پروفسوری که عاشق بود

به گزارش مجله سرگرمی، حالا بیش از 11 سال از پیاده روی دو نفری با پروفسور رضا می گذرد. من در آن مرد مهربان، چهره یک عاشق را دیدم. عاشق ایران. عاشق شعر، فرهنگ و زبان فارسی. قدم می زدیم و من در آن دانشمند عظیم، تواضع را می دیدم. همچنین نگرش درست و ظریف به هستی را. قدم می زدیم و معرفت درونش، پندهایش را شنیدنی می کرد. شعر می خواندیم و روح لطیف و منعطف پروفسور رضا متحیرم نموده بود.

پروفسوری که عاشق بود

به گزارش خبرنگاران، رضا زندی، روزنامه نگار، در روزنامه اعتماد نوشت: اردیبهشت ماه 1387 پروفسور فضل الله رضا برای شرکت در یک کنفرانس بین المللی نفتی - پتروشیمی به ایران آمده بود. سخنرانی اش در سالن همایش های صداوسیما که تمام شد، در اتاق مهمانان برای مصاحبه ای اختصاصی کنارش نشستم. سوال اول را به صورت چالشی درباره موضوعی تاریخی، مرتبط با نفت، پرسیدم. از او خواستم تا نظرش را درباره آن موضوع بگوید، وقتی که در دل آن دوره پر فراز و نشیب بود. ابرو در هم کشید. برافروخت و گفت که حاضر نیست مصاحبه را ادامه دهد. تذکر هم داد که باید قبل از مصاحبه بیشتر درباره اش می دانستم. توضیحاتم افاقه نکرد که پرسش چالشی، بخشی از فن مصاحبه است. ساعتی بعد وقتی پروفسور فضل الله رضا می خواست سالن همایش های بین المللی صداوسیما را ترک کند، کنار پله ها سد راهش شدم. پنهان نکردم که ناراحت شده ام. سعی کردم ناراحتی ام را با دو بیت خوش مضمون از شاعری معاصر ابراز کنم. شعر را که شنید تامل کرد. به خواسته اش بیت دیگری خواندم. چهره پروفسور رضا شکفت. شماره تلفن ثابتی روی کاغذ برایم نوشت و به یک پیاده روی عصرانه دعوتم کرد.

1- در منزلی نزدیک پارک ملت اقامت داشت. برای عصر سی امین روز اردیبهشت قرار گذاشتیم. پارک ملت تهران غرق در بهار بود. حالا بیش از 11 سال از پیاده روی دو نفری با پروفسور رضا می گذرد. من در آن مرد مهربان، چهره یک عاشق را دیدم. عاشق ایران. عاشق شعر، فرهنگ و زبان فارسی. قدم می زدیم و من در آن دانشمند عظیم، تواضع را می دیدم. همچنین نگرش درست و ظریف به هستی را. قدم می زدیم و معرفت درونش، پندهایش را شنیدنی می کرد. شعر می خواندیم و روح لطیف و منعطف پروفسور رضا متحیرم نموده بود. شعر منِ بی مقدار را کنار استاد شهیر ایرانی قرار داده بود. هر کلام پروفسور طعم امید داشت. امید به زندگی. گذشت زمان برایم بی معنا شده بود. مهرش را بر من تمام کرد و کتابش را به نام پژوهشی در اندیشه های فردوسی هدیه کرد. صفحه نخستش را هم به خط نازنینش مزین کرد. پروفسور رضا انسانی عاشق بود.

2- بازگشت نگارنده به ایران پس از 20 سال تدریس علوم در دانشگاه های آمریکا و اروپا در انتها سال 1346 صورت پذیرفت. نخست افتخار سرپرستی دانشگاه صنعتی شریف و آنگاه ریاست دانشگاه تهران نصیب اینجانب شد. در این مقامات بالطبع با طرز تفکر اهل علم و ادب ایران و کم و بیش اندیشه های دانشمندان و دانشگاهیان و جوانان و چگونگی ارزش های معنوی و اجتماعی در ذهن ایشان آشنا شدم. آشنایی با بسیاری از تحصیلنموده ها، این نگرانی را در من ایجاد کرد که شوق شناسایی فرهنگ باستان و شعر و ادب و هنر، به ویژه دلبستگی به زبان فارسی، در نگارش و گفتار دیگر چنان که باید به چشم نمی خورد. دلدادگی قشری بسیاری از تحصلینموده های ما به ساخته و پرداخته های غرب بیش از توجه آنان به آثار فرهنگ خودمان است. البته اگر این تمایل بر اثر ممارست و کار پدید آمده باشد، بجاست که دانش و فرهنگ غرب خود دریایی بیکران است. ولی در اغلب موارد (به خصوص در وادی شعر و ادب) این گریز از فرهنگ شرق و گرایش تند و تیز و طوطی وار به آفریده های غرب بر اثر بی خبری از ریشه های توانایی اندیشه خاور و برخورد با شاخ و برگ و زواید کودک فریب بوستان باختر است. این گسستن از اصل بیشتر بر اثر غربزدگی است تا آگاهی حقیقی. این بخشی از نوشته پروفسور فضل الله رضا در پیشگفتار کتاب پژوهشی در اندیشه های فردوسی بود که در اواخر دهه 40 شمسی نوشته است. نگاه ژرفش را ببینید.

3- مهندس برق، استاد دانشگاه، چهره ماندگار، رییس سابق دانشگاه تهران، دومین نایب التولیه دانشگاه صنعتی شریف، سفیر سابق ایران در یونسکو و کانادا، عضو گروه مهندسی برق دانشکده مهندسی دانشگاه کاتولیک آمریکا و دانشگاه MIT بوستون آمریکا، عضو پیوسته مادام العمر IEEE (به خاطر مشارکت در نظریه شبکه و اطلاعات)، عضو پیوسته AAAS، عضو افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی، استاد دانشگاه های کنکوردیا در مونترئال در کبک کانادا و دانشگاه مک گیل مونترئال(از 1357)، رییس انجمن علمی ایرانیان در آمریکای شمالی، از پایه گذاران نظریه اطلاعات و مخابرات در جهان است، محقق نظریات مختلف علمی، نویسنده 100 مقاله علمی به زبان های انگلیسی و فرانسه در مجلات و کنفرانس های معتبر خارجی و بیش از 50 مقاله ادبی و فرهنگی به زبان فارسی در نشریات خارجی و داخلی

اینها بخشی از پیشینه فعالیت های علمی و اجرایی فضل الله رضا است. پروفسوری که عاشق زیست و در 105 سالگی جهان را تنها گذاشت. چنان که باید، او را نشناختیم. ما به امثال او نیاز داریم. همین حالا هم.

dorezamin: دور زمین | سفر به دور زمین هیچوقت اینقدر آسون نبوده! تور لحظه آخری، تور ارزان، اروپا، تور تایلند، تور مالزی، تور دبی، تور ترکیه

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 24 آبان 1400 بروزرسانی: 24 آبان 1400 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 78900

به "پروفسوری که عاشق بود" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پروفسوری که عاشق بود"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید