حکایت تلخ کمبود داروی بعضی بیماران در ایران؛ می خواهم زنده بمانم!
به گزارش مجله سرگرمی، اینجا ایران در ماه های پایانی سال 1399، سال سیاهِ کرونا و سال سیاهِ تحریم ها، حال محسن، مژگان، فرشید، زهرا، عاطفه، پروانه، مسعود و علیرضا مثل صد ها ایرانی دیگر خوب نیست. درد آنها، اما آوار بر سایر درد های جامعه ایرانی است. آن ها خوب نیستند، چون داروهای خودشان یا عزیزان شان یا نیست یا بی کیفیت است یا اگر هست قیمت های نجومی دارد. حکایت دارو برای آن ها به قول محسن شده است: دست ما کوتاه و خرما بر نخیل.
به گزارش خبرنگاران، از زمستان پارسال کمبود دارویی به خصوص در زمینه دارو های بیماران پیوند کبد و کلیه مشکل آفرین شد. محسن می گوید: از زمستان پارسال سلسپت سوئیسی داروی بیماران پیوندی در داروخانه ها نایاب شد. ما هم به توصیه وزارت بهداشت به دلیل عدم واردات داروی خارجی از داروی سلسپت ایرانی استفاده کردیم که عوارض بسیاری داشت. اعتراض که کردیم گفتند از داروی مایفورتیک که یک داروی جایگزین برای داروی اصلی است، استفاده کنیم که این دارو هم چند ماهی است در بازار نیست! داروی جایگزین دیگر یعنی پروگراف هم در بازار یافت نمی گردد و این یعنی جان ما بیماران پیوندی کبد و کلیه در خطر است!
درد را از هر طرف که بخوانی درد است این را مژگان مادر فرشید گفت، فرشید دو سال است پیوند کلیه نموده است. مژگان پشت تلفن با گریه می گوید: سلسپت نیست. این را به چه زبانی بگوییم. خیلی وقت بود به سختی گیر می آمد، اما حالا نیست اصلا نیست. مژگان دارد گریه می نماید که فرشید گوشی را از مادرش می گیرد و تمام دردش را فریاد می کشد: یعنی نمی دانند دارو نیست! آقایان پس چه می دانند؟ من گناهم چیست جز این که ایران به جهان آمدم و بعد حرف هایش آنقدر تند می گردد که نمی گردد نوشت. او ادامه می دهد: آقای مسئول! آقایان مسئول! من نمی خواهم بمیرم. من فقط 25 سال دارم. من می خواهم زنده بمانم. می خواهم زنده بمانم و گوشی را قطع می نماید.
زهرای 23 ساله دانشجو ساکن یکی از شهرهای جنوب ایران که از کودکی بیماری خود ایمنی ارثی ویلسون (انباشته شدن مس در کبد) داشته و چهار سال قبل عمل پیوند کبد نموده است، هم از نبود دارو می گوید: از شش سالگی بیماری مرا تشخیص دادند. تا هجده سالگی دارو استفاده کردم بعد از دو سال در 20 سالگی در شیراز پیوند کبد شدم. بعد از آن به من داروی مایفورتیک دادند تا سیستم ایمنی بدنم را سرکوب کند تا عضو پیوندی را بپذیرد. به من سلسپت ندادند، چون دوز آن قوی بود. اما چهار ماه پیش که برای تهیه مایفورتیک به داروخانه رفتم گفتند مایفورتیک اصلا نیست و به جایش سلسپت سوئیسی دادند. دوباره که برای تهیه سلسپت رفتم می گویند آن هم نایاب شده. به دفتر پیوند کبد در شیراز زنگ زدم گفتند سوپریمون که یک داروی ایرانی است جایگزین کن. اما آن هم در بازار نیست.
او ادامه می دهد: سازمان غذا و داروی مرکز استان تماس گرفتم. گفتند تا دو هفته دیگر شاید دارو موجود گردد. سازمان غذا و داروی تهران زنگ زدم گفتند نگرد نیست. کرمان هم پیگیر شدم، اما نبود. دیگر باید چه می کردم؟ دوباره برای تهیه سوپریمون به داروخانه زنگ زدم گفتند اصلا گیر نمی آید. با دفتر پیوند کبد تماس گرفتم، گفتند باید داروی ایرانی دیگری با نام آزارا جایگزین کنم. اما آزارا عوارض جانبی زیادی دارد مثل جوش های پوستی، ریزش مو، عفونت، گلودرد، اسهال و استفراغ، حساسیت شدید به نور و ضعیف شدن چشم. شک دارم استفاده کنم یا نه؟ من وقتی مایفورتیک استفاده می کردم پوستم لک آورد. خب حتما با آزارا بدتر می گردد. الان در بیمارستان شیراز برای پیوندی ها از داروی جدید استفاده می نمایند، اما بیشترشان کبدشان پس زده است. قبلا شده بود دو هفته دارو نباشد، اما بعد دارو می آمد، اما این اولین بار است که چهارماه است دارو نیست. شرایط در بیمارستان پیوند شیراز اصلا خوب نیست.
در همین ماه اخیر سه مورد از بیماران پیوند کبدی به خاطر این که دارو گیرشان نیامده بود دارویشان را کم مصرف نموده بودند یا یک مورد یک هفته دارو گیر نیاورده بود و نخورده بود برای همین با آنزیم های بسیار بالا مراجعه نموده بودند
زهرا آهی می کشد و ادامه می دهد: وقتی دارویی را چهارسال مصرف می کنی بدنت به آن عادت می نماید. دارو را که عوض کنی ممکن است آنزیم هایت بالا برود یا کبد پس بزند. معلوم نیست چه می گردد. سختی کار اینجاست که دوباره به دلیل نبود دارو باید همین دارو را عوض کنی این دیگر خیلی بدتر است. تازه نمونه ایرانی دارو، کیفیت داروی خارجی را ندارد. کسانی که نمونه ایرانی را گرفتند دارو بهشان نساخته و کبدشان پس زده است. ما پیوندی ها سال ها سختی کشیدیم. با هزار بدبختی نوبت پیوند گرفتیم. بعد از آزمایش های مختلف زیر عملی رفتیم که معلوم نبوده زنده بیرون بیاییم یا نه؛ پیه همه چیز را به تنمان اقتصادیدیم برای این که زندگی کنیم، برای این که سالم باشیم و زندگی عادی داشته باشیم. اما الان چه؟ وزیر بهداشت باید به ما جواب بدهد. باید به من جواب بدهد چطور دارو پیدا کنم؟ پدرم دیشب به من می گوید زهرا چقدر لاغر شدی؟ این ها به خاطر استرس است. من و امثال من استرس تامین دارو داریم. من دانشجو هستم باید فکر درسم و کارم باشم، اما دغدغه دارو دارم. همه اش فکر می کنم اگر دارویم پیدا نگردد چه؟ این روی روحیه آدم تاثیر می گذارد. آن هم در بیماران پیوندی که باید روحیه شان خوب باشد. اگر روحیه خراب باشد ممکن است کبد پس بزند. کبد عضو حساسی است. همه نگران هستند. پدرم می گوید غصه نخور درست می گردد، ولی مگر می گردد غصه نخورد؟
پدر عاطفه هم مثل پدر زهرا نگران دخترش است مثل پدر پروانه. عاطفه سرطان خون دارد. داروی آنکاسپار آلمانی نایاب شده البته که در ناصرخسرو گیر می آید و بعضی جا ها به او 40 میلیون و حتی بالاتر قیمت دادند، اما خانواده عاطفه اینقدر پول ندارد. پدر عاطفه شرمسار و عصبانی است. داروی ساخت هند را پیدا نموده، اما دکتر گفته به درد نمی خورد و عوارض دارد. او می گوید: خانه مان عزاخانه است همسرم مدام اشک می ریزد چه کار کنم یعنی باید شاهد پرپرشدن دخترم باشم؟
کمبود دارو مختص یک بیماری نیست
پروانه 20 ساله افسردگی شدید دارد. آذرماه پارسال بود که با یک مشت قرص خودکشی کرد، اما عمرش به جهان باقی بود و ماند. دکتر آسنترا و ترازدون تجویز کرد. تا مدتی پیش همه چیز خوب پیش می رفت. پروانه شرایط عادی داشت. اما از تابستان آسنترا نایاب شد. پروانه بعد از آن طی تماس با 1490، داروی سرترالین ایرانی را جایگزین کرد. اما قرص جدید به او نساخت. او بی حال شده بود.
خودش می گوید: بدنم خالی نموده بود. احساس پوچی می کردم. نمی توانستم از جایم بلند شوم. من که مدتی بود حالتم عادی شده بود دوباره به هم ریختم. دارو های اعصاب را نمی گردد به یک باره قطع کرد خطر دارد. یک روز مادرم ناراحت از شرایط من به داروخانه ای نزدیک خانه مان رفته بود از وضعم گفته بود، خانم دکتر داروساز گفته بود دارو های ایرانی همینند. بعد انگار دلش به حال مادرم سوخته بود در حالی که اول منکر داشتن این دارو شده بود یکی از همکارانش را صدا زده بود که حالا ببین آن ته چیزی مانده و بعد یک ورقه آسنترا را چند برابر قیمت به مادرم داده بود. گفته بود دیگر نداریم.
حسن پدر پروانه هم می گوید: به خدا بعد از آن دنبال آسنترا خیلی گشتم. آخر سر پس از این همه چرخیدن در داروخانه های تهران، در یک داروخانه در غرب تهران، یک ورق آسنترا را که قبلا 9500 تومان می خریدیم 29 هزار تومان گیر آوردم و خدا را هم شکر کردم. بگذار دارو باشد چه کار کنیم گرانتر می خریم، نمی توانیم که شاهد رنج عزیزان مان باشیم. حالا ترازدون هم گیر نمی آید تا حالا که پیدا نکردم. خدا کند نخوردن آن عارضه ای برای دخترم نداشته باشد.
علیرضا هم که برای مادرش مجبور است وارفارین تهیه کند می گوید: دارو های رقیق نماینده خون به سختی گیر می آید. مدتی پلاویکس نبود، اما بعد با قیمتی گرانتر موجود شد، اما باز هم سخت گیر می آید. حالا وارفارین هست، اما هر بار کارخانه اش تغییر می نماید. این تغییر کارخانه ها هم دردسر است، چون تا بدن مادرم به یک قرص عادت می نماید و دوزش معین می گردد کارخانه سازنده اش تغییر می نماید دوباره غلظت خون پایین و بالا می گردد و این اصلا خوب نیست. قرص آسویکس که آن هم رقیق نماینده خون است آن هم گیر نمی آید. این یعنی چه؟ این بازی کردن با جان مردم است؟ شوخی که نیست!
مسعود 56 ساله هم که مدت هاست دیابت دارد از استرس کمبود و تامین انسولین می گوید. این که انسولین ایرانی که می زند افت قند پیدا می نماید. مسعود تنها نیست. یگانه، سارا، علی و خیلی های دیگر که مثل او دیابت دارند این روز ها بار دیگر درگیر کمبود انسولین هستند. علی می گوید: فکر نمی کردم یک روز بیاید که از ترس نبود انسولین به خود بلرزم. آقایان مسئول وزارت بهداشت به راحتی می گویند دوزش را کم یا زیاد کن. به همین راحتی! این که یکدفعه از افت قند بیهوش بشوی یا به کما بروی نمی دانند یعنی چه؟ آقایان مسئول! به جای این حرف ها بگویید این چه وضعی است برای ما درست کردید. ما دارو می خواهیم.
مادر سارا اما هنگام صحبت غم بیشتری دارد. او می گوید: بچه ام متولد سال های جنگ است. بابایش آن روز ها در جبهه بود. دستم خالی بود. سرم باد داشت نمی خواستم دستم را پیش کسی دراز کنم، مدام به بچه ام چای شیرین و نان می دادم. وقتی در چهارسالگی گفتند دیابت دارد با خودم گفتم ای درد به جانت بیفتد که با بچه ات چنین کردی. حالا این روز ها وقتی دخترم در به در انسولین است می سوزم. انگار زخمم تازه می گردد آن موقع جنگ بود نبود، اما الان چه؟ این انسولین تازه ای هم که گرفته همین انسولین ایرانی به بدنش نمی افتد. مدام قندش می افتد. ترا به خدا بنویسید شاید کسی بخواند من دخترم را زنده می خواهم. بنویسید درد من مادر را بیشتر از این ننمایند.
به خدا بعد از آن دنبال آسنترا خیلی گشتم. آخر سر پس از این همه چرخیدن در داروخانه های تهران، در یک داروخانه در غرب تهران، یک ورق آسنترا را که قبلا 9500 تومان می خریدیم 29 هزار تومان گیر آوردم و خدا را هم شکر کردم
می خواهند زنده بمانند!
زهرا، فرشید، علی، مادر سارا و بقیه خواسته زیادی ندارند. فرشید می گوید می خواهد زنده بماند. به قول زهرا آن ها فقط می خواهند زنده باشند و زندگی نمایند. یک زندگی عادی و معمولی نه به گفته پروانه زندگی غیرمعمول مانند آقازاده ها. فقط می خواهند دغدغه دارو نداشته باشند. این خواسته زیادی نیست. اما خواسته جمع زیادی از بیماران خاص و حتی غیرخاص است از بیماران پیوندی، سرطانی، پروانه ای تا بیماران تالاسمی که حالا داروی دسفرال شان گیر نمی آید یا حتی میگرنی ها که می گویند بعضی دارو ها مانند دپاکین را پیدا نمی نمایند. علیرضا درست می گوید این دیگر شوخی نیست اینجا پای جان آد م ها وسط است. مگر این که به قول فرشید اینجا همه چیز گران باشد جز جان آدمیزاد.
فعلا ناگزیریم!
دکتر ایرج خسرونیا متخصص گوارش و کبد در مصاحبه با خبرنگاران با اشاره به کمبود دارو از اجبار شرایط گفت که موجب شده تا داروهای مشابه داروهای وارداتی در دستور کار پزشکان قرار بگیرد. او اظهار کرد: اصولاً بعضی دارو ها کمیاب شدند. دلایل مختلفی هم دارد یکی این که خود شرکت ها این کار را انجام می دهند یعنی دارو نمی فرستند و نمایندگانشان فعالیت نمی نمایند. دوم این که پولش وجود ندارد و تحریم ها مانع از برقراری تجارت و رد وبدل کردن پول دارو ها می گردد. سوم کمبود بودجه دولت است که خودش مشکل ساز شده است؛ بنابراین بعضی از دارو ها به اندازه احتیاج داخل تامین نمی گردد. در این میان، بعضی از دارو ها بسیار ضروری و ضروری است، اما متأسفانه به دست مردم نمی رسد.
وی افزود: بعضی دارو ها مانند داروی بیماران پیوندی، اهمیت زیادی دارد. کسی که پیوند کلیه، پیوند کبد یا ریه و مغز استخوان نموده است اگر این دارو ها را استفاده نکند این عضو پیوندی دفع می گردد. یعنی این که این همه زحمت و دردی که کشیده است و هزینه ای که نموده است همه از بین می رود و جانش هم در خطر است.
خسرونیا اعلام کرد: دارو های مشابه این دارو ها وجود دارد، ولی دارو های مشابه آن تأثیر اصلی را ندارند. این که پزشک با توجه به نبود دارو ممکن است داروی دیگری جایگزین کند این تغییر دارو نیست این همان دارو است، ولی ممکن است ضعیف تر عمل کند و آن کارایی داروی اصلی را نداشته باشد. ولی وقتی آن دارو نیست و پیدا نمی گردد من دکتر مجبور هستم این دارو را بدهم. هر چند معمولاً کل دارو ها چه آن دارو های وارداتی و چه این دارو های داخلی عارضه دارند، ولی گاهی عارضه دارو های داخلی بیشتر است. اما ما مجبور هستیم که این دارو را مصرف کنیم. ما در شرایط فعلی که دارو وجود ندارد منافع و ضرر های یک دارو را باهم مقایسه می کنیم اگر منافعش بیشتر باشد آن دارو را تجویز می کنیم.
او ادامه داد: به هرحال وقتی من به عنوان پزشک یک نسخه ای دست مریض می دهم و خودم می دانم که این دارو در بازار وجود ندارد باعث ناراحتی و استرس بیمار می شوم؛ بنابراین در این شرایط پزشکان وقتی از نبود دارویی اطلاع دارند نباید آن را تجویز نمایند و نوع ایرانی اش را در نسخه بنویسند تا حداقل دردسر و استرس بیماران کمتر باشد. بعضی از بیماران پول دار هستند خودشان مستقیماً از کشور های دیگر دارو وارد می نمایند یا مسافران دیگر برایشان می آورند، اما بیشتر مردم شرایط اقتصادی مناسب و این فرصت را ندارند بنابراین کمتر باید آن ها را روانه ناصرخسرو و در به در اینجا و آنجا برای یافتن یک دارو کرد. این خودش برای بیمار استرس و عارضه دارد. باعث آزار و اذیت بیمار و خانواده بیمار می گردد و کلی گرفتاری درست می نماید. پزشک وقتی می بیند این دارو نیست نباید بنویسد. ما فعلا مجبور هستیم. وقتی مجبور هستیم چرا نسخه ای دست بیمار بدهیم که باعث ناراحتی بیشتر بیمار بگردد. دارو های ایرانی نیز در درمان بیماری مؤثر هستند، اما شاید از نوع خارجی کمتر تاثیر داشته باشند.
دچار مشکل شدیم
فاطمه زارع هماهنگ نماینده پیوند اعضای بیمارستان ابوعلی سینای شیراز نیز در مصاحبه با خبرنگاران درباره کمبود داروی بیماران پیوندی گفت: بیشترین عارضه کمبود دارو این است که اگر بیمار پیوندی، داروی پیوند را سر ساعت و به تعداد درستی که ما برایش آغاز می کنیم مصرف نکند به راحتی عضو پیوند شده پس می زند.
او همچنین راجع به تاثیر دارو های ایرانی، چون آزارا که جایگزین داروی اصلی پیوند شده است اظهار کرد: هنوز بیمارانی که این فرایند دارویی را برایشان آغاز کردیم آزمایش ندادند تا ببینیم در چه شرایطی هستند. برای پیوند های کلیه که آغاز کردیم آزمایش شان را فرستادیم پیش متخصص کلیه و هنوز اطلاعی از آن نداریم، ولی برای مریض های کبدی تازه آغاز کردیم و هنوز برای مان آزمایش نفرستادند ببینیم تغییری در آزمایش شان به وجود آمده است یا نه.
زارع با اشاره به نایاب شدن دارو های پیوندی اعلام کرد: خیلی از بیماران در تهیه دارو دچار مشکل شدند. وقتی داروی مایفورتیک نایاب شد جایش سلسپت تجویز شد که آن هم دیگر نیست. بعد سیپریمون یا نوع ایرانی اش سیتوگان را جایگزین کردیم که حالا آن ها هم در داروخانه ها نیست و مجبوریم آزارا را برای بیماران آغاز کنیم. شنیدم یک داروخانه هست که داروی سرتیکان که در حال حاضر در شیراز و در چند استان دیگر پیدا نمی گردد و ما مجبور شدیم جایش سیرولیموس را برای بیماران آغاز کنیم، دارد، اما دانه ای 13500 تومان به صورت آزاد به بیماران می فروشد در حالی که قیمت قبلش با دفترچه خیلی کمتر می شد.
رئیس کمیسیون بهداشت مجلس: این که بعضی هموطنان می گویند داروی خاصی نیست ما از سازمان غذاو دارو که پیگیری می کنیم می گویند این دارو هست، ولی دیگر این دارو ها حساب شده به بیماران داده می گردد!
وی افزود: پیش از این، کمبود دارو به صورت دوره ای بود، اما این تحریم ها خیلی تاثیرگذار بوده و الان اوضاع خیلی بد شده است. در همین ماه اخیر سه مورد از بیماران پیوند کبدی به خاطر این که دارو گیرشان نیامده بود دارویشان را کم مصرف نموده بودند یا یک مورد یک هفته دارو گیر نیاورده بود و نخورده بود برای همین با آنزیم های بسیار بالا مراجعه نموده بودند. ما آن ها را بستری و نمونه برداری کردیم. به آن ها دارو دادیم و دوز دارویی شان را خیلی بالا بردیم. بعضی از بیماران به دلیل استرس تمام شدن دارو و پیدا نکردن آن، داروی شان را کم مصرف می نمایند تا دارو داشته باشند. یعنی اگر قرار است روزی چهار تا مایفورتیک بخورد روزی دو تا می خورد تا دارویش دیرتر تمام گردد. همین روی فرایند بهبودی آنان تاثیر می گذارد. اگر پیوند کبد باشد آنزیم های شان بالا می رود و دچار پس زدگی می شوند.
هماهنگ نماینده پیوند عضو بیمارستان ابو علی سینا افزود: دانشگاه علوم پزشکی شیراز هم در جریان این مسئله است. اما متأسفانه هنوز جواب ما را ندادند. آن ها هم به بیماران می گویند دارو نیست و نداریم. هر وقت آمد به شما خبر می دهیم. این اواخر به مریض ها خبر می دادند تا بفرایند سیپریمون بگیرند. مثلا کسی که روزی شش تا مایفورتیک می خورد و حالا باید روزی شش تا سیپریمون بخورد می رفت و 350 تا دانه قرص به او می دادند تا زمانی که دوباره او را صدا می زدند. اما الان سیپریمون هم گیر نمی آید که ما مجبور شدیم از آزارا استفاده کنیم. هنوز هم بیمارانی که آزارا مصرف کردند آزمایش ندادند تا ببینیم اوضاع آن ها پس از مصرف این دارو چگونه شده است.
آنها که باید پاسخ می دادند، و ندادند!
برای آنالیز بیشتر این شرایط با حیدر محمدی مدیر کل دارو و مواد تحت کنترل سازمان غذا و دارو تماس گرفتیم که ما را به روابط عمومی سازمان ارجاع دادند. با خانم شاهسون روابط عمومی سازمان تماس گرفته شد و قرار شد پس از هماهنگی با کیانوش جهانپور در این باره تا یک ساعت دیگر به خبرنگار خبرنگاران خبر بدهند که ساعت ها گذشت و خبری نشد. همچنین تماس با بنیاد بیماری های خاص و فاطمه هاشمی رئیس این بنیاد درباره شرایط دارویی بیماری های خاص و اقدامات بنیاد در این باره نیز نتیجه ای در برنداشت و همچنان انتظار برای پاسخگویی از سوی سازمان غذا و دارو و بنیاد بیماری های خاص ادامه دارد.
بیمارستان ها و متخصصان گزارش مکتوب بدهند پیگیری می گردد
در ادامه مسئله را با حسینعلی شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در جریان گذاشتیم که شهریاری در این باره گفت: کمیسیون بهداشت و درمان که نباید در این زمینه کاری بکند. این ها جز وظایف ذاتی وزارت بهداشت و درمان و سازمان غذا و داروست. تا به حال به کمیسیون بهداشت و درمان گزارشی ارجاع نشده است که چنین مشکلاتی در این زمینه وجود دارد. این که بعضی هموطنان می گویند داروی خاصی نیست ما از سازمان غذاو دارو که پیگیری می کنیم می گویند این دارو هست، ولی دیگر این دارو ها حساب شده به بیماران داده می گردد. این که مثل قبل هر کسی بخواهد هر تعداد دارو بگیرد نیست. آن هم به خاطر نگرانی های موجود و به ویژه برای جلوگیری از قاچاق داروست. به عبارت دیگر سازمان غذا و دارو می گوید که ما داریم شرایط دارو را مدیریت می کنیم.
