مدینت هابو، پژواک نبردهای سرنوشت ساز و نیایش های ابدی در قلب مصر باستان
به گزارش مجله سرگرمی، در کرانه غربی رود نیل، آنجا که خورشید هر روز در پس تپههای سرخفام تبای غروب میکند و گویی به جهان مردگان سفر میکند، مجموعهای شکوهمند و رازآمیز قد برافراشته است: مدینت هابو. این نام، که امروزه بر بقایای یکی از وسیعترین و بهترین معابد حفظشده مصر باستان اطلاق میشود، در قلب منطقهای قرار دارد که برای هزاران سال، نه تنها گورستان فراعنه و نجبای مصری، بلکه مرکز پرستش و آیینهای یادمانی بوده است. مدینت هابو، همچون نگینی در این چشمانداز مقدس، در نزدیکی دامنه تپههای تبای و در مقابل شهر امروزی اقصر (تبس باستان) واقع شده است. انتخاب این مکان در کرانه باختری، که به طور سنتی به قلمرو ازیریس، خدای جهان زیرین، و سفر به زندگی پس از مرگ اختصاص داشت، تصادفی نبوده است. این موقعیت، نه تنها از نظر نمادین برای یک معبد یادمانی که قرار بود آرامگاه ابدی فرعون و محلی برای اجرای آیینهای مربوط به جاودانگی او باشد، بلکه از منظر راهبردی نیز دارای اهمیت بوده است. این مکان بر دشتهای حاصلخیز نیل و مسیرهای حیاتی رودخانه اشراف داشت و در عین حال، در قلب منطقه مقدس تبس، پایتخت مذهبی و سیاسی مصر در دوران پادشاهی نوین، قرار گرفته بود. بدین ترتیب، قداست ذاتی مکان، اهمیت دفاعی آن را تقویت میکرد و استحکامات نظامی نیز به نوبه خود، حافظ این مکان مقدس بودند.

اگر علاقمند به سفر با بهترین تور مصر هستید با ما همراه شوید، با مجری مستقیم تور مصر از قاهره، اهرام ثلاثه و ابولهول دیدن کنید و بهترین تجربه سفر را داشته باشید.
اما مدینت هابو صرفاً یک معبد یادمانی ساده برای رامسس سوم، فرعون قدرتمند دودمان بیستم، نبود. این مجموعه عظیم، در واقع شهری کوچک و مستحکم بود که کارکردهای گوناگونی را در خود جای میداد. علاوه بر معبد اصلی و نمازخانههای متعدد که به خدایان مختلف تقدیم شده بودند، این مجموعه شامل یک کاخ سلطنتی، دفاتر اداری وسیع، انبارهای عظیم برای ذخیره غلات و کالاهای دیگر، کارگاههای صنعتی، و حتی اقامتگاههایی برای کاهنان، مقامات و کارکنان معبد بود. این ساختار چندوجهی، که مساحتی حدود 66000 متر مربع را در بر میگیرد ، مدینت هابو را به یکی از بزرگترین و کاملترین مجموعههای معبدی باقیمانده از مصر باستان تبدیل کرده است. این مجموعه، تصویری جامع از سازماندهی یک مرکز مذهبی-اداری-سلطنتی در دوران اوج پادشاهی نوین ارائه میدهد و به خوبی نشان میدهد که چگونه فرعون، به عنوان کاهن اعظم، فرمانده کل قوا، فرمانروایی با مشروعیت الهی و رئیس دولت، تمامی جنبههای زندگی را تحت کنترل خود داشت و این کنترل را با پیوندی ناگسستنی با جهان خدایان توجیه میکرد.
این نوشتار، خواننده را به سفری در دل تاریخ و باورهای مصر باستان دعوت میکند تا "شکوه و رمز و راز" نهفته در سنگنبشتهها، نقوش برجسته خیرهکننده، و معماری شگفتانگیز مدینت هابو را کشف کند. از داستان نبردهای حماسی رامسس سوم با اقوام مهاجم و ناشناختهای چون "مردمان دریا"، تا آیینهای پیچیده مذهبی و باورهای عمیق درباره زندگی پس از مرگ، و حتی نقش این دژ مستحکم به عنوان پناهگاهی امن در دورانهای آشوب و ناآرامی ، هر گوشه از مدینت هابو داستانی برای گفتن دارد. این معبد، که به دلیل زیبایی و وضعیت عالی حفظشدگیاش یک شاهکار معماری خوانده شده و در طول قرنها حتی مردم محلی به قدرتهای جادویی آن باور داشتهاند ، نه تنها یادبودی از یک دوران طلایی رو به افول، بلکه سندی زنده از تمدنی است که برای هزاران سال بر کرانههای نیل شکوفا شد.
معماری جاودانگی: سفری در میان تالارها و دیوارهای مدینت هابو
رامسس سوم، که از او به عنوان یکی از آخرین فرعونهای بزرگ جنگجوی پادشاهی نوین یاد میشود، این مجموعه عظیم را با اهدافی چندگانه بنا نهاد. این مکان نه تنها به عنوان آرامگاهی ابدی برای خود او و محلی برای اجرای آیینهای پیچیده تدفینیاش در نظر گرفته شده بود، بلکه به عنوان یادبودی باشکوه برای پیروزیهای نظامی متعددش بر دشمنان مصر و مرکزی برای پرستش خدای آمون، خدای اعظم تبس و حامی سلطنت، عمل میکرد. او این مکان را با افتخار "کاخ میلیونها سال رامسس، متحد با ابدیت در قلمرو آمون" نامید ، نامی که به وضوح آرزوی جاودانگی و پیوند ناگسستنی با الوهیت را بازتاب میدهد. در طراحی کلی این مجموعه، به ویژه در ساختار معبد اصلی، شباهتهایی با رامسئوم، معبد یادمانی عظیم پدرش، رامسس دوم، مشاهده میشود، هرچند مدینت هابو از نظر استحکامات دفاعی و ساختار قلعهمانند، بسیار قویتر و برجستهتر است. این تأکید بر جنبه دفاعی، خود گویای شرایط پرآشوب و تهدیدات فزایندهای بود که مصر در دوران حکومت رامسس سوم با آنها دست و پنجه نرم میکرد.
ورودی اصلی مجموعه در ضلع شرقی، یک دروازه بلند و مستحکم موسوم به "دروازه عالی" یا "دروازه میگدول" است. این دروازه، که از معماری قلعههای نظامی رایج در آسیای غربی (به ویژه سوریه) الگوبرداری شده ، با دو برج بلند و تراسدار، ظاهری دژگونه و تهدیدآمیز به مجموعه میبخشد. این انتخاب سبک معماری، نه تنها کارکردی دفاعی داشت، بلکه بیانیهای قدرتمند از اقتدار سلطنتی و توان نظامی فرعون بود، پیامی سنگی که برای مرعوب ساختن دشمنان بالقوه و اطمینان بخشیدن به مردم مصر طراحی شده بود. دیوارهای خارجی این دروازه با نقوش برجستهای از فرعون در حال درهم کوبیدن دشمنان مصر و مجسمههایی از او که بر سر اسیران نگونبخت ایستاده، تزئین شدهاند. گفته میشود اتاقهای واقع در طبقات بالای این دروازه، به عنوان استراحتگاه خصوصی فرعون و شاید حرمسرای او مورد استفاده قرار میگرفته است. برخی منابع حتی گمانهزنی کردهاند که توطئه печально معروف قتل رامسس سوم، که در اواخر دوران حکومتش رخ داد، ممکن است در همین مکان طرحریزی یا اجرا شده باشد ، که طنزی تلخ به این نماد قدرت میافزاید.
پس از عبور از دروازه میگدول، بازدیدکننده به پیلون اول عظیم معبد اصلی میرسد. دیوارهای این پیلون نیز، همچون دروازه ورودی، با صحنههایی از پیروزیهای نظامی رامسس سوم آراسته شدهاند. این پیلون به حیاط اول وسیعی باز میشود که در یک سمت آن (شمالی) ردیفی از ستونها با مجسمههای غولپیکر رامسس سوم در هیئت ازیریس، خدای جهان مردگان، قرار دارد و در سمت دیگر (جنوبی) ایوانی ستوندار دیده میشود. در این ایوان، "پنجره ظهور" (Window of Appearances) قرار داشته که فرعون در مناسبتهای خاص و جشنها از طریق آن در برابر مردم ظاهر میشده و هدایا و افتخارات را توزیع میکرده است. این حیاط، فضایی برای نمایش عمومی قدرت سلطنتی و ارتباط کنترلشده فرعون با مردم و خدایان بود.
با عبور از پیلون دوم، که آن هم با نقوش جنگی و صحنههایی از شکست دشمنان تزئین شده، به حیاط دوم یا "حیاط اعیاد" وارد میشویم. این نامگذاری به دلیل برگزاری جشنهای مهم مذهبی، به ویژه جشن خدای مین، در این مکان بوده است. این حیاط نیز در اصل با ستونهایی به شکل رامسس سوم احاطه شده بود، هرچند بسیاری از این مجسمهها در دوران مسیحیت، زمانی که این فضا به کلیسا تبدیل شد، تخریب یا با لایهای از گل پوشانده شدند. با این حال، نقوش برجسته دیوارهای این حیاط که آیینهای مربوط به خدای مین و دیگر جشنهای مذهبی را به تصویر میکشند، هنوز به خوبی حفظ شدهاند و گواهی بر اهمیت این فضا در زندگی مذهبی معبد هستند.
پس از حیاط دوم، به تالار ستوندار بزرگ (Hypostyle Hall) میرسیم. سقف این تالار در اصل بر روی 24 ستون عظیم پاپیروسشکل استوار بوده که هشت ستون مرکزی آن، که راهرو اصلی را تشکیل میدادند، ضخیمتر و بلندتر از بقیه بودهاند. امروزه تنها پایهها و بخشهای کوتاهی از این ستونها باقی مانده است، اما هنوز هم میتوان عظمت و شکوه اولیه این فضا را تصور کرد. این تالار به مجموعهای از نمازخانههای کوچکتر و در نهایت به قدسالاقداس (Holy of Holies) منتهی میشود. قدسالاقداس، درونیترین و مقدسترین بخش معبد بود که تنها کاهنان اعظم و شخص فرعون اجازه ورود به آن را داشتند و تندیسهای خدایان اصلی معبد، به ویژه ثالوث تبس (آمون، موت و خونسو)، در آن نگهداری میشد.
در ضلع جنوب شرقی معبد اصلی و متصل به حیاط اول، بقایای یک کاخ سلطنتی قرار دارد. این کاخ، که احتمالاً کوچکتر از اقامتگاه اصلی فرعون در پایتخت بوده، بیشتر کاربردی نمادین و تشریفاتی داشته و برای اقامتهای موقت فرعون در جریان بازدید از معبد یا شرکت در جشنها و مراسم رسمی استفاده میشده است. دیوارهای این کاخ در اصل با کاشیهای لعابدار رنگین و نقوش گیاهی و هندسی تزئین شده بوده و حمامهای آن برای محافظت از آجرهای خشتی در برابر رطوبت، با سنگ آهک پوشانده شده بودند. فرعون میتوانست از طریق این کاخ مستقیماً وارد حیاط اول شود یا از طریق پنجره ظهور با مردم ارتباط برقرار کند. این کاخ، به عنوان فضایی بینابینی، پیوند میان جنبههای دنیوی و الهی قدرت فرعون را نشان میدهد و صحنهای برای نمایش اقتدار او در یک چارچوب کنترلشده و تشریفاتی بود.
در داخل محوطه وسیع مدینت هابو، ساختارهای قدیمیتری نیز وجود دارد که نشاندهنده تاریخ لایهلایه و تداوم تقدس این مکان است. مهمترین آنها معبد کوچکی است که به خدای آمون تقدیم شده و ساخت آن توسط حتشپسوت و تحوتمس سوم، از فراعنه قدرتمند دودمان هجدهم، آغاز شده بود. رامسس سوم این معبد قدیمیتر را، که احتمالاً در زمان او از اهمیت مذهبی خاصی برخوردار بوده، در مجموعه عظیم خود ادغام کرد و با دیوارهای بلند احاطه نمود. این اقدام، نه تنها احترامی به سنتهای مقدس گذشته بود، بلکه تلاشی برای پیوند دادن حکومت خود با شکوه فراعنه پیشین و در نتیجه، تقویت مشروعیت و جایگاه خود او نیز محسوب میشد. علاوه بر این، در نزدیکی ورودی شرقی، مجموعهای از نمازخانهها و مقابر متعلق به "همسران الهی آمون" از دودمانهای بیست و پنجم و بیست و ششم قرار دارد. این زنان، که اغلب از دختران یا خواهران فراعنه بودند، دارای قدرت و نفوذ مذهبی و سیاسی قابل توجهی در تبس بودند و ساخت نمازخانههایشان در این مکان مقدس، نشاندهنده تداوم اهمیت مذهبی مدینت هابو در دورههای بعدی است.
کل مجموعه مدینت هابو توسط دو دیوار متحدالمرکز احاطه شده بود. دیوار داخلی از سنگ و دیوار خارجی، که بسیار ضخیمتر و بلندتر بود (حدود 18 متر ارتفاع و 10 متر ضخامت تخمین زده شده)، از خشت خام ساخته شده بود. این ساختار دفاعی قدرتمند، که با برج و بارو و اتاقهای نگهبانی تکمیل میشد، به ویژه در دوران حکومت رامسس سوم که مصر با تهدیدات جدی از سوی اقوام مهاجمی چون لیبیاییها و "مردمان دریا" مواجه بود، نقش حیاتی ایفا میکرد. در واقع، این استحکامات مدینت هابو را به پناهگاهی امن برای ساکنان منطقه تبس در دورانهای ناآرامی و تهاجم تبدیل کرده بود. این ترکیب از کارکرد یادمانی-مذهبی و نظامی-دفاعی در یک مکان، نشان میدهد که انتخاب محل و طراحی مجموعه، با در نظر گرفتن همزمان ملاحظات نمادین و راهبردی صورت گرفته است.
