دهه هشتادی ها را تمام رخ ببینیم

به گزارش مجله سرگرمی، سیدمهدی موسوی تبار، روزنامه نگار: نادیده گرفته می شوند؛ از طرف خانواده؟ جامعه؟ رسانه ها؟ شاید گروهی، شاید هم همه. نه آنقدر کوچکند که برایشان مهم نباشد تحویل نگرفتن شان، نه آنقدر بزرگند که اعتراض نمایند و زیر میز بزنند و حق شان را بگیرند.

دهه هشتادی ها را تمام رخ ببینیم

به گزارش خبرنگاران، روزنامه فرهیختگان در ادامه نوشت: صحبت از نوجوان است. رده ای سنی که انگار قرار نیست به آنها توجه کافی گردد و در هر دوره ای و با بهانه ای به آن کم یا بی توجهی می گردد. یکی از این مظاهر کم توجهی رسانه ها و به طور خاص رسانه ملی است. احتمالا مدیران رسانه ملی خیلی سریع واکنش نشان می دهند و سینه را جلو می گیرند و می گویند ما همین سال 96 بود که شبکه امید را با وجود هزینه های بسیار افتتاح کردیم و البته کافی است نگاهی بیندازید به رتبه شبکه امید در بین پرمخاطب ترین شبکه های تلویزیونی تا متوجه شوید که ظاهرا مخاطب اصلا اهمیتی ندارد. براساس آمار تلویزیون، شبکه های سه سیما، یک سیما، خبر معاونت سیاسی، آی فیلم، معاونت برون مرزی و شبکه دو سیما بیشترین مخاطب را داشتند و تا رده شانزدهم که متعلق به شبکه افق است هیچ اسمی از شبکه امید دیده نمی گردد. حالا جمعیت میلیونی دهه هشتادی ها را با تعداد مخاطبان شبکه امید مقایسه کنید.

سال 97 بود که مهدی سالم، مدیر شبکه امید به تسنیم گفت: ...شبکه از پوشش 65 درصدی در سراسر کشور برخوردار است. با توجه به این میزان دسترسی برآورد ما از میزان مخاطبان شبکه حدود 5 درصد است که با توجه به جغرافیای منطقه ها و نوع زندگی اقشار متعدد، امیدواریم با شیب ملایم افزایش پیدا کند. تا دوسال آینده اطمینان داریم شرایط به گونه ای تغییر پیدا کند که نوجوانان بیشتر دنبال برنامه های متناسب با سن خود باشند.

حالا بیشتر از دوسال از حرف های مدیر شبکه امید گذشته و به راحتی می توان تعداد مخاطبان این شبکه را ارزیابی کرد. برای اینکه بدانید شبکه امید چه جایگاهی در نگاه مدیران صداوسیما دارد به برنامه های مهمش دقت کنید و حتی طراحی سایت و کیفیت تصاویرش. پخش برنامه های محبوب دهه های 60 و 70 برای دهه هشتادی ها واقعا احتیاج به طراحی و تصویب و مدیر دارد؟ توجه بیش از حد به بچه ها و جوانان و عظیمسالان و عدم همخوانی سیاست های فرهنگی و رسانه ای این سه مرحله سنی، عوارضی دارد که سال هاست شاهدش هستیم.

نگاهی به برنامه سازی های تلویزیون در یک دهه اخیر نشان می دهد که نوجوان ها در اولویت نیستند و این خطایی نابخگرددنی است. از طرف دیگر نبود نیروی کاربلد و متخصص برنامه ساز برای نوجوانان از دیگر خلأهای عظیم است. اگر زمانی و در دهه 70 برنامه هایی مانند اکسیژن و نیمرخ برجسته و دیده می شوند، به علت جسارت و اعتماد مدیران وقت سازمان و شبکه بود. همان جسارت باعث شد ریل برنامه سازی برای نوجوانان به سمت مقصدی تکراری به نام نیمرخ سازی چیده گردد.

جسارت دیگر در بین مدیران وجود ندارد یا خلاقیت، حلقه مفقوده برنامه سازی است؟ حاضری خوری و پرهیز از ریسک و بعلاوه سپردن کارها به سازندگانی که تخصص شان چیز دیگری بوده و به علت ارتباطات وارد این حوزه شده اند دلایل شرایط فعلی برنامه های نوجوان ها نیست؟ فهم اینکه نوجوانان حال حاضر جامعه ما دیگر حوصله شنیدن مونولوگ ها و پلاتوهای طولانی را ندارند و دل شان می خواهند حرف بزنند، خیلی سخت نیست. اگر بنا به اقتضائات جامعه و تربیت خانوادگی، نوجوانان دهه های پنجاه و شصت، دل شان می خواست بیشتر مخاطب باشند و آنقدر هم به آن جعبه جادویی اعتماد داشتند که حتی نحوه نشستن خود را با صحبت های مجری تعیین می کردند، نوجوانان دهه هشتادی دل شان می خواهد چیدمان استودیو و نحوه نشستن مجریان را خودشان انتخاب نمایند. آنها به واسطه دسترسی به انواع گوشی ها و تبلت ها و بعلاوه افزایش توانایی های فردی و گروهی، تسلط بیشتری بر موضوعات مختلف روز و قدرت تحلیل بالایی دارند. یک دهه هشتادی برای خودش به واسطه فضای مجازی یا گیم ها درآمدزایی می نماید و حتی به استقلال مالی هم رسیده است. وجود بیش از هفت میلیون گیمر دهه هشتادی عدد قابل اعتنایی است؛ آنها مسابقه می دهند، پول درمی آورند، دل می بندند و دل می نمایند و چرا در چنین موقعیتی باید پای تلویزیون و شبکه ای بنشینند که به آنها توصیه می نماید مسواک بزنند و دروغ نگویند و دغدغه هایشان را تا حد خرید کفش و شلوار پایین می آورد.

امیدی که تدبیر ندارد

فایده تاسیس شبکه امید، انگار پنهان شدن مدیران تلویزیون پشت آن بود. صداوسیما آشکارا برنامه ای برای نوجوانان ندارد. سال گذشته بود که مهدی سالم، مدیر شبکه امید گفت: در شبکه امید بیش از 180 هزار دقیقه برنامه سازی کردیم. این میزان در مقایسه با هیچ تولیدنماینده دیگری در داخل کشور برای نوجوان نیست. این محتوا را با تدابیری که اتخاذشده در فضای مجازی انتشار می دهیم. و ادامه داده بود که درحوزه بازی های کامپیوتری و تفریح های دیجیتال اقداماتی انجام داده ایم، البته با فعالیتی که مرکز بازی های کامپیوتری یا جاهای دیگر همانند مجموعه سراج، NGOها و نهادهای فعال و شرکت های دانش بنیان فعال در این زمینه انجام می دهند، در این حوزه و در مجموعه هنرهای دیجیتال حرکت رو به رشدی داشته ایم.

یکی از آفات مدیران فرهنگی و هنری همین نگاه آماری است. به جای اینکه تکیه بر میزان برنامه های تولیدی باشد که آن هم درجای خودش اهمیت دارد باید اولویت روی میزان تعداد مخاطبان باشد. تقلیل یک شبکه به یک فرهنگسرای عظیم و دلخوش بودن به پیامک های 10هزارتایی یک برنامه چه چشم اندازی خواهد داشت؟ آنچه در شرایط فعلی با آن روبرویم عدم توجه و برنامه ریزی صحیح نسبت به نوجوانان است. این را نه فقط در شبکه امید که در سایر برنامه های تلویزیونی هم شاهدیم. وجود یک نگاه از بالا به پایین نمی تواند نوجوانی را که رابطه نزدیکی با گوشی یا تبلتش دارد به سمت تلویزیون بکشاند. اصرار برای ساختن برنامه هایی مانند نیمرخ، بدون کمترین خلاقیت در فرم و محتوا چه اهدافی را دنبال می نماید؟ استفاده از عروسک های بدون هویت یا اتکای بیش از حد به بداهه گویی و شوخی های دم دستی در برنامه ها با هدف جذب مخاطب، توجیهات فرهنگی دارد؟

نکته دیگری که در برنامه سازی برای نوجوانان مورد غفلت قرار می گیرد، نادیده گرفتن نقش الگوسازی برای آنهاست. وقتی الگوها یا زیادی عظیمند یا زیادی کوچکند، خود نوجوان سراغ الگوهای خودش می رود؛ الگوهایی که می توانند از دل یک بازی بیرون آمده باشند یا از یک مسابقه فوتبال یا فیلم سینمایی، تازه اینها برترین حالاتش است. استفاده از الگوهای منفی در اجتماع یا آثار هنری سخیف و مبتذل و ویدئوهای وایرال شده در فضای مجازی، روی دیگر این سکه است.

چه می خواهیم؟

تا چشم به هم بزنیم با نوجوانی دهه نودی ها روبرو خواهیم شد. هنوز هم برای اصلاح رویه برنامه سازی برای بچه ها و نوجوانان وقت و امید هست. ساختن برنامه هایی که در آنها اعتماد به نفس، عزت فردی و جمعی، ارائه یک بینش عمیق و صحیح به جای تکرار طوطی وار، ایجاد حس شجاعت و... تقویت می گردد، بخشی از برنامه جامع برای بچه ها و نوجوانان است.

ساختن برنامه های گفت وگومحور و چالشی با جوانان بدون تعیین سرانجام تعیین و دادن اجازه به آنها برای صحبت بدون قصد و هدف قانع شدن شان از دیگر مطالبات نوجوانان این دهه است. آنها حرف دارند و اتفاقا معتقدند که حرف شان صحیح است و ممکن است عظیمترها اشتباه نمایند. آنها دیالوگ می خواهند، دیالوگی بدون سرانجام بندی تعیین و از پیش تعیین شده. آنها ذره ای اعتماد می خواهند و سرشارند از ایده های پویا و خلاقانه بدون تکیه بر عظیمترها. ساختن بعضی برنامه ها به وسیله نوجوانان چه ایرادی دارد که یک بار امتحان نمی گردد؟ رسانه ملی از حضور مجریان نوجوان مگر ضرر دیده که به نویسنده و طراح نوجوان بها نمی دهد؟

شناخت تفاوت های دهه هشتادی ها با دوره های قبلی و بعدی شان، کلید اصلی این مساله است. کارگردان و نویسنده ای که بیش از 30سال است در تلویزیون حضور دارد، چه شناختی از این طبقه سنی دارد؟ سیاستگذاری برای این رده سنی به وسیله افرادی که میانگین سنی آنها بالای 50 سال است نمی تواند راهگشای مسائل فعلی باشد. درهای اتاق های سیاستگذاری باید روی نوجوانان و جوانان باز گردد. آنها باید برای برنامه های خودشان تصمیم بگیرند. مسائل جنسی، مسائل مالی، ازدواج، وطن دوستی، سواد رسانه ای و اعتماد به حاکمیت و رسانه ملی باید از اولویت های برنامه سازان نوجوان قرار بگیرد. چه بسا منشا بسیاری از مسائلی که در جوانی یا عظیمسالی گریبان آنها را می گیرد در نوجوانی باشد. استفاده از هنرهای مختلف و قالب های متنوع و ریسک پذیری ازجمله مواردی است که می تواند برنامه های نوجوان ها را از ورطه ای که داخلش هستند، نجات دهد. نوجوانان احتیاجمند یک نگاه تمام رخ به آنها هستند.

namasho.com: نماشو، طراحی سایت، سئو، چاپ و طراحی گرافیکی را به ما بسپارید.

banima.ir: قدرت گرفته از سیستم مدیریت محتوای بانیما

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 2 آذر 1400 بروزرسانی: 2 آذر 1400 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 152525

به "دهه هشتادی ها را تمام رخ ببینیم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دهه هشتادی ها را تمام رخ ببینیم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید