جرج اورسن ولز؛ خالق همشهری سینما
به گزارش مجله سرگرمی، او کسی است مناسب سینما و تئاتر، وقتی مقابل دوربین می آید گویی ناگهان دنیا از حرکت باز می ماند او همشهری سینماست. ژان رنوار
گروه فرهنگ و هنر خبرنگاران- زهرا قربانی رضوان؛ جرج اورسن ولز متولد 6 مه 1915 کارگردان، فیلمنامه نویس، بازیگر و تهیه نماینده آمریکایی بود. او در تئاتر، رادیو و تلویزیون مشغول به کار شد. ولز فعالیت خود را در یکی از معروف ترین گروه های تئاتری دوبلین به عنوان بازیگر آغاز کرد و آرزو داشت زمانی بازیگر صحنه های برادوی گردد. او اولین کار سینمایی خود را در 25 سالگی آغاز کرد و به واسطه جورج شامز که مدیر کمپانی فیلم سازی بود به سینمای حرفه ای معرفی گردید. این کارگردان بیشتر به دلیل اقتباس های بسیار زیاد از نمایش های کلاسیک شکسپیر شناخته شده است. در اصل ولز نابغه ای بود که زیرکی و مکاری در تمام زمینه های فعالیت او دیده می شد چه در سینما چه در تئاتر با نبوغ خود پیش می رفت.
از جمله فیلم های او می توان به همشهری کین، بانویی از شانگهای، مکبث، اتللو، ناقوص های نیمه شب، قصه جاویدان، سوی دیگر بادگیر اشاره نمود. در سال 1975 او سومین کارگردانی بود که پس از جان فورد، جیمز کاگنی جایزه یک عمر فعالیت را از بنیاد فیلم آمریکا دریافت کرد و از سوی اینترتیمنت ویکی به عنوان دومین کارگردان برتر تاریخ سینما انتخاب شد.
آغاز معروفیت او از ورودش به رادیو آغاز شد درست زمانی که نخستین بار اجرای رادیویی جنگ دنیاها را اجرا می کرد. اجرا چنان مجذوب نماینده و واقعی جلوه نموده بود که مخاطبین گمان کردنند واقعا افراد فضایی از مریخ به زمین حمله نموده اند. واقع گرایی فوق العاده بی نظیر این نمایش رادیویی در آن موقع تشنج و آشوب در آمریکا به پا کرد که در آخر منجر به قطع ناگهانی سیگنال های برنامه شد. صدابرداری آثار او هم به دلیل تجربه حضورش در رادیو منحصربه فرد جلوه می کرد.
آغاز معروفیت او در تئاتر با آثاری اقتباسی از مکبث اثر شکپیر بود که در نیویورک اجرا رفت. بعلاوه اتللو فیلمی اروپایی است که در آن نظمی وجود نداشت. ولز در این دوره هم بازیگری یک فیلم را برعهده داشت و هم اتللو را کارگردانی می کرد.
در عرصه فیلم سازی یکی از مشهورترین و برترین فیلم های او همشهری کین نام گرفت که اورسن ولز مسئولیت کارگردانی و تهیه نمایندگی و بازیگری آن را بر عهده داشت. از این اثر سال های سال است که جز 100 فیلم برتر تاریخ سینما یاد می گردد. همشهری کین در سال 1914 شاخته شد. دلیل اصلی موفقیت فیلم روایت نو و ایده خلاقانه فیلمنامه بود. ابتکارات و خلاقیت در تصویربرداری و صداگذاری یکی از ویژگی های شاخص فیلم محسوب می گردد. اورسن ولز می گوید قبل از ساخت فیلم همشهری کین فیلم دلیجان اثر جان فورد را 40 بار دیده است.
فیلم همشهری کین از حیث روایت و موضوع و سبک بحث های متفاوتی را به همراه داشت. فیلمی که پیچیدگی و عمق بسیار دارد و با تکنیک فلاشبک ساخته شده است و سرشار از حرکت سیال درون قاب است. در فیلم همشهری کین نورپردازی در دو وجه روی خود را نشان داده است نخست؛ سبک واضح نما و پرکنتراست نور طبیعی روز که تداعی نماینده جوانی کین و قدرتمندی او است سپس، سبک تاریک اکسپرسیونیستی کم نور تیره که نشانه فساد و سقوط است.
ایجاز در ساخت روایت فیلم همشهری کین مدیون جان فورد، بافن بصری آن به شدت وامدار نورپردازی ضد نور فریتس لانگ، دوربین سیال مورنائو، میزانسن باروک فن اشتربنرگ، وضوح عمق در نزد ژان رنوار است. معنی کلمه رزباد در فیلم همشهری کین نمادیست از عشق گمشده و معصومیت از دست رفته. فیلم همچون داستان های خورخه اوییس بورخس با مرگ شخصیت ها آغاز می گردد. مهم ترین شانس ولز در همشهری کین داشتن فیلمبرداری برجسته و ماهر به نام گرگ تولند است. بعد از ساخت فیلم همشهری کین آزادی و اختیار لازمی که برای هر هنرمندی لازم است را از دست داد. آزادی که از دیدگاه و از شرط ضروری آفریدن در کار فیلم است.
او می گوید: سال های سال است که عمر خود را در راه مشاخصه برای تحقق این امر کردم که کارم را مطابق فیلم انجام دهم و اغلب تلاشم بی فایده مانده پنج سال از عمرم را صرف نوشتن فیلمنامه هایی کردم که هیچ تهیه نماینده ای آن ها را نمی پدیرفت. از میان فیلم هایی که ساخته ام تنها مسئولیت کامل یکی را می پذیرم و آن همشهری کین است در دیگر فیلم ها کم و بیش دست و بالم بسته بود و ادعا های کاسب مسلک خط روایتی قصه هایم را خراب کردنند. ژان رنوار درباره اورسن ولز می گوید: او کسی است مناسب سینما و تئاتر، وقتی او مقابل دوربین می آید گویی ناگهان دنیا از حرکت باز می ماند او همشهری سینماست.
فیلم ناقوس های نیمه شب اثر ولز یکی دیگر از شاهکار های او است. این فیلم نیز همچون همشهری کین فیلمی است در مضمون گمراهی و ضلال و مانند فیلم آمبرسون های باشکوه سرشار از دلتنگی برای گذشته از دست رفته است. فیلم ت مثل تقلب با موضوع زندگینامه یک جاعل آثار هنری است این فیلم درباره درون اصلی سینما و واقع گرایی ظاهری آن است که افراد را چگونه فریب می دهند. در این فیلم ایران نیز سرمایه گذاری نموده است و نام آن راست ها و دروغ ها است. از مضامین مورد علاقه اورسن ولز که بیشتر به آن ها می پرداخت می توان به طبیعت فسادپذیر بلندپروازی، شکاف میان واقعیت اجتماعی و روانی، نیوری از بین برنده خودفریب دادن، جاه طلبی و وسواس اشاره نمود. اورسن ولز معتقد بود: سینما باید سخت و زمخت باشد. او بصورت مطلق با آثاری که زبان نومیدنماینده داشتند مخالف بود. او باور داشت که هنرمند هرگز نباید صرفا نومیدی را موضوع آثار خود قرار دهد.
شخصیت های اصلی فیلم های ولز مردمانی مغرور و قدرتمند هستند که براساس توان بالای خود در جامعه کاری به قوانین ندارند. آن ها با توسل به پول و ثروت هر کاری انجام می دهند. این شخصیت ها گناهکارند، اما تماشاگر حق را به آن ها می دهد و فریب شخصیت معصوم آن ها را می خورد. تم اصلی فیلم های ولز مملو از مردمانی است که قدرت را دست مایه کار های خود قرار می دهند و افرادی ناشناس هستند که زندگی گذشته آن ها را آنالیز می نمایند.
یکی از ویژگی های خلاقانه ولز استفاده از فیلمبرداری با عمق میدان است که یک مفهوم را نمایان می سازد بعلاوه استفاده از قاب های پایین به بالا برای نشان دادن قدرت و تسلط شخصیت هابخصوص در فیلم همشهری کین و آمبرسون های باشکوه. از این طریق تماشاگر می تواند جزئیات مورد نظر کارگدان را در نظر بگیرد. ولز مفاهیم خاص خود را با استفاده از میزانسن، راهنمایی بازیگران در میزانسنی خاص و زوایای غیرمتعارف و استفاده از لنز های متعدد نشان داد. آندره بازن معتقد است: اعتماد ولز برداشت های بلند و به کارگیری عمق میدان نشانگر نوعی تضاد با تجربیات سینمای کلاسیک است که ما را از عادت های مان دور می نماید براساس نظریه بازن در تدوین کلاسیک زمان انتزاعی و ذهنی جانشین نوعی ابهام در بیان می گردد که بطور تلویحی واقعیت را در بر می گیرد. ولز تا حد بسیاری تحت تاثیر نئورئالیست های ایتالیایی قرار گرفته بود دلیل این امر تماشای آثار ویکتور دسیکا بویژه فیلم واکسی بود او معتقد است: عظمت و قدرت دسیکا در نویسنده/کارگردان بودنش آن هم به سنت چاپلین است.
ژان لوک گدار: همه ما همیشه همه چیز را مدیون ولز هستیم. اورسن ولز یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان سینما و فیلم همشهری کین یکی از بزرگترین فیلم های آمریکایی است.
منبع: خبرگزاری دانشجو