این چریک کهنه کار به دنبال میراث آتاتورک است؟
به گزارش مجله سرگرمی، یک هفته از حمله نظامی ترکیه به سوریه می گذرد. تحلیل ها در اینباره بسیار است، اما کسی نمی گوید پشت پرده چه خبر است؟ چه هدفی اردوغان را زیر بار این هزینه سنگین برده است؟
زهره نوروزپور: چهارشنبه هفته گذشته ارتش ترکیه با فرمان مستقیم اردوغان وارد خاک سوریه شد و حملاتی که از سال گذشته وعده داده بود عملی کرد. این حمله در پی حملات سال 2018 با عنوان شاخه زیتون به ادلب و عفرین صورت گرفت.
رئیس جمهور ترکیه می گوید که نمودهای سوریه به دنبال تجزیه هستند. اگر آنها قدرت بگیرند و منطقه خودمختار تشکیل دهند از سوی گروه کردی پ.ک.ک در جنوب ترکیه در تهدید امنیتی قرار می گیرند. اردوغان در یکسال گذشته که جنگ را متوقف کرد به دنبال اجرایی کردن منطقه امن بود، به این معنا که 3 میلیون اواره سوری-عرب را در شمال سوریه اسکان دهد. بر این اساس ناظران معتقدند که اردوغان برای اجرایی کردن این طرح دست به نسل کشی و پاکسازی نژادی زده است.
با اینحال در این روزها تحلیل ها درباره ترکیه بسیار است؛ اما سوال اصلی این است که واقعا اردوغان در شمال سوریه چه می خواهد؟ آیا او به دنبال پاکسازی نژادی است؟ ایا او به دنبال عثمانی گری است؟ آیا مساله مرزهای سایکس پیکو است؟ آیا سهم خواهی است؟ آیا این است که داعشی ها بار دیگر در سوریه مستقر شوند و نمودهای سوریه سرگرم مبارزه با داعش شوند و عطای تجزیه و خودمختاری را به لقای خود ببخشند؟
حرف اردوغان این است که نمودها به هیچ وجه نباید خود مختار شوند؛ خودمختاری آنها یعنی سقوط ترک ها؛ آیا مساله این است؟
اردوغان به دنبال چیست؟
در اینباره کانال اخبار سوریه که اخبار محور مقاومت را لحظه به لحظه تحلیل و پوشش می دهد درباره اهداف اصلی ترامپ در گزارش مفصلی از بازیگری ترکیه در سوریه می گوید:
بهانه ترکیه برای این حمله سرکوب گروه های تروریستی عنوان شده است. اردوغان که مقصر اصلی بحران سوریه به شمار می رود و اصلی ترین حامی گروهک های تروریستی در سوریه بوده است بیش از 130 میلیارد دلار برای گروه های تروریستی هزینه نموده است. با اینحال فرماندهی عملیات تازه ای را آغاز نموده است که معین نیست چه سرانجامی خواهد داشت؟
ترکیه یکبار با یاری گروه های تروریستی خود در منطقه الباب و شمال شرق حلب با تروریست های داعش درگیر شد و با اشغال شهر الباب و روستاها و شهرهای اطراف آن مانند جرابلس، پناهگاه های امنی را برای هزاران تروریست تکفیری و گروهک های وابسته به سازمان اطلاعات خود ایجاد کرد که از سراسر سوریه اخراج شدند و راهی این مناطق شدند و امروز در خانه های مردم آواره سوریه زندگی می نمایند.
حمله بعدی ارتش ترکیه به عفرین بود که یکی از اصلی ترین پایگاه های گروه های کردی به خصوص پ.ک.ک بود. این گروه ها با اشتباهی استراتژیک و تصور اینکه آمریکایی ها به آنها یاری می نمایند اجازه دادند که این منطقه به اشغال ارتش ترکیه در بیاید. در حالی که اگر آن روزها اجازه می دادند دو گردان از نظامیان سوری وارد منطقه شوند و کنترل ظاهری آن را برعهده می دریافتد امروز هزاران هزار تروریست وابسته به پ.ک.ک آواره نمی شدند.
عفرین منطقه بسیار حائز اهمیت بود و نقش مهمی در ساختار سیاسی، فکری و جمعیتی نمودها داشت. به نوعی 60 یا 70درصد از بدنه پ.ک.ک در این منطقه مستقر بودند و به لحاظ فکری و ارزشی برای این جریان ها اهمیت بسیاری داشت. به ویژه که آنها فکر می کردند از منطقه عفرین خیلی به دریای مدیترانه و آبهای آزاد نزدیک هستند و اگر بتوانند کانتون های خود را از شمال عراق و جنوب ترکیه و شمال و شرق سوریه به هم متصل نمایند می توانند در فاصله چند ده کیلومتری با دریای مدیترانه باشند .
به هر حال عفرین اشغال شد و هزاران نفر از تروریست ها و خانواده هایشان با گروه های مسلح کردی که فکر می کردند آمریکا آنها را یاری خواهد نمود و مانع حمله ترکیه به این منطقه خواهد شد آواره شده و امروز در مناطق شمالی حلب سرگردان هستند و بعضی از آنها نیز به شهرهای دیگر شمال و شرق سوریه مانند منبج رفتند و در آن مناطق مستقر شدند.
مساله حمله ترکیه به شمال سوریه مساله امروز و دیروز نیست. از سال 2011 و قبل از آن ، بعد از جنگ دنیای اول سوریه به اشغال نظامیان فرانسوی در آمد، ترکیه در اندیشه بازگزداندن سوریه و شمال عراق مانند موصل و کرکوک به خاک ترکیه بود. آنها می پنداشتند که اینها مناطقی هستند که متعلق به خلافت عثمانی بوده وباید برگردد. کما اینکه حلب بعد از استانبول پایتخت دوم عثمانی ها بود و ارزش و اهمیت بسیاری داشت و بسیاری از سلاطین عثمانی تولد شهرهای سوریه هستند. حتی قبر بعضی از این سلاطین در این مناطق قرار گرفته است.
اردوغان با همین افکار در ترکیه قدرت را به دست گرفت که آغاز آن از شهرداری ها آغاز شد. با اصلاحات مالی که علی باباجان به وجود آورد ، با روینمودهای برادرانه ای که عبدالله گل داشت و با در نظر دریافت سیاست های منطقه ای داوود اوغلو چارچوب هایی شکل گرفت که ترکیه در دهه اول حکومت حزب و عدالت توسعه به یک رشد قابل توجهی برسد و عموما آمریکا نیز یاری کرد که اسلامی سیاسی حاکم بر ترکیه به یک اسلام سیاسی ایده آل در دنیا اسلام تبدیل گردد. کما اینکه این نوع حکومتداری در کشور آنها طرفدارانی داشت و بسیاری آن را مطلوب می دانستند.
اما با گذشت زمان، معین شد دیکتاتوری درون اردوغان که آن زمان نخست وزیر وقت بود، چگونه آرام آرام آشکار می گردد و اندیشه های عثمانی گری و خلافتی او چگونه بیدار می گردد و دو کشور عراق و سوریه را با تفکرات ویرانگر خود به نابودی می کشاند.
از سال 2011 با حمایت از گروهک های تروریستی و با این اندیشه که می تواند فضایی را فراهم کند که دولت سوریه را سرنگون کند. اما چگونه؟
ترکیه در سال 2003 به بعد سرمایه گذاری های عظیمی را در حلب و شهرک های صنعتی مختلف را احداث و میلیاردها دلار هزینه کرد. حتی تجاری که آنها پرورش دادند عوامل و وابسته های سازمان اطلاعات این کشور بودند. کسانی بودند که ترکیه آنها را برای روز مبادا آماده نموده بود و با شبکه مالی وابسته به حزب عدالت و توسعه و همچنین نهاد قدرت و دولت در سایه ترکیه ارتباطات عمیقی داشتند.
همان روزها گفته می شد که خیلی از آن ها گروه های قاچاقچی بودند که آزادانه سلاح حمل می کردند و با نهادهای نظامی و امنیتی ترکیه ارتباطاتی داشتند. این مسائل به جلو رفت و کسانی که ترکیه روی آها سرمایه گداری نموده بود و دوست نداشت قبل از دمشق آنها را بسوزاند و از بین ببرد؛ قبل از ورود به دمشق و اشغال پایتخت که به سرنگونی نظام سوریه با یاری محور مقاومت و جانفشانی مردم سوریه بازنده شد آنها در ادلب وارد شدند و سعی کردند این بخش را به هر قیمتی جدا نمایند.
سرمایه گذاری ترکیه روی جریان های ترکمن سوریه تا جایی که بسیاری از تجار حلب که از طبقه عرب سنی معتدل و قدیمی بودند قافیه را در برابر ترکمن های سنی وابسته به آنکارا باختند و به آرامی یک قشر جدید ثروتمند شکل گرفت که در سال های بعد در قالب سلطان مراد فعالیت کرد. گروهک های تروریستی نورالدین زنکی و المعتصم از نمونه های دیگر جریان های تکفیری بودند. اما بزرگترین گروهکی که با تفکر اخوانی در آن زمان در شمال سوریه شکل گرفت و جمعیت زیادی به خود جذب کرد تیپ توحید بود که این تیپ همان گروهکی بود که با راهنمایی افسران ترکیه وارد حلب شد و توانست بخش های بزرگی از حلب و با خیانت سرهنگ امنیتی آن ناحیه را اشغال کند.
