فیلمی که از عهده نامش برنیامد ، وقتی منصور ستاری نمی گردد!

به گزارش مجله سرگرمی، منصور بی داستان است و در شکل دادن اصلی ترین منطق فیلم ناتوان عمل می نماید. موضوعاتی که باعث می شوند فیلم در تصویر کردن شهیدمنصور ستاری، آن طور که باید، دست به عصا باشد و از عهده نامش، منصور، برنیاید.

فیلمی که از عهده نامش برنیامد ، وقتی منصور ستاری نمی گردد!

گروه فرهنگ و هنر خبرنگاران- رعنا مقیسه؛ در ادبیات پایداری و به خصوص زمانی که قرار است درباره شخصیت های تاثیرگذار جنگ صحبت کنیم، با مسئله ای جدی مواجهیم به نام خاطره نویسی. خاطرات شخصیت های مهم دفاع مقدس بی آنکه تبدیل به داستان واساسا هنر شوند، نوشته می شوند و به فروش می رسند. همین هم می گردد که خوانده نمی شوند و آنچنان که باید تاثیر نمی گذارند. منصور به همین بیماری مبتلاست. فیلمی که هنگام تماشایش احساس می کنی کتاب خاطرات شهید را ورق می زنی. بی که هنر باشد و داستان.

داستان اساسا در فیلم شکل نمی گیرد و انگار که فیلمنامه از روی خاطرات چند نفر که از منظر های مختلف با شهید همراه بوده اند نوشته شده. این مهمترین و اساسی ترین ایراد در فیلم منصور است. سکانس هایی که شهید در خانه است و با همسرش مصاحبه می نماید گویای همین موضوع است. قسمت هایی وصله شده و بیرون زده از فیلم که عملا اگر نبود هیچ اتفاقی در فیلم رخ نمی داد. مثال دیگر این نبود انسجام داستانی زمانی است که بی مقدمه وارد لحظه بمباران هوایی قسمتی از شهر می شویم و شهید به یاری مردمی که زیر آوار مانده اند می رود. سکانسی که نه به قبل ارتباط معناداری پیدا می نماید و نه به بعد از آن. وصله اضافه ای به فیلم که بی کارکرد باقی می ماند.

جدا از این منصور به کلیشه های تکراری ژانر دفاع مقدس هم گرفتار است. در همان سکانسی که شهید همزمان با بمباران هوایی تصمیم می گیرد به یاری مردم برود و همینطور سکانس غذا خوردن شهید با سرباز های پایگاه که غذایی پایین تر از افسران دارند با همین موضوع روبروییم. تصاویری آشنا و تکراری که بیش از اینکه مردمی بودن و تواضع شخصیت را نشان بدهد، به دلیل تبدیل شدن به کلیشه در این ژانر مخاطب را پس می زند. در واقع خلاقیت عنصری است که منصور ندارد و اگر داشت حتما منصور بهتری را به تصویر می کشید.

نداشتن داستانی قوی و البته همراه شدن با کلیشه ها باعث شده تا شخصیتی حسابی و کامل از شهید ستاری در دل فیلم شکل نگیرد. به واقع مخاطب اگر پیش از دیدن فیلم شناختی از شهید نداشته باشد، پس از آن نیزحتی شناختی نسبی از ویژگی های شخصیتی او به دست نخواهد آورد. مسئله ای که نشان می دهد منصور از عهده نامش هم بر نیامده است.

منصور مسئله اساسی دیگری هم دارد و آن ناتوانی از ساختن جنگ است. در واقع داستان در دل جنگ اتفاق می افتد، اما در طول فیلم و جز در چندن صحنه کوتاه بمباران، مخاطب هیچ احساسی از جنگ ندارد. تمام بار جنگی فیلم را دیالوگ ها بر عهده دارند و اگر شخصیت اصلی یا سایر کاراکتر ها در طول فیلم حرفی از جنگ نزنند، عملا مخاطب حضور در شرایط جنگی را از یاد خواهد برد؛ و البته اینطور هم می گردد.

همین موضوع شروع لنگ زدن منطق روایی در منصور است. کوشش های شهید برای ساخت و تعمیر هواپیما های جنگی و همه آن چه در طول فیلم با آن مواجهیم، در یک کلام شروع تا خاتمه فیلم به دلیل وجود جنگ معنا می گیرد و اتفاق می افتد. جنگی که مخاطب در طول هیچ حس و درکی از آن ندارد. خلائی که اساسا داستان را و بعد از آن، فیلم را از اعتبار ساقط می نماید.

همه این ها ریتم فیلم را هم دچار مشکل نموده. روایت بی فراز و فرود فیلم گیرایی را از آن گرفته و در جا هایی کسل کننده می گردد. با این وجود، اما نمی توان بازی خوب محسن قصابیان در نقش شهید ستاری را نادیده گرفت. بازی خوبی که گرچه فیلم را جلو می برد، اما می شد درخشان جلوه کند اگر منصور فیلم بهتری بود.

bestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا

منبع: خبرگزاری دانشجو
انتشار: 24 مرداد 1400 بروزرسانی: 24 مرداد 1400 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 132489

به "فیلمی که از عهده نامش برنیامد ، وقتی منصور ستاری نمی گردد!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "فیلمی که از عهده نامش برنیامد ، وقتی منصور ستاری نمی گردد!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید