درددل های یک هنرمند قلمزن، طرح ها توانم زد، غم نان اگر بگذارد

به گزارش مجله سرگرمی، خبرنگاران- گروه فرهنگ: نخستین بار در نمایشگاه دستان خیال پرداز با او و کارهایش آشنا شدی. نمایشگاهی که در خانه هنرمندان برپا شده و آثار فاخر را در برابر دید علاقه مندان گذاشته بود. خاموش و آرام، گوشه ای از سالن نشسته و قلم زنی هایش به هزار زبان در سخن بود. به سراغش رفتی و از او درباره نمایشگاهی پرسیدی که در خانه هنرمندان برپا بود. نمایشگاهی که برای آن فراخوانی داده نشده و تعداد اندکی از هنرمندان که آثارشان دارای مهر اصالت بود آن شرکت نموده بودند.

درددل های یک هنرمند قلمزن، طرح ها توانم زد، غم نان اگر بگذارد

آن روز هراج مگردون از نمایشگاه دستان خیال پرداز گفت و از این که خانه هنرمندان، فضای بسیار خوبی برای ارائه آثار است اما کسانی که به اینجا می آیند، بیشتر جوانان و دانشجویان یا هنرجویانی هستند که قدرت خرید آثار فاخر را ندارند ما باید نمایشگاه هایمان را رده بندی کنیم و بدانیم کدام آثار را کجا به نمایش بگذاریم.

حالا چند روزی به شروع سال نو میلادی باقی مانده؛ جمعی از خبرنگاران صنایع دستی، روبه روساختمان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران گرد آمده اند تا با مدیرکل و معاون صنایع دستی استان به ملاقات سه تن از هنرمندان برجسته ارمنی بروند و هم تولد حضرت مسیح(ع) را به آنها تبریک بگویند و هم با کارهاشان، بیشتر و بهتر آشنا شوند.

نخستین این هنرمندان، نشان تانیک بود که نشان درجه یک هنری داشت و مجسمه های موزه گنجعلی خان کرمان را ساخته و سردیس فرامز پایور در موزه موسیقی و مجسمه شهریار در خیابانی به همین نام در تهران و همچنین تندیس هایی از علی شریعتی و محمدجواد باهنر و محمدعلی رجایی در موزه عبرت از او بود.

دومین هنرمندی که در آستانه سال نو میلادی به ملاقاتش رفتیم، وارطان کشیشیان بود. هنرمندی که در زمینه معرق و قلم زنی روی مس فعالیت می نماید و چهره بزرگان و مفاخر ایران زمین چون حافظ و سعدی و فردوسی را بر صفحه ای مسین نقش می زد.

هراج مگردون، آخرین هنرمند ارمنی است که در آستانه سال نو میلادی به ملاقاتش می رویم. او یکی از هنرمندانی است که روی نقره حکاکی می نماید. خانه اش، نه خیلی کوچک است و نه چندان بزرگ. او با همسر و پسرش در آپارتمانی در مجیدیه تهران زندگی می نمایند. سال نو میلادی نزدیک است و همسر مگردون، خانه را به زیبایی هرچه تمام تر آراسته. چندین و چند گوی قرمز و طلایی از سقف آویخته شده اند. گوشه نشیمن، کاجی بزرگ و سرسبز خودنمایی می نماید. بابانوئل با کلاه قرمز خود در گوشه دیگری استاده و به مهمانان لبخند می زند.

مگردون، با آرامش و وقار، روی کناپه نشسته و به مهمانان لبخند می زند. مهمانانی که براساس روحیه خبرنگاری خود گوشه به گوشه اتاق را می بینند و از او درباره کارهایش می پرسند: ببخشید استاد طرح این جعبه جواهرات از خود شماست؟ استاد کدام یک از کارهاتان سفارش پذیرتر است؟ کارهای خود را چگونه و کجا ارائه می کنید؟

هنر حکاکی روی نقره، ویژه ارمنی ها بوده گرچه امروز مسلمان ها هم از این هنر بهره می برند و در آن، مهارت های لازم را کسب نموده اند. اینها را مگردون می گوید. هنرمندی که از 30 سال پیش تا به امروز به هنر قلمزنی و حکاکی روی نقره پرداخته و روزگاری، شاگردان بسیار داشته. گرچه امروز فضایی نیست تا او به آموزش این هنر بپردازد و چه خوب اگر شهرداری یا سازمان میراث، این امکان را در اختیار او و هنرمندان برجسته ای چون او قرار دهد.

مگردون از جمله هنرمندان طراز اول حکاکی روی نقره است. کارهای او نشان ملی مرغوبیت دریافت نموده اند و ارزش این را دارند که از سوی مجموعه داران خریداری و ارائه شوند اما مجموعه دارها و فروشگاه های خاص ترجیح می دهند ریسک ننمایند و کارها را به امانت بگیرند و برای مدتی به نمایش بگذارند و ببینند حریداری برایشان هست یا نه؟ بنابراین مشتریان او به چند مغازه دار که در تهران و تبریز زندگی می نمایند، محدود می شوند.

هراج مگردون، روی زیورآلات کار نمی نماید و هرچه می سازد، جنبه کاربردی دارد. پرطرفدارترین دست ساخته هایش، شیرینی خوری هایی هستند که نقش های مختلفی روی آن حکاکی شده؛ فراوریات او خانگی و محدود اسنت و هیچ کدام به فراوری انبوه نمی رسد. مگردون هم هنرمند و فراورینماینده است هم فروشنده؛ در حالی که این دو با هم جور در نمی آید. هنرمند نمی تواند هم خلق کند هم بازاریابی. فروش آثار هنری، نیازمند معرفی و تبلیغ است و به تخصص خاص خود نیاز دارد و از عهده هنرمند خارج است.

این هنرمند قلم زن، یکی از فعالیت های مثبت در زمینه ارائه صنایع دستی خاص را برگزاری نمایشگاه های مختلف می داند و می گوید: نمایشگاه های صنایع دستی، هر کجای ایران که برگزار شوند به تبلیغات شهری و رسانه ای نیاز دارند اما هنرمندان، هزینه لازم برای این کار را ندارند و مسئولان هم دلشان برای قشر هنرمند نمی سوزد. برای آنها چه فرقی می نماید زندگی من چگونه می گذرد؟ آثارم فروخته می گردد یا نه؟ اجاره خانه و هزینه های جاری زندگی ام تامین می گردد یا نه؟ آنها به دنبال منافع خود هستند.

همسر هراج مگردون، که در تمام این مدت، با لبخندی بر لب، از مهمان ها پذیرایی نموده، رشته کلام را در دست می گیرد و می گوید: گرچه هراج، ستاره زندگی من است اما ما هنرمندان در هفت آسمان، یک ستاره نداریم. نه بیمه ای داریم و نه حقوق ثابتی. همسر من 30 سال است که کار می نماید. گاهی اوقات، فقط چهار ساعت در شبانه روز می خوابد اما نه بیمه ای دارد و نه دفترچه درمانی. اگر خدای نانموده برای ما اتفاقی بیفتد چگونه می خواهیم هزینه هامان را تامین کنیم؟ دو سال است که مسئولان سازمان میراث فرهنگی وعده می دهند که مشکل بیمه هنرمندان رفع می گردد و هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده؟

شهرام مریخی، معاون صنایع دستی استان تهران تنها جمله ای که در پاسخ به هراج مگردون و همسر او بر زبان می آورد این است که: شرمسار؛ ما نمی توانیم مشکل بیمه را حل کنیم. دولت به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است و هیچ امیدی به بیمه هنرمندان نیست.

روز از نیمه گذشته و باید با هراج مگردون و همسرش که با سبدی از هدایا به بدرقه ات آمده خداحافظی کنی. بابانوئل کوچکی را که عیدی توست در دست می گیری و حکایت آرد نماند عروضی سمرقندی را به خاطر می آوری؛ همان دبیری به والی مصر نامه ای می نوشت و خاطر جمع نموده بود و در بحر فکرت غرق شده و سخن می پرداخت چون در ثمین و ماء مشخص؛ ناگاه کنیزکش از در درآمد و گفت: آرد نماند. دبیر چنان شوریده طبع و پریشان خاطر گشت که آن سیاقت سخن از دست بداد و بدان صفت منفعل شد که در نامه بنوشت آرد نماند...

شاید متولیان فرهنگی این سرزمین هم، چون والی مصر که اسباب رفاه و آسایش دبیر را فراهم کرد تا شوریده طبع و پریشان خاطر نگردد، قدر هنرمندان را بدانند و حداقل امکانات را که داشتن بیمه و حقوق ثابت است برایشان فراهم آورند.

گزارش از زهره نیلی

asemaneto.ir: آسمان تو: خرید بلیط پرواز، تور های لحظه آخری مسافرتی

iraniro.ir: تور ایران | گردشگری ایران، سفر به مشهد، اصفهان، تهران، کیش، قشم، یزد، تبریز، اخبار ایران

anti6.ir: آخرین خبر: اخبار و مقالات روز دنیا را اینجا بخوانید

منبع: خبرگزاری مهر
انتشار: 17 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 17 اردیبهشت 1401 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 73131

به "درددل های یک هنرمند قلمزن، طرح ها توانم زد، غم نان اگر بگذارد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "درددل های یک هنرمند قلمزن، طرح ها توانم زد، غم نان اگر بگذارد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید