با قاشق و چنگال عقیق ناهار می خورم!

به گزارش مجله سرگرمی، مجله مهر: قصه نقشه گنج و جویندگان طلا فقط مخصوص فیلم های وسترن و غرب وحشی نیست. در هزاره سوم وسط تکنولوژی بازی های امروزی هم عده ای همچنان در دل کوه ها و بیابان ها دنبال گنج می گردند و برخی هایشان هم حسابی پیروز می شوند. مهدی غریب زاده یا آقای عقیق یک دانشجوی ساده شیرازی بود که رویاهای بزرگی داشت و افسانه های نقشه گنج را باور نموده بود و برای پیدا کردن سنگ عقیق به دل بیابان ها زد تا نهایتا توانست برای خودش معدنی پیدا کند تا به وسیله آن هم کارآفرینی کند و هم فراوری کننده و تاجر شناخته شده ای در حرفه سنگ های قیمتی گردد. او در استفاده از سنگ های قیمتی پا را فراتر از بقیه گذاشت و علاوه بر زیورآلات لوازم عجیب و غریبی با آن ها فراوری کرد. با این مهندس خلاق و این روزها حسابی پولدار مصاحبه کردیم تا از حال و هوایش خبردار شویم.

با قاشق و چنگال عقیق ناهار می خورم!

با یک کوله پشتی به سوی کشف معدن رفتم

مهدی غریب زاده متولد مهرماه سال 1361 در شهر نیریز استان فارس است. با اینکه دلش می خواست در دانشگاه رشته پزشکی بخواند به اصرار خانواده اش رشته ریاضی خواند و در دانشگاه وارد رشته مهندسی معدن شد. رشته ای که بی علاقه آغاز کرد اما رفته رفته آنقدر علاقه مند شد که وقتی دانشجوی ترم 7 بود در جستجوی کشف یک معدن سر به بیابان گذاشت: وقتی در یک منطقه به دنبال کشف معدن هستید؛ ابتدا باید آن منطقه را بر اساس داده هایتان کاووش کنید. به طور مثال عکس های ماهواره ای نگاه کنید و عکس ها را با دقت مطالعه کنید. با دقت در رنگ ها می توان فهمید در هرجایی ممکن است چه نوع ماده معدنی وجود دارد. برای مثال یک جاهایی روشن است که پیش بینی می گردد معدن سنگ های ساختمانی باشد و یا تیره باشد که ممکن است معدن فلزات باشند. من هم با همین شناخت در تابستانی که قرار بود بعد از آن وارد ترم هفتم شوم؛ دوماه و نیم را در کوه ها دنبال معدن بودم. صبح ها ساعت 4 راه می افتادم و تا 4 عصر با یک کوله پشتی و یک شیشه آب معدنی در حال تحقیق بودم و در نهایت با آنالیز پوشش گیاهی منطقه و سنگ های کف رودخانه به یقین رسیدم که منطقه ای که در آن تحقیق می کردم معدن سنگ مرمریت است.

مجبورشدم معدنم را ارزان بفروشم

بعد از این که دانشجوی سال آخر مهندسی معدن فریاد یافتم، یافتم را در بیابان های نیریز سرداد. باید دنبال راهی می گشت که از معدنی که کشف نموده بود، بهره برداری کند. بهره برداری که احتیاج به هزینه زیادی داشت: معدن خیلی هزینه دارد. ابتدا باید آن را ثبت می کردم. از طرفی خانواده من اصلا به شغل آزاد اعتقاد نداشت و فقط به شغل دولتی فکر معتقد بودند. زمانی که دانشجو بودم در مجله معدن نوشته بود:اگر کسی دانشجو و یا فارغ التحصیل معدن و یا زمین شناسی باشد و بخواهد فعالیت معدنی کند؛ صندوق حمایت از فارغ التحصیل ها یک پول بلاعوض به او می دهد. من هم رفتم و پیگیر شدم که اداره صنایع و معادن گفت: این بخش نامه وجود دارد اما تاکنون کسی از این بخشنامه استفاده ننموده است. آن موقع هم آنجا را رنگ می کردند و بایگانی شان به نمازخانه منتقل شده بود. به من گفتند خودت برو و بخشنامه را پیدا کن. من هم رفتم و بعد از 4 ساعت پیدا کردم. در نهایت با یک تعهد محضری که پول را فقط خرج کار معدن کنم 12 میلیون و 500 هزارتومان یاری بلاعوض گرفتم.

معدنی که ارزان فروختم میلیاردی شد

کاشف معدن حالا 12 میلیون توی جیبش دارد که باید با آن برای معدنش خرج کند. پولی که برای این کار خیلی کم است اما چاره ای نیست: با این 12 تومن آغاز به اکتشاف و جاده سازی برای دسترسی به معدن زدم. پولم تمام شد اما جاده تمام نشد. باید پول تهیه می کردم. مجبور شدم بروم بانک و دسته چک بگیرم. حسابم 90 هزارتومان بیشتر نداشت. اما برای خرید یک بولدوزر 48 میلیون تومان چک شش ماهه کشیدم. شش ماه تمام شد و من معدن را به نتیجه رسانده بودم. اما باید پول می رسید که نرسید و در نهایت مجبور شدم معدنم را 140 میلیون تومان بفروشم. 70 میلیون را نقد پرداخت کرد و باقی را چک داد که برگشت خورد و هنوز که هنوز است پاس نشده است. حالا این معدن امروز 8 میلیارد تومان قیمت دارد. من با همان 70میلیون تومان تمام چک هایم را پاس کردم و صفر شددم و آخر من ماندم و یک چک برگشتی 70 میلیونی!

خانواده ام فکر می کرد معتاد شده ام

بعد از فروش معدن آقای غریب زاده بیکار می گردد و دوباره خانواده یادآور می گردد که شغل غیردولتی آخر و عاقبت ندارد. باید برای زندگی اش فکر کارتازه ای می کرد: راستش به این فکر می کردم که یک کارخانه فراوری خیارشور سریع راه بیندازم. تا اینکه از یکی از دوستانم در کانادا باتوجه به رشته ای که خوانده بودم یاری خواستم او مرا به سمت سنگ های نیمه قیمتی راهنمایی کرد و گفت بازار خوبی دارد. این شد که تصمیم گرفتم در این زمینه فعالیت کنم. فهمیدم با فرآوری عقیق می توانم درآمد خوبی کسب کنم. آمدم تهران و 600 کیلو سنگ عقیق به قیمت 700هزارتومان خریدم. وقتی پول دادم به مشتری گفت من تا الان بیشتر از نیم کیلو نفروخته ام. ایده ام این بود با عقیق دکمه لباس بزنم. یک خانه اجاره کردم و یک دستگاه خریدم و 4 ماه تمام در خانه صبح تا شب دکمه فراوری می کردم. طوری مشغول بودم که پدر و مادرم فکر می کردند معتاد شده ام. به هیچ کس هم از ایده ام چیزی نمی گفتم چون نمی خواستم توی ذوقم بزنند. بعد از 4 ماه با حدود 400 دکمه با نقش های مختلف به تهران آمدم و به هرچه فراوریی مهم بود رفتم. اما هیچ کس از من قبول نکرد تا اینکه یک شرکت ترکیه ای در تهران از دکمه ها خوشش آمد و طرحش را برایم فرستاد و یک سفارش 3 هزارتایی دکمه برای پالتوهایش داد و در نهایت کار آغاز شد و قرار شد دکمه ها برای این شرکت انحصاری باشد.

از شطرنج عقیق تا قاشق و چنگال قیمتی

به همین ترتیب اولین کارگاه رسمی آقای غریب زاده شکل گرفت تا قدم های اول را برای تبدیل شدن به آقای عقیق کشور بردارد: چند نفر را استخدام کردم و کار شکل گرفت. بعد از یک مدت گفتم من سنگ را می خرم و مدام احتیاج به مواداولیه دارم. دوباره به این فکر افتادم که معدن عقیق پیدا کنم. یک پروسه 4 ماهه را مطالعه و تحقیق کردم و در نهایت معدنی را در نیریز پیدا کردم و حالا از آن موقع تا الان در حال استفاده و فراوری هستیم. بعد از مدتی دیدم این معدن حجمش از فراوری من بیشتر است؛ بنابراین فراوری دیگر محصولات را آغاز کردیم. شطرنج، معرق عقیق، قاشق و چنگال ساختیم و بعد از خرده سنگ هایمان هم به عنوان نگین در زیورآلات استفاده کردیم و کار در حال حاضر به جایی رسیده است که محصولاتمان را در دو هتل در عمان، یک هتل در تورنتو کانادا عرضه نموده ایم و از سال جاری در ترکیه به وسیله واسطه فروش خواهیم داشت. قرار است هدایای برخی بانک ها و مراکز به مهمان خارجی را نیز تامین کنیم که اتفاق بسیار خوبی است. من قبل از فراوری هرمحصول تحقیق می کردم که نمونه مشابهش در دنیا وجود نداشته باشد و به لحاظ مالی صرفه داشته باشد. البته بیشتر خریداران ما خارج از ایران هستند چون حاضرند مبالغ بیشتری هزینه نمایند. اما من خودم هر روز ناهارم را باید با قاشق و چنگال عقیق بخورم (می خندد) البته برای امتحان کردن کیفیت محصول!

همه می توانند برای خودشان معدن کشف نمایند

بعد از کوشش های بی وقفه آقای غریب زاده حالا همه چیز با روزهای ابتدایی فرق نموده است. خانواده نظرشان نسبت به شغل دولتی و غیردولتی حسابی تغییر نموده است و پیکانی که آقای غریب زاده در روزهای ابتدایی مجبور شد به خاطر کارش بفروشد تبدیل به یک لکسوس گران قیمت شده است. حالا این سوال پیش می آید که هرکسی می تواند از جایش بلند گردد و معدن کشف کند؟ آقای غریب زاده حرفمان را تایید می نماید و می گوید: در حال حاضر هر شخصیت حقیقی و هر شرکت حقوقی می تواند معدنی را کشف و به اسم خود ثبت کند. در حال حاضر باتوجه به عکس های ماهواره ای و علم ژئوفیزیک، اکتشاف معدن بسیار راحت تر شده است. اما این قصه در ایران خیلی فعال نیست.

ایران الماس ندارد

آقای غریب زاده در فراوریاتش از دیگر سنگ ها نیز استفاده می نماید. حالا این سوال پیش می آید که با این اطلاعاتی که دارد چرا به فکر کشف معدن دیگر سنگ ها نبوده است؟ برخی سنگ ها در ایران وجودشان به لحاظ زمین شناسی در کشور صفر است. مثل یاقوت و الماس. به طور مثال الماس در عمق 100 کیلومتری زمین تشکیل می گردد و با فعالیت های گسیلی به سطح زمین می آید و این اتفاق در زمین هایی می افتد که عمق چندمیلون ساله دارند. در کشورما گسلی با این قدمت وجود ندارد و ایران به لحاظ زمین شناسی جوان است. در کل هیچ کشوری همه سنگ ها را ندارد و اگر سنگی را بخواهد وارد می نماید.

به سنگ ماه تولد اعتقادی ندارم

حالا آقای غریب زاده یک کارآفرین است که به گفته خودش 70 نفر به طور مستقیم از او حقوق می گیرند و توانسته در شهر خودش شغل ایجاد کند و دیگر خبری از تلخی روزهای اول نیست. او حالا به هرسه آرزوی کودکی اش رسیده است: در کودکی آرزو داشتم معلم شوم اگر نشد مهندس شوم و اگر بازهم نشد کشاورز شوم که الان به هرسه رسیدم. مهندس که بودم و هستم در کارگاه های فنی حرفه ای تدریس هم می کنم. در حال حاضر یک باغ و زمین کشاورزی هم دارم که در آنجا انار فراوری می کنیم و از این بابت خیلی خوشحالم.

آقای غریب زاده را همه به آقای عقیق می شناسند و بعد از این سالها کارکشته این رشته شده است اما می گوید به سنگ ماه تولد هیچ اعتقادی ندارد و آن را نوعی خرافه می داند.

گروه ساختمانی آبان: گروه ساختمانی آبان: بازسازی ساختمان و تعمیرات جزئی و کلی و طراحی ویلا و فضای سبز و روف گاردن، طراحی الاچیق، فروش درب های ضد سرقت

منبع: خبرگزاری مهر
انتشار: 31 مرداد 1400 بروزرسانی: 31 مرداد 1400 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 52851

به "با قاشق و چنگال عقیق ناهار می خورم!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "با قاشق و چنگال عقیق ناهار می خورم!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید