ماجرای نیمروز، عوارضی تهران

به گزارش مجله سرگرمی، قرار بود یک تراژدی رقم بزند و برای اجرای آن ماه ها با یکی از گروه های معاند در خارج از کشور در ارتباط بود و زیر نظر آنها آموزش های لازم برای یک عملیات انتحاری را دیده بود. روز مورد نظر جلیقه انتحاری را پوشید و با برداشتن اسلحه و تجهیزات نظامی ، راهی محل مورد نظر شد اما تیزهوشی راننده مسافربر و از خودگذشتگی مامور پلیس تهران، او را در اجرای نقشه اش ناکام گذاشت.

ماجرای نیمروز، عوارضی تهران

به گزارش خبرنگاران به نقل از روزنامه جام جم، لحظه های دلهره در عوارضی تهران - قم هفته گذشته با برخورد خودروی سواری با گاردریل های وسط آزادراه رقم خورد. بعد از این تصادف ، راننده سراسیمه و وحشت زده از ماشین پیاده شد و در حالی که به سمت ماموران مسقر در عوارضی می دوید، فریاد زد : یاری، یاری، یه بمب گذار داخل ماشین منه. ماموری که نزدیک صحنه تصادف بود، نگاهی به داخل ماشین انداخت. راننده راست می گفت، مردی مسلح داخل ماشین بود و جلیقه ای انتحاری به تن داشت.

موضوع سریع به رئیس پلیس تهران گزارش شد و او دستور داد تیم چک و خنثی سازی بمب پلیس راهی محل گردد. مرد مسلح داخل خودرو بود و مدام تهدید می کرد اگر کسی به او نزدیک گردد ، بمب را منفجر می نماید و یک فاجعه رقم خواهد خورد.

سردار حسین رحیمی ، فرمانده انتظامی تهران عظیم که این عملیات را مستقیم کنترل و راهنمایی می کرد ، به جام جم می گوید: در این عملیات یک اشتباه می توانست یک حادثه تلخ را رقم بزند. مرد مسلح، عامل انتحاری بود و برای انفجار بمب هیچ تردید و هراسی نداشت.

به همین دلیل از ماموران مستقر در منطقه خواستم حرکتی که باعث تحریک او گردد ، انجام ندهند. همچنین منطقه را از مردم عادی تخلیه نمایند تا اگر عامل انتحاری اقدامی انجام داد ، تلفاتی نداشته باشیم. با وجود تذکر همکارانم باز هم تعدادی در منطقه تجمع و کار را برای ماموران سخت نموده بودند.

وی ادامه داد: تا زمان رسیدن تیم چک و خنثی سازی به محل، راه های مختلف برای خلع سلاح این متهم را آنالیز کردیم. با توجه به اطلاعاتی که ماموران مستقر در محل می دادند، اقدامات روانکاوی و صحبت با او را بهترین شیوه برای جلوگیری از اقدام انتحاری دیدیم.

به همین دلیل از همکارانم خواستم با او وارد گفت و گو شوند . در اولین گام او را راضی کردیم از ماشین پیاده شده و به حاشیه عظیمراه بیاید تا او را از مردمی که تجمع نموده بودند دور کنیم. از سوی دیگر ، گزینه های دیگر را هم پیش بینی کردیم تا اگر قصد انفجار داشت قبل از فشار دکمه، او را هدف قرار دهیم.

درخواست عامل انتحاری

رئیس پلیس تهران درباره درخواست عامل انتحاری گفت: برای خلع سلاح او وارد مذاکره شدیم که درخواست کرد با چند نفر از مسؤولان نظام صحبت کند. مدام تهدید می کرد اگر خواسته اش اجرا نگردد ، موادمنفجره ای که همراه دارد را منفجر می نماید. برای رسیدن تیم خنثی سازی بمب ، احتیاج به زمان داشتیم به همین دلیل از متهم زمان خواستیم تا بتوانیم با یکی از مسؤولان ارتباط برقرار کنیم. خاتمه تیم مورد نظر به محل رسید.