وی افزود: مسئله دیگری که شاید موجب این نارضایتی ها شده است این است که طبق قانون، دارو هایی که در داخل فراوری می گردد ورود مشابه خارجی اش ممنوع است؛ مگر اینکه داروی فراوری داخل کفاف مصرف داخل را ندهد تا وزارت بهداشت و درمان از خارج هم وارد کند. ولی اگر فراوری داخلی کفاف بیماران را بدهد دیگر وزارت بداشت و درمان نمی تواند مشابه خارجی را وارد کند. این کمی چالش به همراه دارد. بعضی از بیماران می گویند این دارویی را که استفاده می کنیم اثربخشی نوع خارجی را ندارد و برای ما عوارضی ایجاد نموده است.
او ادامه داد: بعضی از مسایل را هم همکاران پزشک ما ایجاد می نمایند، چون به بیمار توصیه می نمایند که فلان داروی خارجی را مصرف کنید و بیمار هم می خواهد هر طور شده همان دارو را پیدا کند. البته این طبیعی به نظر می رسد. این چالش ها هست و ما از این ها اطلاع داریم. اما درباره این که دارویی گیر نمی آید یا بیماری بر اثر مصرف داروی ایرانی حالش وخیم شده باشد قابل پیگیری است. ولی تا به حال گزارشی به این شکل که کمبود دارویی است یا این که بیماری بر اثر مصرف فراوری داروی داخل دچار مشکل شده باشد یا فلان داروی فراوری داخلی این مشکل را دارد به ما نشده است. البته نه این که بیمار بگوید بلکه باید متخصصان مربوطه در این باره به کمیسیون بهداشت و درمان گزارش علمی بدهند آنوقت این قابل پیگیری است. اما تا به حال چنین گزارشی نشده است.
شهریاری اظهار کرد: ما با سازمان غذا و دارو دائم در ارتباط هستیم. اگر بیمارستان شیراز یا هر بیمارستان دیگری به خاطر کمبود دارو و تاثیر داروی ایرانی دچار مشکل شده است باید به کمیسیون بهداشت و درمان یا سازمان غذا و دارو به صورت مکتوب گزارش بدهد. بیمارستان باید بنویسد این دارو برای بیماران ما این مشکل را ایجاد نموده یا این دارو نیست. البته اگر راست می گویند. باید به مسئولین این گزارش را بدهند نمی گردد بیمارستان به بقال سر کوچه بگوید مشکل داریم و انتظار حل مشکل را داشته باشد. متاسفانه یک جای کار گیر دارد. اگر این مسایل مکتوب گردد ما می توانیم پیگیری کنیم و از مسئولان سازمان غذا و دارو شرح بخواهیم. هر چند به خاطر مسایل اصلی و تحریم ها در این باره مشکل داریم و این واقعیتی هست که وجود دارد، اما اگر بیماری به خاطر کمبود دارو مشکل جدی پیدا کند این قابل تعقیب است و باید با مسئولینی که دراین زمینه کوتاهی و سهل انگاری کردند برخورد گردد. من قول می دهم اگر چنین گزارشی از سوی بیمارستان ها و متخصصان به صورت مکتوب به دست ما برسد ما آن را پیگیری کنیم.
منبع: فراروpariha.com: پریها مجله گردشگری، خبری، موفقیت، آشپزی و سرگرمی میباشد.
chinaro.ir: چین: سفر به کشور پهناور و باستانی، پکن، شانگهای ،گوانجو و هانگزو