فرار از زندگی تنهایی در فیلم تیغ و ترمه
به گزارش مجله سرگرمی، اما در بستر همان تنهایی و درست در یک بزنگاه، از همه جهات غافلگیر می شوند و از این پس بدین ترتیب تعلیق های مداوم، بافت روایت را می چینند.
تیغ و ترمه در ذهن تماشاگران البته با تفاوت هایی در محتوا و ساختار فرم روایی، این بار دختری درمانده میان فضای نوآر، یادآور روایتِ شورانگیز شخصیت های فیلم سه میمون به کارگردانی نوری بیلگه جیلان فیلمساز شناخته شده ترکیه است.
آنجایی که اخلاق نفرت انگیز چندین افراد نزدیک به دختر (ترمه) در این فیلم به طور مشترک، زمینه خطا های منفوری را از جانب دیگران فراهم می کند. تماشاگر از همان آغاز روایت و از تن صدای راوی پی می برد به اینکه حوادث و تنش ها در کدام بستر آسیب زا رخ می دهند؛ دختری تنها که مادرش لیلی در خردسالی او را ترک کرده است، اما اکنون در بزرگسالی با قصد و غرضی نه چندان روشن (لااقل برای ما) ولی برای فرار از تنهایی (از نظر ترمه) بازگشته است.
برگشتن مادر ترمه از خارج همزمان علت برانگیختن چند پرسش در ذهن ترمه می شود، اما پیش زمینه قدرتمندی برای برانگیختن آن ها ترسیم نمی شود؛ پرسش هایی که حتی معنا و مفهوم آن ها به ظاهر نمی توانند خود به خود نقشی سرنوشت ساز برای تداوم تنش ها داشته باشند آن هم درست در موقعیتی که ترمه در آن قرار گرفته است؛ مثلا پرسش ترمه درباره زمان مرگ پدرش و اینکه چرا پس از مرگ پدرش مدرسه ترمه را عوض کردند. اما به نظر می رسد این تنها یک وجه ماجراست.
وجه دیگر آن است که کارگردان عامدانه از همین راه و به هدف گونه ای گره افکنی بر راستا تداوم بحران ها ما را به دنبال تماشای زوایای از زندگی های متعفنی می کشاند که ناگهان از میان همین پرسش های به ظاهر بچگانه و بی فایده سر برمی آورد.
دیالوگ های فیلم را به یاد بیاوریم که چگونه بیشتر از کنش ها نقش خود را در بر ملا کردن این سیه روزی های گذشته برعهده گرفته اند. خیانت لیلی مادر ترمه، نگه داشتن به اکراه نگه داشتن لیلی و ضعف روانی پدر ترمه، ماهیت شخصیت و زندگی خیانت مضاعف جهان و... همگی چنین است سرگذشت سه میمون دیگر.
در واقع، فیلم های شبیه به تیغ و ترمه همیشه روایت و ترسیم برخی معضلاتی تکان دهنده، اما پنهانی هستند که در موقعیت هایی دوباره آشکار می شوند که افراد برای فرار از زندگی تنهایی افرادی روزنه امید را پیدا کرده اند.
اما در بستر همان تنهایی و درست در یک بزنگاه، از همه جهات غافلگیر می شوند و از این پس بدین ترتیب تعلیق های مداوم، بافت روایت را می چینند.
اما در خاتمه باید گفت که در پیش زمینه خرده پیرنگ اختلاف میان ترمه با امیر معضلاتی که جهان، لیلی و درنهایت پدرش برای ترمه باقی گذاشته اند دو چندان می شوند، زیرا امیر از آغاز قرار بوده نقش یک تکیه گاه را در این میان بازی کند غافل از اینکه خود امیر نیز در نمایشگاه نقاشی مانند یک شکارچی در کمین دوستان ترمه نشسته و درصدد است پشت فضای تابلو های هنری را بدل به میعادگاه خیانت ها کند.
در اینجاست که از میانه هنرمندانه ترین نمای دلهره آور فیلم با ورود ناگهانی ترمه به منزل نقاب از چهره امیر هم برداشته می شود و این در واقع حکم تیر خلاصی به امید های ترمه بود. شاید به همین دلیل است که سکانس خاتمهی فیلم با ناامیدی تمام ترمه از امیر و فراق همیشگی اش بسته می شود.