رئیس تیم که یکی از ماموران شجاع پلیس تهران است ، تصمیم گرفت برای خلع سلاح اقدام کند. او به بهانه این که یکی از مسؤولان مورد درخواست او پشت خط است ، گوشی را به سمت عامل انتحاری گرفت که او اجازه داد برای تحویل دادن گوشی نزدیکش گردد. سرگرد شجاع پلیس وقتی به چند قدمی متهم رسید ، خود را روی او پرت کرد و با دریافت دستانش ، اجازه نداد دکمه انفجار را فشار دهد. در ادامه دیگر ماموران خود را به آنها رسانده و جلیقه را خنثی کردند.

6 ماه ارتباط با گروه های معاند

وی ادامه داد: در بازرسی متهم ، تجهیزات نظامی ازجمله سلاح کلت، دستبند، جلیقه انتحاری و چراغ گردان کشف شد. در آنالیز های اولیه معین شد،او قصد داشته در یکی از محل های عمومی و شلوغ عملیات انتحاری انجام دهد. او از شش ماه قبل با یکی از گروه های معاند نظام در خارج از کشور در ارتباط بود و از سوی آنها آموزش دیده و چند عملیات تروریستی را در برنامه خود داشت که با تیزهوشی راننده مسافربر و رشادت ماموران پلیس تهران عظیم در اجرای اقدامات مجرمانه اش ناکام ماند. پس از دستگیری این مجرم خطرناک، از راننده مسافربر تقدیر و خسارت وارد شده به خودرویش هم جبران شد.

سردار رحیمی در خاتمه تاکید نمود: با دستور قضایی، متهم برای تحقیقات تکمیلی در اختیار پلیس نهاده شد.

روایت دست اول 2 قهرمان

ماجرای دستگیری عامل انتحاری، دو قهرمان دارد ؛ راننده مسافربری که با به خطر انداختن جانش راز مرد مسلح را فاش کرد و سرگرد پلیس که ترجیح داد اگر قرار است این ماجرا قربانی داشته باشد ، او باشد. آنها روایت جالبی از روز پرالتهاب عوارضی تهران دارند. راننده مسافربر می گوید: متهم در یکی از محله های تهران جلوی خودروی مرا گرفت و خواست او را به صورت دربستی به جنوب تهران ببرم. کرایه بالایی را پیشنهاد دادم که بدون چک و چانه قبول کرد. این رفتارش باعث شد کمی به موضوع مشکوک شوم. روی جایگاه عقب نشست و در راستا درباره یکی از گروه های معاند صحبت می کرد و سعی داشت مرا راضی به همکاری با این گروه کند.

وقتی دید به هدفش نمی رسد و من راضی نمی شوم، اسلحه ای را روی پهلوی من گذاشت و جلیقه انتحاری که زیر کاپشنش پوشیده بود را نشان داد. مدعی بود میخواهد یکی از محل های شلوغ را منفجر کند. به عوارضی تهران - قم که رسیدیم، با دیدن ماموران فکری به ذهنم رسید. سرعت ماشین را کم نموده و به گاردریل کوبیدم و سریع خود را از ماشین به بیرون پرت کردم.خودم را به ماموران رسانده و درخواست یاری کردم و بعد ماجرا را توضیح دادم. ماموران قبل از این که او بتواند بمب را منفجر کند، دستگیرش کردند.

سرگرد پلیس هم در روایت خود از ماجرا می گوید: وقتی به محل رسیدم و با عامل انتحاری صحبت کردم ، متوجه شدم قصد صحبت با مسؤولان را دارد. این درخواست یاری می کرد به بهانه دادن گوشی تلفن به او نزدیک شوم. باید سریع خود را روی او می انداختم و خلع سلاحش می کردم. این طوری اگر خود را منفجر می کرد، به دیگر افراد آسیبی نمی رسید. خدا یاری کرد و توانستیم بدون این که حادثه ای تلخ رقم بخورد ، عامل انتحاری را خلع سلاح و دستگیر کنیم.

dorezamin: دور زمین | سفر به دور زمین هیچوقت اینقدر آسون نبوده! تور لحظه آخری، تور ارزان، اروپا، تور تایلند، تور مالزی، تور دبی، تور ترکیه

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 20 آبان 1400 بروزرسانی: 20 آبان 1400 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 134032

به "ماجرای نیمروز، عوارضی تهران" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ماجرای نیمروز، عوارضی تهران"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید