خودنمایی روشنفکرانه در جامعه ایران!
به گزارش مجله سرگرمی، ناصر فکوهی *؛ پرسش نخست ما می تواند این باشد: چرا اصولا با پدیده ای به نام خودنمایی روبرو هستیم؟ چرا افراد می خواهند خود را نشان دهند؟ و چرا این مساله آسیب زا است؟ خودنمایی به معنی کوشش فرد برای متمایز کردن خویش از دیگران به وسیله گروهی از رفتارها، حرف ها و ژِست ها است و منظور از خودنمایی ِ روشنفکرانه کوشش برای متمایز نشان دادن خود در قالبِ نقش یا تصویری که یک جامعه خاص در زمانی معین از مفهوم روشنفکر، ساخته است.
برای نمونه در ایران این امر را با رفتارهایی، چون استفاده بدون ضرورت از اصطلاحات و واژگان زبان های غربی، یا کسانی که در گفته های خود بیش از حد به اندیشمندان و نظریه پردازان استناد نموده و ارجاع می دهند، یا کسانی که در محل های شلوغ و عمومی کتاب در دست می گیرند و تظاهر به مطالعه می نمایند، می بینیم. چرا می گوییم این کارها، نشانه خودنمایی هستند؟ دلیل همان احتیاج واقعی یا کاذبی است که این افراد به داشتن یک هویت خیالین دارند. البته احتیاج به هویت در همه انسان ها هست، به همین جهت گفتیم هویت خیالین یا کاذب، چون اغلب چنین هویتی با واقعیت موقعیت آن ها یا احتیاجهایشان انطباقی ندارد، وگرنه همه انسان ها احتیاج دارند که به نوعی احساس نمایند که دارای هویت هستند، هویت داشتن یک نوع قانع شدن نسبت به این استکه ما وجود خارجی داریم، کسانی که هویت ندارند احساس می نمایند فراموش شده اند و وجود خارجی ندارند، به همین دلیل افراد علاقه دارند خود را نشان دهند، اولین نشانه هویت مندی آدمی هم داشتن نام است، به همین دلیل سیستم های توتالیتر (تمامیت خواه) اسم افراد را حذف و از آن ها سلب می کردند یا در زندان ها و محیط های امنیتی به جای اسم از شماره و نام های جعلی استفاده می گردد. برای اینکه هویت فرد را از او بگیرند، در سیستم های استعماری هم برای از بین بردن هویت، زبان افراد را از آن ها می گرفتند و وادارشان می کردند به زبان استعماری حرف بزنند و آن را جایگزین زبان خودشان نمایند، در سیستم های جدیدِ دولت های ملی این کار را با زبان های قومی و مادری می نمایند تا آن ها را در مقابل هویت مرکزی تضعیف نمایند، بنابراین داشتن هویت یک امر لازم است.
در چشم انداز تئوریک در این موضوع می توانیم به دو نظریه پرداز اشاره کنیم: یکی اروینگ گافمن است و دیگری پیر بوردیو. گافمن مطرح می نماید که آدم ها می خواهند در سطح اجتماعی دیده شوند بنابراین برای دیده شدن سعی می نمایند نقش خود را در قالبی کلیشه ای (به صورت ناخودآگاه) ایفا نمایند، قالبِ کلیشه ای که جامعه آن را می سازد. مثلا از نمونه کلیشه های روشنفکری می توان به عینک زدن بی دلیل یا استفاده از یک نوع لباس یا زبان خاص اشاره نمود.
بعد ها بوردیو در نظریه میدان ایده گافمن را تکمیل می نماید، هر کدام از این حوزه ها یک میدان را تشکیل می دهند، بین خود روشنفکران هم رقابت شکل می گیرد که چه کسی روشنفکرتر است؟ چه کسی شناخته شده تر است؟ برای اینکه امتیازات آن میدان را بگیرند، خواستِ دیده شدن به خودی خود یک آسیب نیست، زمانی تبدیل به آسیب می گردد که این ایفای نقش از ذات و جوهر نقش فراتر می رود، مثلا استناد دادن به اندیشمندان به خودی خود بد نیست حتی گاهی بخصوص در آثار مکتوب الزامی و مفید است، ولی اگر بجای این استناد دادن ما درصدد سوء استفاده از آن در جهت منافع و اثبات خود باشیم آنگاه آسیب زا می گردد، آن چیزی که ما به آن اظهار فضل و قضاوت کردن درباره دیگران می گوییم که با برچسب نقد به آن مشروعیت بخشیده می گردد، درحالیکه نقد کردن دارای شرایطی از جمله مشروعیت نقاد، شناخت کافی از موضوع و داشتن هدفی مثبت از نقد کردن می باشد، بنابراین آسیب اصلی خودنمایی روشنفکرانه به وجود آمدن هویت های کاذب است که باعث توهم خود عظیم بینی و در جا زدن شده و مانع پیشرفت می گردد.
آسیب دیگر خودنمایی روشنفکرانه الگو شدن این افراد خودنما برای دیگران است، آن ها نه تنها خود را تخریب می نمایند بلکه این آسیب را به اطرافیان نیز منتقل می نمایند. افراد خودنما برای رسیدن به شهرت هرکاری می نمایند در حالیکه شهرت نتیجه نیست و هدفی کاذب است، شهرت یک ساختار توهم اَنگیز است و ربطی با روشنفکر واقعی و اصیل ندارد.
*استاد انسان شناسی دانشگاه تهران
**این متن خلاصه ای است از برنامه زنده ای است که در تاریخ 23 اسفند 1398 در اینستاگرام ناصر فکوهی برای مخاطبان عام ارائه شد.
منبع: فراروarmeniaro.ir: تور ارمنستان ارزان قیمت، تور لحظه آخری ایروان
anasi.ir: آناسی | مجله خانه و خانواده، راهنمای سبک زندگی و آشپزی
azatweb.ir: مجله آزات وب | مجله آموزشی توسعه اسکریپت های تحت وب