پس از این تحولات بود که ترکیه مناطقی از شمال سوریه به خصوص، بخشی از استان حلب را اشغال کرد. گروهک های تروریستی بی شماری را در آنجا مستقر نموده است. از سال گذشته تا به امروز و بر اساس توافق های آستانه، سوچی و نشست های سه جانبه بین ایران، روسیه و ترکیه، قرار بود ترکیه اقداماتی را در سوریه انجام دهد که این اتفاق نیفتاد و شانه خالی کرد.
ترکیه حاضر نشد گروهک های ترویستی مانند جبهه النصره، حراس الدین و تروریست های چینی، ازبک، قرقیز و قفقازی را تفکیک کند و شالوده القاعده را از هم بپاشاند، چرا که ترکیه به این گروهک ها احتیاج داشت و قصد داشت در آینده از آنان استفاده کند.
ترکیه با طولانی کردن تعهدات خود موجب شد تا ارتش سوریه وارد عمل گردد و بخش هایی از جنوب ادلب را آزاد کند. از سال گذشته تا به امروز در استان ادلب و بخش هایی از شمال سوریه و مناطق مختلف دیگر تروریست ها اخراج شدند و با اتوبوس های سبز به شمال سوریه رفتند.
دولت ترکیه نیز به همین دلیل کوشش نموده تا آنها را با یاری افسران و ژنرال های فراری سوریه سازماندهی کند. این تروریست ها در ادلب الجبهة الوطنیة للتحریر را ایجاد کردند.
در عفرین،فرات، غصن الزیتون نیز ارتش ملی را ایجاد کردند و سعی کردند با بدنه ارتش آزاد آن را شکل دهند. ولی در طول ماه های گذشته کوشش های بسیاری کردند که جبهه وطنی را به ارتش ملی الجیش الوطنی متصل نمایند و همچنین گروهک های جریانی مانند جیش الاسلام، فیلق الرحمن،جیش الاحرار، احرار الشرقیه، جیش السنه و تیپ توحید جنوب و همچنین گروهک هایی که در دوما حضور داشتند با یکدیگر ادغام نمایند و ارتش جدیدی را تشکیل دهند.
بر اساس آمارها مناطق تحت اشغال ترکیه 80هزار تروریست مسلح وجود دارد که با خشاب های خالی راهی شمال سوریه شدند امروز توسط ارتش ترکیه به شدت مجهز شدند و در قالب ارتش ملی که فرماندهی آن را سلیم ادریس بر عهده دارد؛ فرمانده فراری ارتش سوریه که چند روز گذشته با عصام البویضانی سرنموده گروهک جیش الاسلام در الباب و شمال حلب دیدار کرد.
ادریس با البویضانی درباره نحوه تشکیل ارتش صحبت کرد. در نهایت قرار بر این شد که ارتش شکل بگیرد و گروهک ها جدا نشوند. این اولین قدمی بود که اردوغان پیش از حمله به شرق فرات برداشتند تا بتوانند با استفاده از نیروی انسانی منطقه شرق فرات را بگیرند.
با این مقدمه ؛ ترکیه به بهانه مبارزه با تروریسم به شمال شرق سوریه حمله نموده است. به همین دلیل میخواهد خطی را به عمق 30 تا 40 کیلومتر را اشغال کند و شهرک هایی را در آنجا با سرمایه26 میلیارد دلار ایجاد کند و آواره های سوری را که در ترکیه مستقر هستند در این مناطق اسکان دهد.
اردوغان پس از این که توانست مناطق وسیعی از شمال سوریه را از رود فرات تا منطقه عفرین اشغال کند و کانتون های کردی را از بین ببرد، امروز نیز می خواهد این مناطق را نیز اشغال کند. این عمق 30 کیلومتری آخرین جایی است که به ندرت می توان آخرین خانواده های کردی را در آنجا دید، روستاها و شهرهای مرزی مناطقی هستند که نمودها بیشتر در آنجا زندگی می نمایند.
بنابراین مبارزه با تروریسم یک هدف پوچ است. اگر اردوغان واقعا خواستار بازگشت امنیت به مرزهای خود بود می توانست بر اساس توافق (اضنه) یا آدنا با دولت سوریه همکاری می کرد و متعاقبا این ارتش سوریه بود که در مرزها مستقر می شد و اجازه نمی داد هیچکس وارد این منطقه گردد. اما اندیشه ها و تفکرات توسعه طلبی اردوغان به این محدوده خلاصه نمی گردد. صدها هزار آواره که عمدتا جز خانواده های تروریست هایی هستند که در سوریه کشته شدند امروز در ترکیه حضور دارند. این افراد به نوعی موجب ناامنی می شوند چرا که سابقه ناامنی و خشونت دارند و به لحاظ روانی، اجتماعی، فرهنگی دچار بحران شدند و باعث شدند بازار کار در ترکیه از بین برود و یک نوع ناامنی اجتماعی در مناطق جنوبی ترکیه به وجود بیاید.
این موارد فشارهای زیادی را به اردوغان وارد نموده است و باختی که اردوغان در انتخابات شهرداری ها در استانبول و دیگر شهرها متحمل شد عمدتا ناشی از وجود همین آواره ها و حمایت آنها توسط دولت ترکیه بود. به همین دلیل اردوغان می خواهد صورت مساله را قبل از انتخابات ریاست جمهوری آینده پاک کند.
در حال حاضر نیز قانونی تصویب شده که هر کس 40 درصد آرا را کسب کند رئیس جمهوری از آن او می گردد که بسیار عجیب است. اردوغان به خوبی می داند که دیگر قادر نیست حتی 40 درصد از آرای مردم را برای خود داشته باشد.
ایا حیات سیاسی اردوغان در خطر است؟
اگر حیات سیاسی اردوغان ادامه یابد او حتی این رقم را به 20 درصد هم خواهد رساند. اردوغان با پشتوانه یک ارتش و نهاد اطلاعاتی وابسته توانسته قدرت را قبضه کند. اگر فرض کنیم جمعیت ترکیه در دهه آینده به 100 میلیون نفر برسد 20درصد از آن حدود 20 میلیون نفر را تشکیل می دهد و اگر این تعداد از مردم اسلحه هم داشته باشند به راحتی می توانند 80 درصد دیگر را کنترل نمایند.
اگر یک زندان یا اردوگاه اسرا را مبنا قرار دهید تعداد زیادی اسیر وجود دارد اما کل کسانی که از این اسارتگاه محافظت می نمایند شاید 100 یا 200 نفر باشند. از طرفی دیگر ترکیه یکی از بزرگترین زندان روزنامه نگاران و آزادی خواستار است.
اردوغان علاوه بر پاک کردن صورت مساله آوارگان سعی دارد مناطق را از باقی مانده خانواده های نمودها پاک کند و با اسکان دادن عرب های طرفدارش و جریان های اخوانی در این منطقه بتواند تغییری در دمگرافی و بافت جمعیتی آن ناحیه به وجود بیاورد.
اردوغان در این راستا با مانع بزرگی روبرو است که آن هم آمریکایی ها هستند. آمریکا در چند سال گذشته و به بهانه مبارزه با داعش در این منطقه حضور پیدا نموده است، کما اینکه از کشورهای دیگر نیز مزدورانی را وارد خاک سوریه کرد و سعی کردند به نوعی با یاری نمودها و عرب های جذب شده دولت خودگردانی را آنجا ایجاد نمایند و شرق فرات و همچنین شمال سوریه را به نوعی اشغال نمایند.
ارتش آمریکا عمدتا 30 هزار کرد که عمدتا زن هستند و 30 هزار عرب که عمدتا مرد هستند را آموزش داده است. ارتش توسط آمریکا به خوبی مسلح شده و در سالهای گذشته 30هزار کامیون انواع تسلیحات به دست آنها رسیده است.
در ابتدا قرار بر این بود تا نمودها با دولت مرکزی سوریه وارد جنگ شوند که ورق برگشت و به نظر می رسد که مزدوران آمریکا با مزدوران ترکیه با یکدیگر وارد جنگ شوند. در همین حال آمریکا در روزهای گذشته هشدارهای زیادی را به دولت ترکیه داده است و منابع موثق گفته اند که اردوغان تصمیم خود را گرفته است و ارتش ترکیه گام به گام عمق 30 کیلومتری را در آن مناطق تامین خواهند کرد و نیروهای کردی که بیشتر آنها یا آواره و یا فرار نموده اند را از این مناطق دور خواهند کرد و بافت جمعیت کردی در این راستا برای همواره نابود خواهد شد.
23/ 310 310
منبع: خبرآنلاینnamasho.com: نماشو، طراحی سایت، سئو، چاپ و طراحی گرافیکی را به ما بسپارید.