تعبیر یک رؤیا درمرکز تجارت جهانی

به گزارش مجله سرگرمی، زینب زینال زاده-خبرنگار: تصورشان از فروش محصولاتی که خودشان فراوری می نمایند، تنها قرار دادن محصولات خود روی یک میز کوچک در بازارچه خیریه یا نمایشگاه فصلی بود.

تعبیر یک رؤیا درمرکز تجارت جهانی

کاری که در مناسبت ها و فصل های مختلف انجام می دادند و هیچ وقت فکر نمی کردند یک روز وارد مرکز تجاری شوند و با فروشندگان برندهای معروف داخلی و خارجی رقابت نمایند. هنگامی که یکی از مغازه های طبقه سوم مرکز تجارت جهانی فردوسی به آنها واگذار شد، همگی با چشمان حیرت زده به یکدیگر نگاه کردند و لبخند زدند و فریاد شادی کشیدند. اعضای مرکز حرفه آموزی و اشتغالزایی جوانان سندرم داون اکنون وارد بازار کار شده اند و فراوریاتشان را در مرکز تجارت جهانی به فروش می رسانند.

فراوریاتشان را به دور از تجملات و زرق و برق، به سادگی خودشان داخل ویترین چیده اند. امروز شیفت راضیه است اما سارا هم برای یاری کردن به دوستش آمده. هر دو مشغول جابه جایی لوازم قفسه و ویترین و غرق کار هستند و متوجه حضورمان نمی شوند و هنگامی که صدایشان می کنیم با لبخند به استقبال ما می آیند و مانند هر فروشنده دیگری با خوشرویی به داخل دعوتمان می نمایند. درباره کسب و کار و حس و حالشان از اینکه در مرکز تجارت جهانی و به قول خودشان در یک مغازه واقعی و بازار کار حقیقی هستند، سؤال می کنیم و راضیه می گوید: خیلی شادم. همواره دوست داشتم بزرگ بشوم و کار کنم و برای خودم ماشین بخرم. خداروشکر کم کم دارم به آرزویم می رسم. برق شادی در چشمان سارا و راضیه موج می زند.

سارا هم با ابراز رضایت از حضورش در این مرکز می گوید: هنوز باورم نمیشه داریم کار می کنیم. آخه همواره کنار میز می ایستادیم و وسایل را می فروختیم. حالا داخل مغازه و مانند همه فروشنده ها داریم کار می کنیم و از مشتری ها پول می گیریم. خیلی حس خوبی است. از همه کسانی که این کار رو برای ما انجام دادند تشکر می کنم. اعضای 50 نفری مرکز حرفه آموزی و اشتغال زایی جوانان سندرم داون، حدود 15 روز است که صاحب مغازه شده اند و هنوز راه و رسم کاسبی را خوب بلد نیستند. به خاطر همین است که بزرگ ترها همراه بچه ها می آیند تا در یادگیری راه و رسم کاسبی یاریشان نمایند. مادر راضیه و سارا هم از این اتفاق شاد هستند و می گویند: کار کردن در چنین مرکز بزرگی برای ما و بچه ها آرزوی دست نیافتنی بود و هنوز هم فکر می کنیم در خواب هستیم. این اتفاق مانند یک رؤیاست که موجب بالا رفتن اعتماد به نفس بچه ها شده و کسانی که تا دیروز از اجتماع گریزان بودند، امروز برای آمدن به این مرکز و معاشرت کردن با مردم لحظه شماری می نمایند. اکنون دیگر بچه ها تقسیم کار را یاد گرفته اند. راضیه، کیف ها و جاکلیدی های چرم را در یک سوی ویترین مرتب می نماید و سارا از سوی دیگر، مشغول چیدن رو میزی ها و مجسمه های گلی است. کم کم مغازه شان همچون مغازه های همجوار می گردد و بی صبرانه منتظر حضور مشتری ها هستند.

  • توکل و کوشش کلید موفقیت

بهنوش کیانی شاد مسئولیت مرکز حرفه آموزی و اشتغالزایی جوانان سندرم داون را برعهده دارد. به گفته او بچه ها تجربه فراوری و فروش دارند اما نه به این شکل رسمی و وسعت: حضورشان در یک مرکز تجاری غیرمنتظره بود و همگی شگفت زده شده اند. متأسفانه مردم نگاه مثبتی به توانمندی معلولان ندارند و گمان می نمایند فرد معلول باید در منزل بماند. معلولیت، محدودیت نیست و انسان اگر اراده کند با توکل و کوشش می تواند از سد محدودیت ها عبور کند و به موفقیت برسد. برای اینکه بچه ها لذت کار کردن در این مرکز تجاری را تجربه نمایند، شیفت بندی شده اند. کیانی شاد می گوید: هر روز 4 تا از اعضای مرکز در 2 شیفت صبح و بعدازظهر، به مغازه می آیند و مشغول کار می شوند. با این تقسیم کار از یک سو اعضای مرکز از کارهای روزمره و برنامه های آموزشی شان محروم نمی شوند و از سوی دیگر یاد می گیرند در روزهای خاصی باید به مرکز کسب و کارشان بیایند. مغازه به نوجوانان و جوانان سندرم داون به رایگان واگذار شده اما باید حق شارژ را بپردازند که به گفته کیانی شاد همین کار موجب می گردد اعضای مرکز در کارشان جدی تر شوند.

  • حالمان خوب است

مغازه ای که با موافقت کلانی مالک مرکز تجارت جهانی فردوسی، به 47 کروموزمی ها واگذار شده، متعلق به مریم غلامی و همسرش است. غلامی مدیر اجرایی طبقه سوم این مرکز تجاری که با عنوان سرای هنر فردوسی نامگذاری شده است. او به وسیله برادرش با اعضای مرکز حرفه آموزی و اشتغالزایی جوانان سندرم آشنا شده و چند بار با آنها ملاقات نموده است و به گفته خودش از نخستین فرصتی که پیش می آید استفاده می نماید و به جای اینکه مغازه را به طلافروشی تبدیل کند در اختیار نوجوانان سندرم داون قرار می دهد. او می گوید: گاهی اوقات انجام بعضی از کارها دلیل نمی خواهد و برای اینکه حال دلمان خوب گردد، انجام می دهیم. حمایت و یاری کردن به معلولان وظیفه همگانی است و در این باره افتخار و سعادت نصیب من شد و توانستم قدمی برای این افراد بردارم و از این بابت حالم خوب است و شادم.

sharj10.ir: شارژ 10 | مجله گردشگری و مسافرتی

liso.ir: لیسو | وبلاگ دانشجویان رشته معماری

mnab.ir: مجله مدیریت ناب، مدرنترین روش ها و تکنیک ها در علم مدیریت جدید

منبع: همشهری آنلاین
انتشار: 7 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 7 اردیبهشت 1401 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 22455

به "تعبیر یک رؤیا درمرکز تجارت جهانی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تعبیر یک رؤیا درمرکز تجارت جهانی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید