایده نیستند ولی بعضی مانند لوئیزای داستان، شانس آن را دارند که با افرادی رو به رو شوند که به آنها تلنگر بزنند، چارپایهای زیر دیوار کوتاهی که به دور خود کشیدهاند بگذارند و جهان دیگری را آن سوی حصار اطرافشان، ببینند.
لطف داستان در این است که لوئیزا یک دختر بسیار معمولی از خانواده ای معمولی با یک چهره و اندام معمولی است. همذاتپنداری با او به راحتی قابل لمس است. در کنار همه بالا و پایین های داستان یک لحن فانتزی کمدی چاشنی آن است که آن را برای مخاطب لذتبخش میکند.
خلاصه داستان هنوز هم من
داستان با این پیش فرض شروع میشود که چند سال قبل لوئیزا پرستار شخصی به اسم ویل بوده است. ویل از آن دسته افرادی بود که تمام روزهای زندگی خود را به معنای واقعی زندگی نموده بود و یک روز تکراری در عمرش نداشت. ویل اهل سفر و ورزش و ماجراجویی بود که به ناگاه تصادفی وحشتناک کرد. او در اثر ضربه به نخاعش دچار مصدومیت شد و باقی عمر خود را روی ویلچر زندگی کرد. هیچ چیز در این جهان از این دردآورتر برای او امکان نداشت.
ویل وقتی جهانی محدود لوئیزا را دید تشویقش کرد جور دیگر زندگی کند. در بخشی از جلد اول کتاب لوئیزا به ویل می گوید: من کارهای زیادی انجام نمی دم، میرم سرکار و برمی گردم خونه. همین. ویل می گوید: عجب! زندگیت از زندگی من هم خسته کننده تره.
بعد از ویل، زندگی لوئیزا شکل جدیدی به خود میگیرد. با توجه به احساسی که بین او و ویل شکل گرفته بود و شخصیت فوقالعاده ای که ویل داشت، طرز فکر ویل به روی کل داستان که در واقع زندگی لوئیزاست، سایه می گستراند. پس از حوادثی که در جلد دوی کتاب اتفاق میافتد، لوئیزا پیرو همین طرز فکر که به تجارب جدید نه نگوید و هر چیزی را امتحان کند و نهایتا به قول ویل جسورانه زندگی کند پیشنهاد کار برای خانواده گاپنیک در نیویورک را میپذیرد و راهی میشود تا زندگی جدیدی را در این شهر جادویی شروع کند.
داستان از قصر گاپنیک شروع میشود. لوئیزا که بیشتر عمر خود را در شهر کوچکشان گذرانده بود از هر چیزی در آن جا حیرت میکند. لو در آن جا وظیفه دارد که دستیار اگنس، زن جوان آقای گاپنیک باشد. او وظایف خود را به خوبی میشناسد و از عهده آن برمیآید. اما این شهر غریب برای لوئیزای داستان، غافلگیری های فراوان دارد.
اوج داستان جایی است که لوئیزا که به شدت به اخلاقیات پایبند است بعد از مدتی با کسی آشنا میشود که عجیب او را یاد ویل میاندازد. اما لوئیزا با حساسیت بالایی به رابطه از راه دورش اهمیت میدهد و به شدت از آن مواظبت میکند که در ادامه ماجرا بسیار جالب میشود و زندگی در نیویورک برای این دخترک به دور از شهر و دیارش اتفاقات و چالشهای جالب و عجیبی پیش رو دارد که می توان گفت با همه سختی هایش می ارزد.
درباره کتاب هنوز هم من
کتاب هنوز هم من نوشته جوجو مویز نویسنده مشهور انگلیسی است. او در سال 2018 با نگارش این کتاب هواداران خود را شاد کرد. به خصوص که این کتاب همچنان داستان ماجراجوییهای شخصیت اول رمانهای مشهور من پیش از تو و پس از تو، لوئیزا کلارک است و درواقع جلد سه آن محسوب میشود.
پیرو سروصدایی که در همه جای جهان با جلد یک آن به پا شد، تا حدی که بعضی از اساتید روانشناسی آن را به عنوان یک مبحث مورد توجه نقد کردند. همچنین فیلم جلد اول آن با حضور هنرپیشههای مطرحی مانند امیلیا کلارک ساخته شد و توجهاتی بیش از پیش معطوف به این کتاب شد و جلد سوم آن هم با استقبال زیادی روبرو شد که از نظر بعضی از منتقدین فرایند جذابتری نسبت به دو جلد قبلی دارد.
در مجموع جوجو مویز این داستانها را حول یک محور ظریف و جالب توجه میگرداند و می گوید: تا زمانی که زنده و سالم هستی، باید از هر لحظه از زندگیت استفاده کنی، از کسب تجربه نترسی. تو در قبال زندگی که خدا در اختیارت گذاشته است مسئول هستی و نباید این واقعیت را فراموش کنی که دو پا برای پرواز داری و اگر از آن استفاده نکنی و مانند کسی زندگی کنی که این دو پا را ندارد، قافیه را بدجوری باختهای.
ترجمههای متعددی از این کتاب در بازار هست که کتاب حاضر ترجمه مریم مفتاحی از انتشارات آموت است.
در بخشی از کتاب هنوز هم من می خوانیم
من به این نتیجه رسیدم که دلشکستگی به طور قطع درجهبندی دارد. در صدر فهرست، مرگ کسی که عاشقش هستید قرار گرفته است. در چنین وضعیتی آدم بیش از هر زمان دیگر شوکه میشود و احتیاج به همدردی دارد: قیافهها محزون میشوند و دستی با دلسوزی شانهات را میفشرد و میگوید اوه خدایا متاسفم. بعد از آن احتمالا زمانی است که شما را ترک نمودهاند. خیانت و رذالت دو طرف درگیر ماجرا، به همدردی و محق دانستن احساس خشم قربانی منجر میشود. نفرت و اوه لابد برایت شوک بزرگی بوده. میتوان به آن فهرست، جدایی تحمیلی، موانع مذهبی و بیماریهای لاعلاج را اضافه نمود. ولی این حرف که چون در دو قاره متفاوت زندگی میکردیم به تدریج بین ما جدایی افتاد با واکنشی بیشتر از یک سر تکان دادن روبه رو نمیشود و افراد با واقعبینی تمام فقط همدلانه شانه بالا میاندازند. خب پیش میآید.
منبع: دیجیکالا مگtour-france.ir: تور فرانسه ارزان | تور فرانسه قیمت، تور پاریس، تور پاییز را همراه ما تجربه کنید.
تور کشتی کروز: تور کشتی کروز: سفری هیجان انگیز به اقیانوس ها