بازارگرد: با برچسب باند امیرحسینی از تیم ملی اخراج شدم

به گزارش مجله سرگرمی، مهدی بازارگرد پس از خداحافظی از دنیای والیبال در گفت و گو با به گزارش خبرنگاران از این دو دهه حضور در لیگ و تیم ملی می گوید.

بازارگرد: با برچسب باند امیرحسینی از تیم ملی اخراج شدم

به گزارش خبرنگاران ، بعد از ظهر یک روز ابری و بارانی، با سابقه ترین و به قول خودش قدیمی ترین اسپکر لیگ از دنیای والیبال خداحافظی کرد. مهدی بازاگرد بیش از دو دهه در والیبال ایران توپ زد و حالا در چهل سالگی کفش هایش را آویخت و برای همیشه با دنیای بازیگری خداحافظی کرد. او در مجموع 23 سال در لیگ های برتر و دسته اول بازی کرد و هشت سال هم در خدمت تیم ملی بود. چپ دست دوست داشتنی و کم حاشیه والیبال ایران حالا به طور جدی دوست دارد کارش را در بخش مربی گری ادامه دهد و این دو دهه سبقه والیبالی را به نسل های بعدی انتقال دهد. خودش می گوید همیشه دوست داشته با خاطره خوب و در عین آمادگی از دنیای والیبال کنار برود و حالا هم همین کار را نموده.

بازارگرد پس از اعلام خداحافظی اش در گفت و گو با ایران ورزشی از سیاه و سفیدهای این سال ها و روزهای پیش رویش در مربی گری صحبت نموده است.

مهدی بازارگرد ابتدا درباره خداحافظی اش چرایی آن گفت: من هنوز پیشنهاد داشتم. در دسته یک که پیشنهادها زیاد بود و خودم دوست نداشتم. در لیگ برتر هم برای نیم فصل چند پیشنهاد داشتم اما خوب که فکر کردم دیدم دیگر بس است. همیشه دوست داشتم از خودم خاطره خوب بجا بگذارم. این خیلی به نظرم مهم است و برای همین هم با وجود داشتن پیشنهاد خداحافظی کردم. در روزهای اخیر مدرک درجه یک مربی گری آسیا را که گرفتم تصمیمم را عملی کردم و با انتشار یک پست در صفحه شخصی ام خداحافظی کردم.

قدیمی ترین اسپکر لیگ برتر

پشت خط زن چپ دست والیبال ایران درباره باقی ماندن برخی هم دوره هایش در لیگ نیز اینطور اظهار نظر کرد: بازیکنان دیگری هم از هم نسلان من در لیگ مانده اند اما همه شان یا پاسور هستند یا لیبرو. من قدیمی ترین و باسابقه ترین اسپکر لیگ بودم و همان طور که گفتم بازهم می توانستم بازی کنم.

23 سال والیبال حرفه ای

ملی پوش سابق والیبال ایران به سبقه والیبالی اش نیز اشاره نمود: من 23 سال به طور حرفه ای والیبال بازی کردم. هفت در دسته یک بازی کردم از سال 80 تا 96 هم به مدت شازنده سال به طور مداوم در لیگ برتر توپ زدم. هشت سال هم در تیم ملی بازی کردم که جزو بهترین دوران بازی گری ام بود که البته در سال 2012 تمام شد.

می گفتند باند امیر حسینی را اخراج کردیم!

ماجرای کنار گذاشتنم از تیم ملی ماجرای عجیبی بود که در زمان خودش خیلی سر و صدا کرد. در سال 2012 که از ژاپن برگشتیم به یکباره ما را از تیم کنار گذاشتند. در آن موقع خیلی خواستم که به این حواشی دامن زده نگردد تا تیم ملی آسیب نزند. شایعات مختلفی مطرح که هیچ کدام درست نبود. این تصمیم هیچ ریشه فنی هم نداشت و همه از عملکردم راضی بودند. اینطور که شنیدیم معتقد بودند دارند باند و گروه امیر حسینی را از تیم ملی اخراج نمایند. پنج شش نفر بودیم که همگی با این برچسب از تیم کنار گذاشته شدیم. امیر حسینی، من، فرهاد نظری افشار، علی حسینی و آرش کمالوند.

کمالوند می توانست از بزرگان والیبال ایران گردد

آرش کمالوند سن و سالش از ما کمتر بود و شانس نیاورد. این ماجرا و از آن مهمتر دو مصدومیتی که گریبانش را گرفت نگذاشت به چیزی که استحقاقش را داشت برسد. او یکی از خوب های والیبال بود که فیزیک فوق العاده ای داشت و به لحاظ مادرزادی هم خیلی خوب می پرید. در هر صورت آرش خیلی حیف شد.

همیشه از چپ دست بودن لذت می بردم!

بازارگرد یکی از معدود چپ دست های موفق والیبال ایران بود. فاکتوری که خودش آن را مثبت می داند و از چپ دست بودنش خیلی راضی است: چپ دست بودن به طور کلی برای یک والیبالیست امتیاز مثبتی است. تمام بازیکنان برای دفاع کردن، در ذهنشان یک بازیکن راست را مدنظر دارند. به عبارت دیگر همه بر اساس شرایط و زاویه دست یک بازیکن راست دست تمرین می نمایند و در ذهنشان ملکه می گردد. با این حال چپ دست بودن همیشه به اندازه یک عرض شانه فضای اضافی به اسپکر می دهد و به همین اندازه کار مدافع را دشوارتر می نماید. من همیشه از این شرایط خوشحال بودم و آن را یک مزیت می دانستم. مدافعان زمان زیاد یا تجربه قابل توجهی احتیاج دارند تا بتوانند چپ دست ها را هم مانند راست دست ها دفاع نمایند و این اتفاق خوبی است.

اسماعیل نژاد و کاظمی چپ دست های آینده داری هستند

در سال های اخیر دیگر چپ دست اسپکر خیلی مطرحی به تیم ملی نرسید. با این حال در سال های اخیر بازیکنان جوانی آمده اند که می توانند در تیم ملی هم بدرخشند. امین اسماعیل نژاد به طور مثال بازیکن خیلی خوبی است که برخی مربیان هم استیل بازی او را شبیه من می دانند و در اصطلاح می گویند بازارگردی بازی می نماید. صابر کاظمی هم البته بازیکن جوانی است که سن و سال کمتری دارد که اگر رویش بیشتر کار گردد با توجه به توجه بیشتر به او در تیم ملی می تواند به بازیکن بزرگی تبدیل گردد و یک چپ دست خوب را به تیم ملی بدهد.

با آمدن ولاسکو همه ماستشان را کیسه کردند

بازیکن با سابقه والیبال درباره مربیانی که با آن ها کار نموده نیز گفت: من با سه چهار مربی در تیم ملی کار کردم. پارک و ولاسکو بهترین ها بودند که البته هردویشان در کنار ابعاد فنی روانشناس های خیلی خوبی بودند. ولاسکو یک مربی با دانش، روانشناس و دیکتاتور بود. همین دیکتاتور بودنش هم فاکتور خیلی خوبی بود. بازیکنان ایرانی در فشار و زمانی که زور بالای سرشان باشد خیلی بهتر جواب می دهند. ولاسکو وقتی آمد خیلی راحت بازیکن بزرگی مانند معروف را کنار گذاشت تا همه حساب کار دستشان بیاید و ماست هایشان را کیسه نمایند. به همین خاطر هم پس از آن همه خیلی خوب حرف ها و دستوراتش را گوش کردند و به همین خاطر هم دیدیم که والیبال مان چه رشدی را تجربه کرد.

پارک بدون اینکه چیزی بگویم حالم را می فهمید

حالا که در حال آماده شدن برای مربی گری هستم می فهمم که روانشناس بودن یکی از فاکتورهای اصلی و حیاتی برای مربی است. ولاسکو و پارک دو مربی بودند که خیلی از کار کردن با آن ها لذت بردم و از آن ها یاد گرفتم. ولاسکو روانشناس بسیار بزرگی بود و پارک هم خیلی خوب بازیکنان را می فهمید. یک روز در اردو برایم مسئله ای پیش آمده بود و به اتاقش رفتم اما بدون اینکه حتی چیزی بگویم خیلی راحت فهمید که مشکلم چیست و کوشش کرد آن را حل نماید.

کشتی والیبال با جوان ها سریع تر می رود

تشریح حال و روز کنونی والیبال ایران بخشی دیگر از صحبت های مهدی بازارگرد بود. او معتقد است والیبال با وجود نوسانی که دارد، روندی خوبی را طی می نماید: من والیبال را به یک کشتی تشبیه می کنم که در حال حرکت است. به نظر من روند خوبی هم دارد و اگر به جوان ها میدان بدهند حرکتش خیلی هم بهتر می گردد. انگیزه ای که من در بازیکنان جوان کنونی والیبال ایران می بینم خیلی بالاست. آن ها هم می خواهند خودشان را نشان دهند و به همه ثابت نمایند که آ ن ها هم می توانند در مقابل تیم های مطرح دنیا نتیجه بگیرند. کشتی والیبال من به هر ترتیب دارد به سمت جلو می رود و اگر بیشتر به جوان ها میدان بدهیم سرعت بهتری پیدا می نماید.

بهترین خاطره والیبالی

دوران بازی ام همه اش مملو از خاطرات خوب و شیرین است. مخصوصا دورانی که در تیم ملی بازی می کردم. با این حال اگر بخواهم یک خاطره را از میان آن ها جدا کنم، برمیگردم به سال 84 و بازی با استرالیا. دیداری که در سری رقابت های انتخابی قهرمانی دنیا برگزار می شد. خیلی ها که باورشان این بود که این بازی را می بازیم و باید راه دیگری را برای صعود به دنیای طی کنیم. قبل از بازی هم که بهنام محمودی مصدوم شد و پارک گفت که من مسئولیت سنگینی دارم و باید بازی کنم. یادم می آید وقتی پله های سالن را بالا پایین می رفتم ضربانم نزدیک دویست رسیده بود و خیلی استرس داشتم. با این حال با یاری امیر حسینی و پیمان اکبری و ترکاشوند در شرایط بازی قرار گرفتم و خیلی هم خوب بازی کردم و آن بازی را هم بردیم و به رقابت های دنیای صعود کردیم. یادم می آید یکی از بهترین بازی هایم را هم انجام دادم خیلی از امیر حسینی پاس گرفتم و شاید چیزی حدود پنجاه بار اسپک زدم.

فکر می کردند با امیر حسینی باجناق هستیم

رابطه من با امیر حسینی خیلی خوب بود. چه در زمین مسابقه و چه بیرون از آن. همیشه در اردوهای تیم ملی با هم بودیم و هم اتاق می شدیم. در تیم ملی هم در پیکان و گیتی پسند و جاهای دیگر با یکدیگر هم بازی بودیم. دیگر کار به جایی رسیده بود که همه جا فکر می کردند با هم باجناق هستیم و به شوخی احوال باجناق را از هر کداممان می پرسیدند.

تتیوخین و استنی الگوی ورزشی ام بودند

بازارگرد درباره بازی تا چهل سالگی و علت ان نیز گفت: الگوی ورزشی من همیشه تتیوخین بود. وقتی دیدم او چطور در چهل سن بالا هنوز بازی می نماید و مفید است، گفتم من هم می توانم. یا حتی استنلی که تا همین چند سال پیش در آمریکا بازی کرد. من هم می توانستم تا سی و پنج شش سالگی در تیم ملی بازی کنم اما خب تا 32 - 33 سالگی بیشتر امکانش نبود.

یاد دادن از اجرا خیلی سخت تر است

مهدی بازارگرد حالا دوست دارد که در بخش مربی گری به کارش در والیبال ادامه دهد و به تازگی هم مدرک درجه یک آسیا را کسب نموده است. او در این باره نیز گفت: من بیش از دو دهه یاد گرفتم که چطور اجرا کنم اما حالا در حال یادگیری برای آموزش و یاد دادن هستم. به طور قطع آموزش دادن کار بسیار دشوارتر و البته شاید قشنگ تری از اجراست و حالا در حال کوشش هستم تا بتوانم این کار را به خوبی یادبگیرم. در تابستان به طور مقطعی به نونهالان و نوجوانان آموزش دادم و سختی های آن را تا حدودی درک کردم. با این حال قصدم برای آینده به طور جدی مربی گری است و می خواهم دانش بیشتری در این زمینه کسب کنم.

در مربی گری می خواهم راه ولاسکو را بروم

در زمانی که با ولاسکو کار می کردم، می دیدیم که همیشه با آن سن و سال و قابلیت های بالا، همواره در حال مطالعه کتاب های فنی و البته روانشناسی بود. من هم دوست دارم راه او را بروم و هر روز به دنبال یاد دریافت بیشتر و بهتر باشم. تجربیاتی که در این سال ها کسب نموده ام قطعا به من یاری خواهند کرد و در ادامه هم باید به طور مداوم بخوانم و تجربه کنم تا بتوانم در زمینه مربی گری هم شرایط خوبی پیدا کنم.

تشکر از شهنازی، روسای فدراسیون و رسانه ها

بازارگرد در شرایطی که می داند دیگر به عنوان بازیکن به زمین والیبال نمی رود، از اولین مربی اش یعنی ناصر شهنازی تشکر می کند و نام را می آورد: ناصر شهنازی کسی بود که من را به والیبال معرفی کرد و به همین خاطر از او تشکر می کنم. همینطور سه رئیس فدراسیونی که در این سال ها با آن ها کار کردم و اصحاب رسانه که نقش بسیار پررنگی در رشد والیبال و مطرح شدن بازیکنانش دارند. سه مربی در والیبال من خیلی نقش داشتند. یکی شهنازی که من را به والیبال ایران شناساند، دیگری پارک که در اصلاح حرکات و ملی پوش شدنم نقش پررنگی داشت و آخری هم ولاسکو که معتفدم در دوران مربی گری او بود که به کمال دوران بازی گری ام رسیدم.

دوست دارم در کنار تیم ملی یا باشگاه ها باشم

فکر می کنم تجربیات بیست و چند ساله ام به درد تیم ها می خورد. خیلی دوست دارم که در ادامه در کنار باشگاه ها یا حتی تیم ملی باشم و آرام آرام بتوانم تجربه ام را در زمینه مربی گری بالاتر ببرم. اگر این امکان ایجاد بگردد که چه بهتر اگر هم نه من راه خودم را می روم و خودم را آماده می کنم تا در آینده بتوانم به طور حرفه ای مربی گری کنم.

blogpo.ir: بلاگ پو | اینجای دنیای ما وبلاگنویس هاست

mykonos.ir: میکونوس: سفر به زیباترین شهر یونان

منبع: ایران ورزشی
انتشار: 8 آبان 1400 بروزرسانی: 8 آبان 1400 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 7221

به "بازارگرد: با برچسب باند امیرحسینی از تیم ملی اخراج شدم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بازارگرد: با برچسب باند امیرحسینی از تیم ملی اخراج شدم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید