عقل و عشق از دیدگاه عرفانی و فلسفی

به گزارش مجله سرگرمی، عقل و عشق دو نیرو در وجود انسان هاست. یکی به عنوان چراغ راه و دیگری نیروی محرکه. عارفان و صوفیان عشق را برتر از عقل می دانند و فلاسفه عقل را ترجیح می دهند.

عقل و عشق از دیدگاه عرفانی و فلسفی

هر انسان عاقلی یک روزی ممکن است که عاشق گردد. آیا عاشق شدن در تضاد با عقل است؟ آیا آدم عاشق بدون عقل تصمیم می گیرد یا به قول معروف تصمیمش دلی است؟ آیا می دانید که رابطه عقل و عشق چگونه است؟ عظیمان درباره عقل و عشق چه می گویند؟ خبرنگاران این مقاله را به این سؤالات اختصاص داده است.

عقل چیست؟

عقل نیرویی است که خوب و بد را تشخیص می دهد و در خصوص آن ها قاطعانه تصمیم می گیرد. عقل همانند چراغ راه است و انسان با تعالیمی که از علمای اخلاق و فلاسفه دریافت می نماید آن را از طریق علم پرورش می دهد.

عشق چیست؟

عشق میل و کششی است که در طبیعت انسان نسبت به یک چیز به وجود می آید. به عبارت دیگر عشق نیروی محرکه انسان برای رسیدن به یک هدف است. خاصیت عشق این است که معشوق را به بهترین شکل می بیند. عاشق درباره معشوق همه چیز را هیچ و هیچ را همه چیز می داند. امام علی (ع) درباره عشق فرمود:

کسى که به چیزى عشق بورزد، چشمش را معیوب و دلش را مریض می نماید.

اگر لغت عشق را در لغتنامه دهخدا ببینیم این طور آمده است:

عشق شگفت دوست به حسن محبوب، یا درگذشتن از حد در دوستی و آن عام است که در پارسایی باشد یا در فسق، یا کوری حس از دریافت عیوب محبوب، یا مرضی است وسواسی که می کشد مردم را به سوی خود جهت خلط و تسلیط فکر بر نیک پنداشتن برخی صورت ها. یا مرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا می گردد و گویند که آن مأخوذ از عَشَقه است و آن نباتی است که چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند، همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری گردد صاحبش را خشک و زرد کند.

رابطه عقل و عشق

انسان برای حرکت در یک راستا احتیاج به چراغ راه (عقل) و نیروی محرکه (عشق) دارد تا بتواند با انگیزه به سمت هدفش حرکت کند. از طرفی اگر عشق نباشد عقل توانایی به جلو بردن انسان را نداد و اگر عقل نباشد عشق در طغیان غرایز دچار اشتباه می گردد. به عبارت دیگر عقل به انسان آگاهی می دهد و عشق حرکت و جنبش می بخشد. بنابراین می توانم نتیجه گرفت که این دو نیرو نه تنها در تضاد با همدیگر نیستند بلکه باعث رشد و تقویت یکدیگر هم خواهند شد.

عقل و عشق در کلام عظیمان

  • اگوست کنت فیلسوف فرانسوی و بنیان گذار جامعه شناسی نوین:

دو امر قوى در وجود انسان مؤثر است یکى حس عاطفه یا عشق و دیگرى عقل.

  • دکتر الکسیس کارل نویسنده کتاب راه و رسم زندگی:

عقل نمی تواند به ما نیروى زیستن بر طبق طبیعت اشیا را بدهد، بلکه فقط به روشن کردن راه قناعت می نماید و هرگز ما را به جلو نمی راند. ما بر موانعى که در پیش داریم فائق نخواهیم شد مگر آن که از عمق روح ما موجى از عواطف (عشق) سر بیرون کشد. عقل چراغ یک اتومبیل است که راه می نمایاند و عشق موتورى است که آن را به حرکت در می آورد. بنابراین هر یک بى دیگرى هیچ است؛ موتور بدون چراغ، عشق کور، خطرناک، رسواکننده و بالاخره فاجعه و مرگ؛ چراغ بدون موتور، عقل بی اثر و بی روح، سرد و یخ و بی حرکت است. مفیدترین و خوشبخت ترین مردم کسانى هستند که فعالیت های فکر و عاطفى آن ها با یکدیگر متعادل و هماهنگ باشد، آنچه باعث برترى و تفوق معنوى این دسته بر دیگران می گردد کیفیت فعالیت ها و تعادل رشد آن هاست. هدف مساعى در تعلیم و تربیت باید پرورش افراد جامع و متعادلى باشد؛ چه فقط بر روى این گونه افراد می توان تمدن عظیم و استوارى را پایه گذاری کرد.

عقل و عشق از دیدگاه صوفیان

صوفیان مقوله عقل و عشق را از همدیگر جدا می دانند و برای هر کدام مرزی قائل هستند. آن ها عشق را بیش تر از هر عامل دیگری ضد عقل می دانند و معتقدند که عشق هر کجا که باشد حکومت عقل از بین می رود و وقتی که عشق از یک در وارد شد عقل از در دیگر خارج می گردد. به همین دلیل است که در ادبیات عرفانی عقل و عشق را مانند دو رقیب به حساب می آورند.

عقل و عشق از نگاه فلاسفه

  • فلاسفه بر خلاف صوفیان علیه عشق می تازند و آن را نوعی جنون می دانند. ابوعلی سینا می گوید:

عشق بیمارى سوداوى است که انتها انسان را به دیوانگى می کشاند.

  • کوپرنیک دانشمند لهستانی در این باره معتقد است:

عشق را اگر یک نوع جنون ندانیم لااقل عصاره ای از مغزهاى ناتوان است

عقل و عشق در اشعار

مولوی:

عشق آمد عقل او آواره شد / صبح آمد شمع او بیچاره شد!

عقل چون شحنه است چون سلطان رسید / شخئه بیچاره در کنجى خزید

از در دل چون که عشق آید درون / عقل رخت خویش اندازد برون

هر چه گویم عشق را توضیح بیان / چون به عشق آیم خجل گردم از آن

عقل در توضیحش چو خر در گل بخفت / توضیح عقل و عاشقى هم عشق گفت

آفتاب آمد دلیل آفتاب / گر دلیلت باید از وى رو متاب

در مجلس عشاق قرارى دگر است / وین باده عشق را خمارى دگر است

آن علم که در مدرسه حاصل کردند / کارى دگر است و عشق کارى دگر است

عطار:

عشق اینجا آتش است و عقل دود / عشق کآمد در گریزد عقل زود

حافظ:

قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق / چو شبنمى است که بر بحر می زند رقمى

سعدی:

شوق را بر صبر و قوت غالب است / عقل را با عشق دعوى باطل است

قرار عقل برفت و مجال صبر نماند / که چشم و زلف تو از حد برون دلاویزند

مرا مگوى نصیحت که پارسائى و عشق / دو خصلت اند که با یکدیگر نیامیزند

گروه مذهبی خبرنگاران

chinaro.ir: چین: سفر به کشور پهناور و باستانی، پکن، شانگهای ،گوانجو و هانگزو

cruisero.ir: کشتی کروز: سفری لوکس و در عین حال مقرون به صرفه به اقیانوس‌ها

منبع: setare.com
انتشار: 17 آذر 1400 بروزرسانی: 17 آذر 1400 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 125429

به "عقل و عشق از دیدگاه عرفانی و فلسفی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "عقل و عشق از دیدگاه عرفانی و فلسفی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید