توصیه هایی به والدین برای پیشگیری از مرگ آگاهانه
به گزارش مجله سرگرمی، خبرنگاران/اصفهان یک روان شناس بالینی خودکشی را مرگ آگاهانه تعریف نموده و معتقد است خودکشی اقدامی است که فرد آگاهانه و تحت تاثیر عوامل و اتفاقاتی که منجر به بروز حس بی کفایتی و بی ارزشی می گردد به آن دست می زند.

خودکشی را می توان نوعی جنایت علیه خود دانست؛ جنایتی که در آن مقتول و قاتل یکی هستند. این عمل برخلاف بسیاری از جنایت ها در لحظه اتفاق نمی افتد. در واقع سیر حوادثی که در یک بازه زمانی بر فرد گذشته می تواند اصلی ترین عامل وقوع این پدیده باشد.
در چند ماه اخیر یکی از خبرهایی که توجه بسیاری را به خود جلب نموده خودکشی هایی بوده که غالبا متوجه نوجوانان در گوشه و کنار کشور است.
آنچه در ادامه می خوانید پرسش و پاسخ خبرنگاران با دکتر مژگان کاشانی زاده، مدرس دانشگاه و روان تحلیل گر در این حوزه است.
به طور کلی چه عواملی می تواند منجر به وجود آمدن فکر خودکشی در میان نوجوانان گردد؟
اغلب موارد فرد به دنبال یک سوگ، عدم کنترل بر خود، تامین نشدن احتیاجها، وجود تصویر و نگرش منفی نسبت به خود و تنش هایی که در طول مدت زندگی به او وارد شده دست به خودکشی می زند.
در بعضی مواقع این عمل را انجام می دهد، اما از نتایج آن اطلاعی ندارد. در این صورت دو حالت پیش می آید: اگر فرد با این اقدام جان خود را از دست دهد عمل او خودکشی محسوب می گردد، اما اگر زنده بماند به عمل او اقدام به خودکشی یا شبه خودکشی گفته می گردد. طبق آمار رسمی، شبه خودکشی ها که بیشتر به علت جلب توجه و یا انتقام جویی است 10 برابر بیشتر از خودکشی اتفاق می افتد.
از دیدگاه روان شناسی چگونه می توان این پدیده را آنالیز کرد؟
در دیدگاه روان شناسی زمانی که نوجوان به خودشناسی نرسد به علت افسردگی و یا جلب توجه دیگران اقدام به خودکشی می نماید، در واقع او دلیلی برای زنده ماندن نمی یابد و یا ممکن است این رفتار در درونش تقویت شده باشد. در بعضی موارد هم از الگوهایی که اطرافش وجود دارد تقلید می نماید.
در واقع خودکشی دو نوع است: خودکشی خودخواهانه برای نشان دادن قدرت فرد (این نوع به گروه خاصی مرتبط نیست) و یا خودکشی دگرخواهانه، به این معنا که گروهی به استعداد خودکشی این فرد وابسته هستند و با هم تصمیم می گیرند این عمل را انجام دهند.
از لحاظ روان پزشکی فردی که خودکشی می نماید بیمار محسوب می گردد؟
بله، در آنالیز های صورت گرفته 95 درصد کسانی که دست به خودکشی می زنند دارای اختلال روانی هستند. شایع ترین این اختلالات اختلال شخصیت مرزی، اختلال سازگاری، اختلال مرتبط با مواد مخدر، اختلال افسردگی و اضطراب است.
اغلب موارد سرپرست خانواده نوجوانانی که دست به این عمل می زنند دچار مسائلی بوده اند، به نظر شما چگونه می توان فرزندان را از آسیب هایی که به سبب مسائل والدین برایشان به وجود می آید دور کرد؟
مسائل مذکور باعث به وجود آمدن ناامیدی و بی ارزشی می گردد و می توان آن را در دو بعد نظام خانواده و نظام جامعه و فرهنگ آنالیز کرد. باید پایه هایی را تقویت کرد تا نوجوان مدیریت بحران و توانایی حل مسئله داشته باشد، مهارت های زندگی را یاد بگیرد و در وهله دوم در زمان بحران بتواند از یک کارشناس یاری بخواهد و یا با خانواده صحبت کند.
یکی از اقداماتی که برای مجازات بعضی از متهمان انجام می گردد اعدام در ملاعام است، به نظر شما این اقدام تا چه میزان می تواند منجر به وجود آمدن ایده خودکشی به این روش بین افراد گردد؟
تا حدودی می تواند مثبت باشد، اگر قبل از آن آگاهی سازی شده باشد؛ یعنی فردی که می خواهد این صحنه را ببیند از قبل بداند که برای چه می خواهد این صحنه را ببیند. اگر آگاهی سازی نگردد مثل این است که تماشای یک فیلم را به جای سکانس آغازین، از میانه آن آغاز کنیم. در سرانجام اینکه در صورت تماشای اعدام در ملاعام باید بحث و گفتگو گردد. اما اگر هیچ گفتگوی صورت نگیرد، نوجوان دچار حاشیه می گردد و تماشای اعدام در ملاعام می تواند او را به اوج خشم برساند و منجر به خودکشی گردد، چرا که او در سن حساسی واقع شده است.
توصیه شما به والدین نوجوانان برای پیشگیری از این حوادث تلخ چیست؟
تابوها و قواعد حاکم بر هر خانواده باید تعیین گردد. بحران هایی که در جامعه ما وجود دارد ممکن است در هر جامعه ای باشد. حال افراد جامعه، به ویژه والدین در روبروه با بحران باید به این فکر نمایند که چگونه می توانند به عنوان یک فرد با این مشکل روبرو شوند؟ اولین قدم این است که به فرزندان خود پذیرش را آموزش دهند، در واقع این قشر حساس باید متوجه باشند که این بحران فقط متوجه آنها نیست و در بسیاری از موارد همگانی است.
در قدم بعدی والدین باید به دنبال اخذ ایده های نو باشند. آنها باید کنجکاوی فرزندانشان را تحریک نمایند. نقش والد در اینجا همانند راهنما است. باید برای پرسش ها حتی اگر مورد قبولش نیست وقت بگذارند. مغز نوجوان مثل یک ظرف خالی است. این ظرف فقط با کتاب و اطلاعات درسی پر نمی گردد. باید بُعد جسارت او شناخته شده و به آن بها داده گردد. خانواده ها بهتر است که توانایی تفکر خلاق یعنی فکر کردن به چیزی برخلاف رویه معمول و رسیدن به نتیجه ای متفاوت با آنچه که وجود دارد را از کودکی در ذهن آنها تقویت نمایند.
چه راهکارها و آموزش هایی می توان برای نوجوانان و خانواده ها در نظر گرفت تا از این دست اتفاقات جلوگیری گردد؟
برای پیشگیری از این حادثه شناخت نوجوان و یاددهی مهارت هایی به او مثل تفکر خلاقانه، تصمیم گیری و حل مسئله بسیار اهمیت دارد. ما باید شیوه درست تصمیم گیری را به او یاد دهیم. فرد در سن نوجوانی باید با مفاهیمی مثل معنای آزادی و هویت فکر آشنا باشد. در خصوص این مسائل با کارشناسان بحث کند. نوجوان، متخصص خیال پردازی است، پس پیشنهاد می گردد که در خصوص رویاهایش با کارشناس مربوطه صحبت کند. گاهی اوقات والدین هم اگر تفکر مغرضانه و سوگیری نداشته باشند می توانند نقش کارشناس را بازی نمایند. یک اتاق فکر را با فرزند خود راه بیندازند و در خصوص یک معضل اجتماعی با هم بحث نمایند.
جامعه نیز باید بتواند مهارت های زندگی و رشد آنان را گسترش بدهد تا بتوانند در گروه های 5 تا 6 نفره توانایی نه گفتن، سازگاری و خودشکوفایی را یاد بگیرند. نوجوان اطاعت محض و بی چون و چرا ندارد و می خواهد دیده گردد. او درد را بیشتر از یک کودک و جوان حس می نماید و ما در هر نقشی که هستیم باید بیشتر او را بشناسیم. این قشر آسیب پذیر احتیاج به توجه دارد و اگر به او بی توجهی گردد، اولین راهی که به ذهن اش می رسد خودکشی است. به امید این که با رعایت مواردی که ذکر شد. دیگر خبر مرگ آگاهانه سرمایه های کشورمان را نشنویم.
منبع: خبرگزاری ایسناak3fa.ir: مجله عکسفا، عکسها و رویدادهای اخیر دنیا
sanaye-90.ir: صنایع 90 | مجله خبری و تحلیلی صنایع