6 دلیل برای بازی در برادر جان
به گزارش مجله سرگرمی، من یک خط کاراکتری را دنبال می کنم که حنیف تبلور آن است، نقطه تکاملش. از منصور کارخانه تا رشید زیبا و الان حنیف فراست شاهد یک خط و یک راستا هستیم و به نظرم حنیف کامل کننده کاراکتر هایی ا ست که در کارنامه کاری ام دارم.

پولاد امین| با این که با توجه به تنوع سریال های تلویزیون در ماه رمضان سال جاری در شروع به نظر می رسید رقابت نزدیکی بین شبکه ها برای جلب و جذب مخاطبان در جریان باشد، ولی سریال برادرجان از همان ابتدا توانست حساب خود را از دو سریال دیگر جدا نموده و خیلی زود تبدیل گردد به برنده بلامنازع رقابت ماه رمضان سال جاری.
سریالی که این روز ها در هر خانه و خانواده و مجلس و محفلی نام ونشانی از آن هست. برادرجان را سعید نعمت الله نوشته و محمدرضا آهنج آن را کارگردانی نموده است. ملودرامی خانوادگی درباره حق الناس؛ با خط داستانی مناسبتی پسری که بعد از مرگ پدرش می خواهد دیون او را ادا کند.
سریال برادرجان از همان شروعین روز های رفتن روی آنتن مورد توجه نهاده شد و حتی چهره های شناخته شده نیز به آن عکس العمل مثبتی نشان دادند. ازجمله پرویز پرستویی که علاقه اش را به سریال رسانه ای کرد- و مورد انتقاد نیز نهاده شد- و البته نوید محمدزاده که از بازی سعید چنگیزیان تمجید کرد.
در سطور پیش رو کامران تفتی که یکی از محبوب ترین بازیگران سریال برادرجان بوده، به پرسش هایی درباره دلایل حضورش و ویژگی های این سریال پاسخ داده است. تفتی که همزمان در سریال از یاد ها رفته نیز حضور دارد، دلیل حضور همزمان در دو کار مناسبتی را تصادف می داند: خوشبختانه یا متاسفانه این اتفاق اتفاق افتاده است؛ چون قرار نبود این سریال در ایام ماه رمضان پخش گردد. کامران تفتی، اما انگار علاقه خاصی به برادرجان دارد. این علاقه ویژه را از پاسخی که به دلایل حضورش در برادرجان می دهد، می گردد فهمید.
سریال برادرجان چه داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟
مسلما سعید نعمت الله دلیل اولم برای حضور در سریال برادرجان است. کارکردن با محمدرضا شفیعی دلیل دومم است و کارکردن با محمدرضا آهنج هم دلیل سومم. به عنوان چهارمین دلیل حضور در سریال برادرجان باید به بودن در کنار علی نصیریان عزیز اشاره کنم و پنجمین دلیل هم پخش سریال در ماه رمضان است. بودن در کنار این همه بازیگر درجه یک و عالی و رفقای قدیمی و بازیگران قدیمی و بزرگترهایی، چون حسن پورشیرازی هم دلیلی دیگر است.
وقتی این همه دلیل ردیف می کنید؛ یعنی با توقعی بالا کار در این سریال را شروع کردید. حالا که سریال را می بینید، می توانید بگویید که آیا توقعات تان برآورده شده یا نه؟
بله؛ مسلما. متن سعید نعمت الله بشدت شبیه واقعیت و زندگی است.
ولی خیلی ها همین متن را به ساختگی بودن و غیرواقعی بودن متهم می نمایند.
نه؛ این متن غیر از تزیینی که در دیالوگ ها وجود دارد، و آن وزن و آهنگی که به نظرم لازمه یک قصه و یک درام نمایشی است (باید هم این گونه باشد و به عبارت بهتر فرق داشته باشد با زندگی معمولی) بقیه قصه آن قدر از جنس مردم است و آن قدر از دغدغه مردم حرف می زند که نظیرش را کم دیده ایم - و خدا را شکر استقبال مردم و اقبالی که به برادرجان نشان داده اند، نشان از احساس نزدیکی مردم با کار دارد. وقتی چنین درصدی از مردم پای یک سریال می نشینند، یعنی که تمام سازوکار ها درست چیده شده و سریال خوبی حاصل آمده است.
جناب تفتی؛ خیلی ها نقش شما را شبیه دیگر نقش هاتان در سریال هایی که در سال های اخیر بازی نموده اید، ارزیابی نموده اند و به خصوص همکاری هاتان با سعید نعمت الله. خودتان از این شباهت ها نمی ترسیدید؟ ترس از تکرار و کلیشه و.
اصلا؛ چون به هیچ وجه شبیه نیست. من یک خط کاراکتری را دنبال می کنم که حنیف تبلور آن است، نقطه تکاملش. از منصور کارخانه تا رشید زیبا و الان حنیف فراست شاهد یک خط و یک جهت هستیم و به نظرم حنیف کامل نماینده کاراکتر هایی ا ست که در کارنامه کاری ام دارم.
نویسنده و کارگردان برادرجان در تمام گفت وگوهاشان از اولویت معنا و مضمون و به قول خودشان محتوای کار حرف زده اند. موضوعی که برای من بسیار ترسناک است - چون از مضمون محوری و تبعاتش در سال های اخیر کم نکشیده ایم. شما چه؟ نمی ترسیدید؟ از این که به سمت شعار پیش بروید؟
نه؛ اصلا. ما در دنیای داریم زندگی می کنیم که روزبه روز ارزش هایش را از دست می دهد. دنیای نسبی که به واسطه مسائلی که داریم، خیلی چیز های دیگرمان را از دست می دهیم؛ یعنی به دلیل گرفتاری های مالی و پولی مان، مثلا، شعور و اخلاق مان را از دست می دهیم. صبر و آستانه تحمل مان را از دست می دهیم.
کافی ا ست در خیابان گوشه ماشینی گیر کند به ماشین دیگری؛ ببین چه اتفاقی می افتد! من یادم است یک زمانی در همین شهر وقتی چنین اتفاقی می افتاد، آدم ها با سعه صدر بیشتری از کنار مسائل عبور می کردند. یادم است مردم با رفاقت و اصول اخلاقی بیشتری با هم طرف می شدند.
در چنان تصادف هایی درنهایت یک افسری می آمد و کروکی می کشید و خسارتی معین می شد و تمام. امروزه، اما امکان ندارد بدون فحش و دعوا چنین ماجرایی ختم به خیر گردد و اگر درگیر چنان تصادفی شدی، باید خیلی آدم خوش شانسی باشی که چاقو نخوری یا مجبور نشوی در دفاع از خودت چاقو بزنی.
می خواهید توجیه کسانی را که در پاسخ شعاری بودن آثارشان می گویند در این روز و روزگار افول ارزش ها حتی شعار هم می تواند مفید و درست باشد، تکرار بکنید؟
نه؛ می خواهم بگویم ما یک سری رفتار ها و کرامات انسانی داشتیم که دیگر نداریم. در این شرایطی که کیلومتر ها از این فضایل دور شده ایم، من هم بر این باورم که اشاره به این خصایل حتی اگر شده در حد شعار هم باشد، باز خوب است؛ به خصوص که خودبینی و خودمحوری در جامعه به حد آزاردهنده ای رسیده و به قول قدیمی ها الان همه فقط خودشان را می بینند و دو تا گوش هاشان را.
از بس به خودمان و مسائل و مسائل خودمان فکر می کنیم که ناگهان با کوچکترین تلنگری واکنشی نشان می دهیم که در حد اتفاقی که افتاده نیست. من این واکنش ها و برون ریزی ها را از افت ارزش های انسانی می دانم.
بگذریم؛ در کارنامه شما با مشغولیت ها و دغدغه های موازی زیادی مواجهیم. بازیگری، مجری گری، خوانندگی و... وقت کم نمی آورید؟
سخت که هست، ولی سعی می کنم به همه شان برسم. برایم این هم مهم است که وقتی کاری را قبول می کنم، وقت و فکر و ذهن و زندگی خود را پای آن بگذارم.
اما با اجرای برنامه دلصدا به نظر می رسد مجری گری و اجرا براتان جدی تر از همواره شده. درست است؟
نمی توانم بگویم جدی شده یا نشده است. این ها را زیرمجموعه بازیگری ام می دانم. همه این ها دنیا بازیگری مرا تکمیل می نمایند.
اجرا، خوانندگی، صداپیشگی، دوبله و هر کار دیگری که انجام می دهم زیرمجموعه ای از دنیا بازیگری من است و برای این که در هر کدام از این فیلد ها و راه ها بتوانم بقیه آدم هایی را که شاید وجهی از من مثلا بازیگری مرا دوست ندارند، قانع کردن و ارضا کنم؛ یعنی آن که بازی مرا دوست ندارد، اجرای مرا دوست داشته باشد یا خوانندگی مرا و.
پس یعنی اگر قرار باشد فرمی اداری پر کنید، شغل تان را بازیگر می نویسید و نه مثلا اجرا؟
بله؛ من شغل اصلی ام صفر تا صد بازیگری است. این رشته را خوانده ام و همه زندگی ام بازیگری ا ست. من بازیگرم و هیچ وقت تکیه ام به جا های دیگری نبوده است.
منبع: فرادیدkashia.ir: کاشیا | مجله گردشگری و مسافرتی
nfliri.ir: مجله نیلوفری | مجله خبری تحلیلی نیلوفری
bushehrherfa.ir: مجله بوشهری ها، وبلاگ بچه محل های بوشهر