بالکان اکسپرس و کتاب خواندن در بحبوحه های بی پناهی

به گزارش مجله سرگرمی، بی حکمت نیست که می گویند کلمات معجزه زندگی هستند و کتاب، همنشین صبوری است که در بحبوحه ناامیدی، همدم اشک ها و ماتم ها می گردد تا انسان را نجات دهد. جنگ، این هیولای بی رحم که از نامش مرگ می بارد، باعث تولد چه کتاب ها که نشده و چه زندگی ها را که همین کتاب ها نجات نداده اند. اسلاونکا دراکولیچ، نویسنده، روزنامه نگار و مقاله نویس اهل کرواسی، یکی از کسانی است که زندگی و جوانی اش را برای غلبه بر این هیولا گذاشته است؛ اما نه با حضور در جبهه ها و جنگ تن به تن. دراکولیچ با تجربه زندگی در رزوهای جنگ های داخلی یوگسلاوی، کلمات را برای جنگیدن با ترس و ناامیدی انتخاب نموده است. کتاب بالکان اکسپرس اسلاونکا دراکولیچ چکیده تجربه ای خالص است از بحبوحه های هراس جنگ در یوگسلاوی تا خاتمه آن. یادداشت هایی نوشته شده در همان روزها با همه بیم ها و امیدها.

بالکان اکسپرس و کتاب خواندن در بحبوحه های بی پناهی

کتاب بالکان اکسپرس را نوشتم چون باید از جنگ می نوشتم

اسلاونکا دراکولیچ، نویسنده ای که او را بیش از هرچیز با کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم می شناسند، کتاب بالکان اکسپرس را با همراهی این جملات به چاپ می سپارد. او این کتاب را درواقع با همان موضوع کلی و بعد از کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم نوشته است و پس از آن کافه اروپا را به عنوان کتاب سوم این سه گانه از جنگ های داخلی یوگسلاوی راهی بازار کتاب نموده است. در کتاب بالکان اکسپرس مستقیما تجربه های یک روزنامه نگار تحقیقی (که نظیرش را در کشورهای درگیر آشوب ها کم داریم) گرد هم آمده اند. او فقط از زندگی روزمره اش در بحران جنگ نمی نویسد. زندگی او با حرفه اش گره خورده و برای هر ترس یا امیدی دنبال پاسخ و شاید بهتر است بگوییم تکیه گاهی می گردد.

در روزهایی که دراکولیچ اعتراف می نماید از آنچه درباره جنگ تصور می نموده، سهمگین تر بودند، او از جنبه های مختلف جنگ مستندنگاری می نماید، سراغ آدم هایی می رود که دور یا نزدیک به او در حال از سر گذراندن تجربه های مختلفی از جنگ هستند. این آدم ها گاهی در شمایل دخترش ظاهر می شوند، نماینده قشر جوانی که خواستار زندگی با بالاترین کیفیت مطلوب هستند و از این مطالبه کوتاه نمی آیند؛ حتی اگر در قالب جنس مرغوب دستمال توالت باشد! گاهی از بچه ها می نویسد که خواسته و ناخواسته اسیر مرزهای آدم بزرگ ها می شوند و یک بهت بزرگ را بر پیشانی معصومیت کودکی می گذارند.

آینده مبهمی که دراکولیچ از آن حرف می زند، فقط یک بعد ندارد. آنجا که سراغ مادرش می رود، او را نگران می بیند: یعنی مزار پدرت را سالم می گذارند؟ فرق مزار پدر با بقیه مزارها این است که یک علامت دارد؛ علامتی که روزگاری باعث افتخار بود. روزگاری جوانان یوگسلاوی نشان کمونیست ها و وفاداری به تیتو (رهبر اتحادیه کمونیست های یوگسلاوی) را نشان افتخار می دانستند و جنگیدن زیر این پرچم رشادت بود اما حالا آنچه به بار آمده، تجلی همان آرمانی نیست که برایش جنگیده اند. حالا باید این نشان نابود گردد و مادر دراکولیچ این را خوب می داند.

اسلاونکا دراکولیچ در سال 1949 در شهر رییکا متولد شده است که حالا تاریخ و جغرافیا می گویند در محدوده مرزهای کشور کرواسی واقع شده است اما روزگارها بر این سرزمین گذشته است و منطقه ای که به آن تعلق دارد، بارها نام عوض نموده است. دراکولیچ در کتاب بالکان اکسپرس می خواهد از تجربه ای بگوید که این نام عوض کردن ها و رفتن ها و آمدن ها برای مردم پدید آورده است. این ثبتی تاریخی است که در هیچ کتاب تاریخی نمی آید.

دراکولیچ استاد درگیر کردن است. مقدمه کتاب هایش جوری مخاطب را درگیر خود می نماید که بعید است کتاب را زمین بگذارد؛ به خصوص اگر تجربه ای مشابه داشته باشد. این خاصیت زندگی در شرایط جنگ است که فقط به تو حس ترس از آینده و از دست دادن نمی دهد، بلکه شریکت می نماید. تو همدست جنگ می شوی؛ آنجا که دوست پناهجویت را متهم می کنی که توی این شرایط، حالا چه وقت خریدن کفش پاشنه بلند است؟ یا از خودت می پرسی: می تونم عاشق شم؟ و همه این ها در حالی است که وانمود می کنی این جنگ از زندگی زورمره تو جداست و گاهی زیرزیرکی می گویی به من ربطی ندارد!

در میان این سلسله تجربه های مشترک، یک چیز هست که جز ساکنان کشورهای در حال توسعه درکش نمی نمایند: این که هرچقدر هم که جنگ ویرانت کند، تو برای بقیه جهان مهم تر از ازدواج سلطنتی یا سقوط سهام فلان شرکت نیستی. جای تو در صدر اخبار نیست و اصلا چند نفر در جهان می دانند در همین یک روزی که از یوگسلاوی سفری به گوشه آرام و لوکسی در اروپا رفته ای، دوازده نفر کشته شده اند؟

در کتاب بالکان اکسپرس که نامش را از خطوط حمل ونقل منطقه بالکان دارد، نویسنده بارها اشاره می نماید که چطور منطقه بالکان انگار از مشمول اروپا بودن ساقط می گردد و هیچ کسی حتی خود شهروندان منطقه، بالکان را اروپایی نمی دانند.

نام یوگسلاوی در جریان جنگ هایی که از سال 1989 تا فروپاشی در سال 1991 و حتی بعد از آن تا سال 1992 ادامه داشت، به تاریخ پیوست و حالا در آن منطقه کشورهای کرواسی، صربستان، اسلوونی و مونته نگرو (که از سال 2006 اعلام استقلال نموده است) قرار دارند. در این رفتن ها و آمدن ها و نام عوض کردن ها، دراکولیچ مورد حملات خصمانه ای هم نهاده شد و به دلایل سیاسی مجبور شد در آن بحبوحه از زادگاهش خارج گردد. او مدتی در استکهلم سوئد زندگی کرد و در آنجا هم به کار ثبت و تحقیق درباره زیست روزمره در جنگ و آشوب ادامه می داد.

بیشتر کتاب های این نویسنده به فارسی ترجمه شده اند و در این میان سه گانه معروفش، کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم، بالکان اکسپرس و کافه اروپا توسط نشر گمان در مجموعه ای به نام تجربه و هنر زندگی به چاپ رسیده است. باید گفت تمام کتاب های این مجموعه که طیف وسیعی از موضوعات و نویسندگان در سراسر جهان را در برمی گیرد، برای مطالعه توصیه می گردد. عدد 22 هم که روی جلد نسخه فارسی کتاب بالکان اکسپرس درج شده، یعنی این کتاب بیست ودومین کتاب از این مجموعه است. خشایار دیهیمی، سرپرست مجموعه تجربه و هنر زندگی درباره کتاب های این مجموعه در مقدمه می گوید:

دیهیمی همچنین یک بار در حساب شخصی اش در فیس بوک، با اشاره به این که معمولا اهل معرفی آثاری نیست که در پدید آمدن آن ها نقش داشته باشد، نوشته بود به فراخور زمان باید کتاب بالکان اکسپرس را خواند: گاهی کتاب هایی هستند خواندنی و ضروری که بنا به دلایلی جنبی آن گونه که باید و شایسته است دیده و خوانده نمی شوند و این حیف است. می خواهم یکی از این کتابها را به شما معرفی کنم. کتاب بالکان اکسپرس نوشته اسلاونکا دراکولیچ (نویسنده کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و خندیدیم) با ترجمهی بسیار خوب سونا انزابی نژاد که گزارشی است درباره جنگ های داخلی حوزه بالکان.

اسلاونکا دراکولیچ، نویسنده کتاب بالکان اکسپرس در رشته های ادبیات تطیبقی و جامعه شناسی از دانشگاه زاگرب فارغ التحصیل شده است. مقالات خود را ابتدا در مطبوعات مطرح کرواسی و سپس در نشریات معتبر بین المللی مثل نیویورک تایمز، نیشن، لااستامپا، فرانکفورتر و… به چاپ رسانده است. او به جز مقالات و کتاب های ناداستان، چند اثر داستانی هم دارد اما جدیدترین کتابش دوباره به حوزه اغلب فعالیت هایش مرتبط است و راهنمای بازدید از موزه کمونیسم نام دارد. این کتاب هم خوشبختانه به فارسی ترجمه شده و با برگردان بابک واحدی توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است.

بالکان اکسپرس با ترجمه روان و نثر ویراسته اش آغاز خوبی برای مطالعه کتاب هایی نظیر کتاب های مجموعه تجربه و هنر زندگی است. به ویژه از آنجا که نویسنده اش روزنامه نگاری را خوب بلد است و دست روی نقاطی از زندگی می گذارد که هرکسی می تواند با پوست و استخوان لمسش نموده باشد و از احساساتی می گوید که به زبان آوردنش برای خودمان سخت است. این احساسات را اگر درست بشناسیم و تجربه دیگران را اگر بخوانیم و بخوانیم، به قول خشایار دیهیمی راه زندگی ما و آنچه در جست وجویش هستیم، تعیین می گردد. قطع پالتویی کتاب هم مزیتی است که می تواند کتاب را به راحتی در کیف و مترو و اتوبوس و اتاق انتظار مطب دکتر همراه شما کند.

کتاب بالکان اکسپرس را با ترجمه سونا انزابی نژاد می توانید از خبرنگاران تهیه کنید.

عینک گوچی: مهسان بلاگ | سیستم مدیریت محتوای مهسان

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 17 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 17 اردیبهشت 1401 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 60816

به "بالکان اکسپرس و کتاب خواندن در بحبوحه های بی پناهی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بالکان اکسپرس و کتاب خواندن در بحبوحه های بی پناهی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید