فیلم بی همه چیز؛ روایت ما آدم های ترسناک به شیوه ملودرام
به گزارش مجله سرگرمی، سومین فیلم محسن قرایی بعد از خسته نباشید و سد معبر بهترین فیلم اوست و گامی عظیم برای او محسوب می گردد اما همزمان این خطر را هم دارد که با بیش از حد تحسین شدن راستا فیلمسازی قرایی را به خاطر بیاندازد. بی همه چیز اقتباسی از نمایشنامه درخشان دیدار با بانوی سالخورده نوشته فردریش دورنمات است که این عظیمترین نقطه قوت فیلم هم محسوب می گردد. در نتیجه طرح اصلی فیلم جذاب و پرکشش است اما نوبت به پیرنگ که می رسد علی رغم چیزی که به نظر می رسد فیلمنامه کار چندان نه در بومی کردن نمایشنامه انجام داده و نه خرده پیرنگ های جذاب و مهمی به آن اضافه نموده است. اتفاقا هر جا که از نمایشنامه فاصله گرفته نقاط ضعفی دارد که فیلم را چند پله پایین می آورد.
اول از همه نمی گردد نادیده گرفت که بین فیلم های سال جاری بی همه چیز جزو معدود آثاری است که پروداکشن درست و حسابی دارد و از ظرفیت های قصه اش برای بهره دریافت و ساختن جهانی سینمایی استفاده نموده است. فیلم گروه بازیگران خوبی دارد و هر چند یکی دو تا از آن ها مثل پدرام شریفی و پرویز پرستویی انتخاب های چندان مناسبی نیستند اما در عوض یک هادی حجازی فر درجه یک در نقش دهدار دارد که در هر سکانسی حضور دارد فیلم را ارتقا می دهد و پیروز می گردد مقداری از آن شوخ طبعی نمایش دورنمات را به فیلم تزریق کند.
درونمایه نمایش دیدار با بانوی سالخورده که در فیلم بی همه چیز هم وجود دارد فرومایگی مردم در برابر وسوسه های اقتصادی است و اینکه چطور اخلاقیات برایشان در قبال منفعت شخصی شان نسبی می گردد. در نمایشنامه دورنمات مفاهیم عدالت و انتقام خیلی عمیق مطرح می گردد. قرایی ولی فقط آن قسمت ملودرام نمایش را گرفته. دوتایی های امیرخان و لی لی (پرستویی و تهرانی) در فیلم نشان داده نمی شوند. رابطه شان ابتر می ماند. در حالی که بخش جذابی از نمایش دورنمات صحنه های دوتایی آلفرد و کلاراست. اگر نمایشنامه را نخوانده باشید تا آن صحبت لی لی و امیر در معدن متوجه ارتباط بین شان نمی شوید.
قرایی شوخ طبعی نمایشنامه دورنمات را گرفته و به جایش قسمت های ملودرامیک به آن اضافه نموده است. مثل رابطه دختر امیر با معلم مدرسه که قرار است وجدان بیدار جامعه باشد که در نهایت شکست می خورد. یا تغییر در شخصیت پردازی های همسر و فرزند امیر که احتمالا آن ها را به روحیه احساساتی ایرانی نزدیکتر نموده اما به جایش از آن حس دهشتناک دور شدن از انسانیت که ایده دورنمات است خبری نیست.
به علاوه خاتمه فیلم تمام رشته های آن درونمایه سیاه ترسناک را پنبه می نماید. در حقیقت کاراکتر امیر به قولی مسیح وار به خاطر گناهان همه مردم و البته خودش قربانی می گردد تا مردم روستا بدون یک نگاه معذب کننده به چیزی که می خواهند برسند. این را مقایسه کنید با آن سنگسار دسته جمعی آلفرد توسط همه مردم روستا در خاتمه نمایشنامه که چقدر نفس گیر از کار در می آید.
فیلم قرایی یک جاهایی تبدیل به ملودرام می گردد و آن لحن خشنش را از دست می دهد. این قسمت ها نقطه ضعف فیلم می شوند. به جایش قسمت هایی مثل خاتمه فیلم که دهدار می خواهد همه مردم شریک جنایت باشند و کسی شانه خالی نکند مهیب و درست از کار درآمده است.
کارگردانی محسن قرایی استانداردی دارد که فیلم تا خاتمه کشش خودش را حفظ می نماید اما آن قسمت هایی که سانتی مانتال می گردد و با شخصیت امیر احساس همدردی می نماید باعث می گردد صندلی فیلم تنزل پیدا کند.
به هر حال بی همه چیز نمونه خوبی برای سینمای قصه گو، اقتباسی و جریان اصلی است هر چند فیلمنامه اش محدود به همان ایده و درونمایه باقی مانده و پیرنگ قدرتمندی ندارد. از آن فیلم های استانداردی که تماشایشان روی پرده سینما تجربه خوشایندی است ولی شگفتی برنمی انگیزد. فیلم به اندازه ای است که البته در فقدان آثار عظیم ممکن است از آن چیزی که واقعا هست عظیمتر جلوه کند.
مشکل عظیم بی همه چیز این است که فاقد زیبایی شناسی منحصر به فرد است. این یک روایت ساده و نه چندان پیچیده با طراحی صحنه خوب، بازی های استاندارد و کارگردانی متعادل است. فیلمی که نشان می دهد مردم می توانند تا چه اندازه ترسناک باشند. توده ای بی شکل که هر لحظه به رنگی درمی آید.
- فیلم رمانتیسم عماد و طوبا؛ وقتی کتاب های روانشناسی ذوق زده تان می نماید
نقد فیلم بی همه چیز دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما نظر خبرنگاران مگ نیست.
منبع: دیجیکالا مگdubairo.ir: تور دبی ارزان قیمت، تور لحظه آخری امارات، تور ابوظبی
ecods.ir: کد الکترونیک | مجله تکنولوژی، گردشگری، موفقیت، پزشکی، خانواده
encaria.ir: دانشنامه آریایی | مجله خبری، استارتاپ و موفقیت کسب و کار ها