دیوارهایی که سخن میگویند: نبردها، آیینها و باورها در نقوش مدینت هابو
دیوارهای مدینت هابو، به ویژه سطوح خارجی پیلونها و حیاطها، همچون طوماری سنگی، داستانهایی از نبردها، آیینها و باورهای مصر باستان را روایت میکنند. این نقوش برجسته، که با جزئیات و مهارتی خیرهکننده حجاری شدهاند، نه تنها آثاری هنری بینظیر، بلکه اسناد تاریخی و مذهبی گرانبهایی نیز محسوب میشوند.
مهمترین و مشهورترین بخش این نقوش، به نبردهای رامسس سوم با ائتلافی از اقوام مهاجم موسوم به "مردمان دریا" اختصاص دارد. این نقوش، که عمدتاً بر روی دیوار شمالی خارجی معبد و پیلون دوم به تصویر کشیده شدهاند، منبع اصلی و فوقالعاده دقیقی برای شناخت این اقوام مرموز و جنگهای سرنوشتساز رامسس سوم با آنها در حدود سال 1175 پیش از میلاد هستند. اهمیت این نقوش از آن جهت است که جزئیات بینظیری از این درگیریها، از جمله ظاهر، پوشاک، سلاحها و کشتیهای "مردمان دریا" را ارائه میدهند که در هیچ منبع دیگری یافت نمیشود. صحنههای نبرد زمینی و دریایی با جزئیاتی حیرتانگیز به تصویر کشیده شدهاند: کشتیهای جنگی مصری و دشمن با بادبانهای برافراشته، سربازان در حال پرتاب نیزه و تیر، ارابههای جنگی در حال تاخت، و انبوهی از اسیران درهمشکسته، همگی با مهارتی فوقالعاده حجاری شدهاند. این نقوش همچنین تاکتیکهای نظامی مصریان، مانند استفاده از تیراندازان ماهر مستقر در کشتیها و سواحل، و به کارگیری قلابهای بلند برای به دام انداختن و واژگون کردن کشتیهای دشمن را به نمایش میگذارند. کتیبههای همراه این نقوش، نام قبایل مختلفی را که ائتلاف قدرتمند "مردمان دریا" را تشکیل میدادند، ذکر میکنند. از جمله این قبایل میتوان به پِلِسِت (Peleset)، تِکِر (Tjekker/Tjeker)، شِکِلِش (Shekelesh)، دِنیِن (Denyen/Danuna)، وِشِش (Weshesh)، و همچنین شِردِن (Sherden) که در لشکرکشیهای پیشین نیز حضور داشتند، اشاره کرد. نکته جالب توجه در این نقوش، نمایش این مهاجمان به همراه خانوادهها، زنان، کودکان، و حتی ارابههای گاوی حامل اثاثیهشان است. این جزئیات نشان میدهد که تهاجم "مردمان دریا" صرفاً یک یورش نظامی نبوده، بلکه حرکتی مهاجرتی با هدف یافتن سرزمینهای جدید برای سکونت بوده است، امری که تهدید آنها را برای مصر بسیار جدیتر و وجودیتر میساخت. شکست این ائتلاف قدرتمند توسط رامسس سوم، رویدادی حیاتی در تاریخ مصر و منطقه شرق مدیترانه محسوب میشود و نقوش مدینت هابو، گواهی جاودانه بر این پیروزی است. این نقوش نه تنها یک سند تاریخی، بلکه بخشی از پروپاگاندای سلطنتی بودند که با هدف مشروعیت بخشیدن به حکومت رامسس سوم و نمایش نقش ضروری او به عنوان محافظ مصر طراحی شده بودند.
برای درک بهتر تغییرات در ترکیب ائتلاف "مردمان دریا" در طول زمان، میتوان به تفاوتهایی در فهرست قبایل ذکر شده در دوران رامسس سوم در مدینت هابو و دوران پیش از او، مانند زمان مرنپتاه، توجه کرد. به عنوان مثال، در حالی که قبایلی چون شِکِلِش در هر دو دوره حضور دارند، قبایلی مانند پِلِسِت، تِکِل، دِنیِن و وِشِش از جمله نیروهای اصلی مهاجم در زمان رامسس سوم بودند ، در حالی که در دوران مرنپتاه، قبایلی چون شِردِن، اِکوِش، لوکا و تِرِش در کنار لیبیاییها به مصر یورش برده بودند. این تفاوتها نشاندهنده ماهیت پویا و پیچیده این ائتلافها و چالش مداومی بود که مصر با آن روبرو بود.
علاوه بر نبرد با "مردمان دریا"، دیوارهای مدینت هابو شاهد پیروزیهای دیگر رامسس سوم نیز هستند. نقوش متعددی، لشکرکشیها و پیروزیهای او را بر لیبیاییها در غرب، نوبیها در جنوب، و اقوام سوری-کنعانی در شمال شرق به تصویر میکشند. این نقوش، رامسس سوم را به عنوان فرعونی جنگاور و مدافع خستگیناپذیر مرزهای مصر معرفی میکنند که با اقتدار، دشمنان سنتی کشور را عقب رانده و امنیت را برای سرزمین خود به ارمغان آورده است.
در کنار صحنههای جنگی، بخش قابل توجهی از نقوش مدینت هابو به آیینهای مذهبی و جشنهای باشکوه اختصاص دارد. فرعون در حال پرستش و تقدیم هدایا به خدایان مختلفی چون آمون، پتاح، سخمت، ازیریس، و به ویژه مین (خدای باروری و حاصلخیزی) به تصویر کشیده شده است. جشنهای مهمی مانند جشن مین و جشن سوکار (خدای گورستان ممفیس و مرتبط با ازیریس) با جزئیات فراوان نمایش داده شدهاند. این نقوش، بر تقوا و ارتباط نزدیک فرعون با خدایان تأکید دارند و نقش او را به عنوان واسطهای میان جهان انسانی و الهی برجسته میسازند. این همنشینی صحنههای جنگی و مذهبی، بیانگر باور مصریان باستان به یک رابطه متقابل بود: پیروزیهای پادشاه از طریق لطف و حمایت الهی به دست میآمد، و در عوض، پادشاه خدایان را با ساخت معابد، تقدیم هدایا، و حفظ ماعت (نظم کیهانی و اجتماعی) گرامی میداشت. نقوش معبد، به نوعی یک قرارداد بصری از این رابطه همزیستانه میان پادشاه و خدایان است.
بخش دیگری از نقوش، صحنههایی از زندگی روزمره دربار و فعالیتهای سلطنتی را به نمایش میگذارد. از جمله این صحنهها میتوان به شکارهای گاو وحشی و دیگر حیوانات توسط فرعون، و همچنین سفرهای اکتشافی و بازرسی او اشاره کرد. این تصاویر، نه تنها قدرت و مهارت فیزیکی فرعون را به نمایش میگذارند، بلکه نمادی از تسلط او بر طبیعت و نظم بخشیدن به جهان پیرامون نیز محسوب میشوند، که از وظایف اصلی فرعون در حفظ ماعت بود.
در میان نقوش مدینت هابو، یک تقویم مذهبی دقیق نیز وجود دارد که تاریخ برگزاری جشنها و آیینهای مختلف را در طول سال مشخص میکند. علاوه بر این، در دیوار شرقی حیاط دوم، "فهرست پادشاهان مدینت هابو" قرار دارد که نام نه تن از فراعنه پیشین را دربرمیگیرد و از اهمیت تاریخی قابل توجهی برخوردار است. این فهرستها و تقویمها، نشاندهنده دقت و اهمیتی است که مصریان باستان برای ثبت وقایع و زمانبندی آیینهای مذهبی قائل بودند. با این حال، در پس این تصاویر شکوهمند از قدرت و پیروزی، سایهای از تراژدی نیز نهفته است. آگاهی از اینکه رامسس سوم، علیرغم تمام این استحکامات و نمایشهای قدرت، در نهایت قربانی یک توطئه حرمسرا شد ، لایهای از طنز تلخ به این روایت میافزاید. قلعهای که برای محافظت از دشمنان خارجی طراحی شده بود، نتوانست او را از دشمنان داخلی نجات دهد. این واقعیت، پادشاه-خدا را انسانیتر میکند و شکنندگی سیاسی را که حتی در میان چنین قدرت یادمانی عظیمی میتواند وجود داشته باشد، برجسته میسازد و به "رمز و راز" مدینت هابو عمق بیشتری میبخشد.
قلب تپنده ایمان: مدینت هابو، مرکز پرستش و آیینهای کهن
اگرچه مدینت هابو در وهله اول به عنوان معبد یادمانی رامسس سوم و برای اجرای آیینهای تدفینی او ساخته شد، اما قلب تپنده آن به پرستش خدای آمون، پادشاه خدایان و خدای حامی تبس، اختصاص داشت. آمون، که در دوران پادشاهی نوین به اوج قدرت و محبوبیت خود رسیده بود، در این معبد با شکوه و جلال تمام پرستش میشد. با این حال، آمون تنها خدای مورد پرستش در این مجموعه عظیم نبود. ایزدبانوی قدرتمند جنگ، سخمت، با سر شیرین خود که نمادی از قدرت، درندگی و محافظت بود، جایگاه ویژهای در این معبد داشت. مجسمههای او در نقاط کلیدی، مانند ورودی، قرار داده شده بودند تا از معبد و فرعون در برابر نیروهای شر محافظت کنند. ازیریس، خدای جهان مردگان، نماد رستاخیز و داور نهایی ارواح، نیز به طور گسترده پرستش میشد، به ویژه در ارتباط با آیینهای تدفینی فرعون و تضمین جاودانگی او. پتاح، خدای خالق شهر ممفیس و حامی صنعتگران و هنرمندان، نیز از دیگر خدایانی بود که نمازخانهها و نقوشی به او اختصاص یافته بود. این تنوع خدایان، نشاندهنده پیچیدگی پانتئون مصری و تلاش برای جلب حمایت و رضایت نیروهای الهی مختلف بود.
یکی از جنبههای کمتر شناختهشده اما بسیار مهم تقدس مدینت هابو، ارتباط آن با آیین هشتگان خلقت هرموپولیس (یا اشمونین در زبان مصری، و خِمِنو به معنای شهر هشت) است. بر اساس باورهای کهن این مکتب فکری، که یکی از قدیمیترین نظریههای آفرینش در مصر بود، مدینت هابو یکی از مکانهایی بود که هشت خدای ازلی آفرینش (اُگدواد)، که جهان را از آشوب اولیه (نون) پدید آوردند، در آنجا فرود آمده و آرام گرفته بودند. این هشت خدا، که به صورت چهار زوج نر و ماده (نون و ناونت، حوح و حاوحت، کوک و کاوکت، آمون و آمونت) تصور میشدند، نیروهای بنیادین سازنده جهان بودند. به ویژه، ایزدبانو آمونت، همتای مؤنث آمون و یکی از اعضای اصلی این هشتگان، در این معبد مورد پرستش قرار میگرفت و کاهنان بسیاری داشت. این باور به فرود آمدن خدایان خالق در این مکان، به مدینت هابو قداستی ازلی و بنیادین میبخشید، گویی که این نقطه، یکی از مراکز پیدایش جهان بوده است. رامسس سوم با ساختن معبد عظیم خود در این مکان، نه تنها به این تقدس باستانی احترام میگذاشت، بلکه خود و حکومتش را نیز با این نیروهای بنیادین آفرینش پیوند میزد و به این ترتیب، مشروعیت الهی خود را تقویت میکرد.
نقش "همسران الهی آمون" نیز در تاریخ مذهبی مدینت هابو قابل توجه است. این عنوان، که به زنان بلندپایه سلطنتی (اغلب دختران یا همسران فرعون) اعطا میشد، دارای قدرت و نفوذ مذهبی و سیاسی قابل توجهی در تبس بود، به ویژه در دورههایی که قدرت مرکزی فرعون ضعیف شده بود. در دورانهای بعدی، به خصوص دودمانهای بیست و پنجم و بیست و ششم، نمازخانهها و مقابر باشکوهی برای این "همسران الهی آمون" در محوطه مدینت هابو ساخته شد. این ساخت و سازها، که شامل نمازخانههایی برای آمنردیس اول، شهپهنوپت دوم، و نیتیقرت بود، نشاندهنده تداوم اهمیت مذهبی این مکان و نقش محوری آن در پرستش آمون و همچنین قدرت پایدار الوهیت زنانه در الهیات تبسی است. این امر نشان میدهد که حتی در مجموعهای که عمدتاً به یک فرعون مذکر و خدای آمون تقدیم شده بود، حضور و نفوذ الهههای مؤنث و کاهنان زن قدرتمند، بخش جداییناپذیری از چشمانداز مذهبی بوده است.
مدینت هابو همچنین صحنه برگزاری جشنهای سالانه مهمی بود که با آیینهای باروری و تجدید حیات مرتبط بودند. یکی از مهمترین این جشنها، در ارتباط با آمون در مقام خدای باروری و خالق برگزار میشد. همچنین، جشنهای خدای مین، که او نیز خدای باروری و حاصلخیزی بود، و جشن سوکار، خدای گورستان و مرتبط با جهان زیرین، با شکوه و جلال فراوان در این معبد برگزار میشد و نقوش برجسته متعددی این مراسم را به تصویر کشیدهاند. در گوشه جنوب شرقی محوطه معبد، یک دریاچه مقدس قرار داشت که احتمالاً در آیینهای تطهیر و باروری، به ویژه برای زنانی که برای بچهدار شدن دعا میکردند، مورد استفاده قرار میگرفته است. این آیینها و جشنها، نه تنها پیوند مردم و فرعون را با خدایان تقویت میکردند، بلکه به تضمین باروری زمین، دامها و انسانها، و در نتیجه، تداوم زندگی و رفاه در مصر کمک میکردند.
باور مصریان باستان و حتی کشاورزان محلی در قرون بعدی به قدرتهای جادویی معبد مدینت هابو و نقش آن به عنوان محافظ مردم تبس، نشاندهنده تقدس ماندگار این مکان است. این باور که معبد میتواند در برابر نیروهای شر و تهاجمات دشمنان از مردم محافظت کند، ریشه در استحکامات فیزیکی و همچنین قدرت معنوی و الهی نسبت داده شده به آن داشت. این جنبه از عملکرد معبد، به ویژه در دورانهای ناآرامی و بیثباتی، اهمیت حیاتی پیدا میکرد و نشان میدهد که چگونه مراکز مذهبی در مصر باستان، نه تنها مکانهایی برای عبادت، بلکه منابعی برای امنیت روانی و حتی فیزیکی جامعه بودند و تجسمی از حمایت الهی در جهان مادی محسوب میشدند.
میراثی پایدار: از دژ باستانی تا شهر قبطی و جاذبهای جهانی
تاریخ پرفراز و نشیب مدینت هابو با پایان دوران فرعونی به اتمام نرسید. این مجموعه عظیم، به دلیل استحکامات دفاعی قدرتمندش، در دورانهای آشوب و ناآرامی پس از پادشاهی نوین، به ویژه در برابر حملات فزاینده لیبیاییها، به عنوان پناهگاهی امن برای ساکنان محلی منطقه تبس مورد استفاده قرار گرفت. این نقش حفاظتی، نشاندهنده کارایی طراحی دفاعی آن و اهمیت استراتژیک این مکان حتی پس از افول قدرت مرکزی فراعنه بود.
با گسترش مسیحیت در مصر، مدینت هابو شاهد فصل جدیدی در تاریخ خود بود. در داخل دیوارهای مستحکم این معبد باستانی، یک جامعه مسیحی قبطی پررونق به نام جِمه (Djeme) شکل گرفت. نام "جِمه" احتمالاً از نام مصری باستان معبد، یعنی ḏꜣmwt (چامِت)، گرفته شده است. این شهرک قبطی، که از بقایای ساختمانهای معبد و خانههایی که در میان آنها ساخته شده بود تشکیل میشد، برای چندین قرن، از اواخر دوران روم تا قرن نهم میلادی، به حیات خود ادامه داد. ساکنان جِمه، حیاط دوم وسیع معبد را به یک کلیسا تبدیل کردند و محراب آن را در سمت شرقی بنا نمودند. این تغییر کاربری، اگرچه منجر به آسیب رساندن به برخی از نقوش و مجسمههایی شد که با باورهای مسیحی در تضاد بودند (مانند تراشیدن یا پوشاندن مجسمههای ازیریس) ، اما از سوی دیگر، به دلیل پوشانده شدن بسیاری از نقوش با لایهای از گل یا گچ، به حفظ ناخواسته آنها برای آیندگان نیز کمک کرد. این استقرار طولانیمدت جامعه مسیحی، نمونهای بارز از "استفاده تطبیقی" (adaptive reuse) و لایهبندی فرهنگی است که در آن یک مکان مقدس از فرهنگی دیگر، برای اهداف جدیدی مورد استفاده قرار میگیرد و در عین حال، برخی از ویژگیهای اولیه خود را حفظ میکند.
نام امروزی "مدینت هابو" نیز خود داستانی در دل دارد. برخی معتقدند که "هابو" از نام یک راهب مسیحی به همین نام گرفته شده که در این منطقه زندگی میکرده است. اگر این نظریه درست باشد، نشاندهنده تأثیر عمیق دوران قبطی بر حافظه تاریخی و نامگذاری این مکان است. نظریه دیگری، "هابو" را با نام آمنحوتپ پسر هاپو، معمار و کاتب برجسته دوران آمنحوتپ سوم (دودمان هجدهم) که بعدها به مقام الوهیت رسید و مورد پرستش قرار گرفت، مرتبط میداند. اگر این ارتباط صحت داشته باشد، لایهای دیگر از تقدس و احترام را به این مکان میافزاید، حتی پیش از آنکه رامسس سوم مجموعه عظیم خود را در آنجا بنا نهد. این عدم قطعیت در ریشهشناسی نام، خود بخشی از "رمز و راز" مدینت هابو است.
در قرن نوزدهم میلادی، با آغاز کاوشهای باستانشناسی علمی در مصر، مدینت هابو نیز مورد توجه قرار گرفت. تلاشهای باستانشناسانی چون ژان فرانسوا شامپولیون، که در سال 1829 جزئیات این معبد را ثبت کرد ، و بعدها کاوشهای گستردهتر توسط موسسه شرقی دانشگاه شیکاگو ، به تدریج لایههای مختلف تاریخ این مکان را آشکار ساخت و به پاکسازی شهرک قبطی و نمایان شدن ساختارهای فرعونی منجر شد. به لطف ساختار مستحکم و شاید هم به دلیل استفاده مداوم در طول قرنها که آن را از تخریب کامل برای استفاده از سنگهایش در امان داشت، مدینت هابو امروزه یکی از بهترین و کاملترین معابد حفظشده در سراسر مصر است. نقوش برجسته آن، به ویژه در دیوارهای شمالی خارجی، از نظر کیفیت و حفظشدگی رنگها، بینظیر هستند.
امروزه، مدینت هابو یکی از جاذبههای کلیدی برای بازدیدکنندگان و گردشگرانی است که به اقصر سفر میکنند. اگرچه شاید به اندازه معابد کرنک یا اقصر در کرانه شرقی شهرت نداشته باشد، اما شکوه معماری، غنای نقوش، و تاریخ پرفراز و نشیب آن، تجربهای فراموشنشدنی را برای هر بازدیدکنندهای رقم میزند. هزینه بلیط ورودی برای گردشگران خارجی و مصری/عرب متفاوت است و ساعات بازدید نیز معمولاً از صبح زود تا اواخر بعد از ظهر میباشد.
فرجام سخن: شکوه جاودان مدینت هابو
مدینت هابو، بیش از آنکه صرفاً مجموعهای از سنگهای باستانی باشد، سندی زنده و گویایی از تاریخ، هنر، مذهب، و ایدئولوژی یک تمدن بزرگ است. این مکان، به عنوان یک سند تاریخی بینظیر، به ویژه در مورد دوران پرآشوب حکومت رامسس سوم و مقابله او با تهدید وجودی "مردمان دریا"، اطلاعات گرانبهایی را در اختیار ما قرار میدهد. نقوش برجسته آن، نه تنها شاهکارهایی از هنر مصر باستان، بلکه روایتهایی دقیق از نبردها، آیینها، و زندگی روزمره هستند.
این مجموعه، یک شاهکار معماری نظامی و مذهبی است که در آن، کارکردهای دفاعی و عبادی به طرز ماهرانهای با یکدیگر تلفیق شدهاند. دیوارهای بلند و دروازههای مستحکم آن، گواهی بر دورانی پر از تهدید و ناامنی هستند، در حالی که تالارهای ستوندار، نمازخانههای متعدد، و قدسالاقداس آن، نشاندهنده عمق باورهای مذهبی و اهمیت ارتباط با جهان خدایان است. مدینت هابو، به عنوان یک مرکز معنوی، برای قرنها مورد احترام و پرستش بوده و حتی پس از پایان دوران فرعونی، به عنوان پناهگاه و مرکز جامعه مسیحی به حیات خود ادامه داده است.
دیوارهای این معبد هنوز هم داستانهایی از قدرت و ضعف، ایمان و تردید، جنگ و صلح، و زندگی روزمره در مصر باستان را روایت میکنند. مدینت هابو، به عنوان یک نقطه تلاقی زمانی، دورههای مختلف تاریخ مصر را به هم پیوند میزند: از تقدس ازلی و باور به فرود آمدن خدایان خالق، تا اوج قدرت امپراتوری پادشاهی نوین، آشوب تهاجمات "مردمان دریا"، دوران نفوذ "همسران الهی آمون"، استقرار پررونق جامعه قبطی، و سرانجام، کشف مجدد آن در دوران مدرن و تبدیل شدنش به یک میراث جهانی.
شکوه گذشته و اسرار نهفته در سنگنبشتهها و نقوش مدینت هابو، همچنان بازدیدکنندگان، پژوهشگران، و علاقهمندان به تاریخ را از سراسر جهان مجذوب خود میکند. این مکان، یادآور قدرت خلاقیت و پایداری انسان در برابر چالشهای زمانه است و پژواک نبردهای سرنوشتساز و نیایشهای ابدی آن، هنوز هم در میان دیوارهای خاموش اما گویای آن طنینانداز است. مدینت هابو، نه تنها نمادی از "شکوه" یک تمدن باستانی، بلکه شاهدی بر "رمز و راز"های بیپایان تاریخ و سرنوشت انسان است، جایی که قدرت عظیم فرعونی با آسیبپذیریهای انسانی و تغییرات بیامان زمانه در هم میآمیزد و روایتی چندلایه و تأملبرانگیز را برای ما به یادگار میگذارد.