سفر لیون فرانسه، تلاقی تاریخ، فرهنگ و نوآوری در قلب اروپا
به گزارش مجله سرگرمی، لیون، سومین شهر بزرگ فرانسه و یک کلانشهر پویا در قلب اروپا، هویتی منحصر به فرد دارد که در تلاقیگاه رودهای قدرتمند رون و سون شکل گرفته است. این تلاقی فیزیکی، استعارهای قدرتمند برای ماهیت چندوجهی شهر است: مکانی که تاریخ با مدرنیته، صنعت با فرهنگ، و سنت فرانسوی با نوآوری جهانی در هم میآمیزد. لیون شهری است که به عنوان میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده ، لقب «پایتخت خوراکشناسی» را یدک میکشد ، زادگاه سینماست و از یک ویژگی نادر در میان شهرهای بزرگ اروپایی برخوردار است: تابآوری شگفتانگیز در برابر تاریخ. این شهر هرگز فاجعهای بزرگ مانند زلزله، آتشسوزی گسترده یا بمبارانهای ویرانگر را تجربه نکرده و هیچگاه تحت بازطراحی کامل شهرسازان قرار نگرفته است.

این ویژگی، یعنی تداوم به جای گسست، به لیون هویتی بیبدیل یده است. در حالی که بسیاری از شهرهای اروپایی در پی جنگها بازسازی شده یا توسط چهرههایی مانند بارون اوسمان در پاریس از نو طراحی شدهاند، بافت شهری لیون یک سند زنده و پویا از تمام لایههای تاریخ دو هزار ساله خود است. یونسکو در توصیف خود از این شهر به «گواهی استثنایی بر تداوم سکونت شهری در بیش از دو هزاره در مکانی با اهمیت تجاری و استراتژیک بزرگ» اشاره میکند. از خرابههای رومی و کاخهای رنسانس گرفته تا آسمانخراشهای معاصر، هر دوره از تاریخ لیون اثری مشهود در میراث معماری و فرهنگی آن بر جای گذاشته است. این انباشت تدریجی تاریخ، به جای بازنویسیهای انقلابی، به شهر عمق و غنایی یده که در کمتر جایی یافت میشود. در این گزارش جامع، ما به کاوش در این لایههای در هم تنیده میپردازیم تا تصویری کامل از شهری ارائه دهیم که در تلاقیگاه رودها و دورانها ایستاده است.
بنیانهای جغرافیایی و تاریخی - از لوگدونوم تا پایتخت گلها
تلاقیگاه استراتژیک
جغرافیای لیون به طور کامل تحت سلطه دو رود رون و سون قرار دارد که در جنوب مرکز تاریخی شهر به هم میپیوندند و شبهجزیرهای به نام «پرکیسکیل» (Presqu'île) را تشکیل میدهند. دو تپه بزرگ، فورویِر در غرب و کروآ-روس در شمال، و دشت وسیعی که از شرق مرکز تاریخی امتداد مییابد، چشمانداز شهر را تکمیل میکنند. این رودها صرفاً ویژگیهای جغرافیایی نیستند، بلکه رگهای حیاتی شهر بودهاند. رود سون با جریان آرامتر و آبهای تیرهترش و رود رون با جریان سریع، قدرتمند و رنگ سبز-آبیاش ، از دوران پیش از تاریخ، یک محور حیاتی برای ارتباط و تجارت بین مدیترانه و شمال اروپا ایجاد کردهاند. در واقع، وجود این دو رود، دلیل اصلی پیدایش و شکوفایی شهر بوده است. جالب آنکه مطالعات ژئومورفولوژی نشان میدهد که نقطه تلاقی این دو رود همیشه در مکان امروزی خود نبوده و در طول هزارهها به دلیل شرایط بیوکلیماتیک جدید و تغییر مسیر رودها، جابجا شده است. این موقعیت استراتژیک در محل تلاقی دو رود قابل کشتیرانی، لیون را به یک مرکز ارتباطی طبیعی تبدیل کرد که سرنوشت آن را برای همیشه رقم زد.
لوگدونوم، پایتخت رومی
تاریخ رسمی لیون با تأسیس یک مستعمره رومی به نام «کولونیا کوپیا فلیکس موناتیا» (Colonia Copia Felix Munatia) در سال 43 پیش از میلاد، توسط لوسیوس موناتیوس پلانکوس، فرماندار گل، آغاز شد. این شهر که بعدها به «لوگدونوم» (Lugdunum) شهرت یافت، به معنای «تپه نور» یا «قلعه خدای لوگ» (یک خدای گالیایی)، به طور استراتژیک بر فراز تپه فورویر و مشرف به محل تلاقی رودها بنا شد. تحت فرمان امپراتور آگوستوس، لوگدونوم به سرعت به جایگاه پایتختی سه استان گل (Gallia Lugdunensis) ارتقا یافت و به «پایتخت گلها» (Caput Galliae) ملقب شد.
این جایگاه سیاسی والا، لوگدونوم را به مرکز اداری، فرهنگی و تجاری گل تبدیل کرد. این شهر به نقطه شروع شبکه راههای اصلی رومی در منطقه، موسوم به «ویا آگریپا» (Via Agrippa) بدل شد که آن را به اقیانوس اطلس، کانال مانش و سواحل شمال شرقی و جنوب شرقی گل متصل میکرد. علاوه بر این، لوگدونوم به مقر یک کارگاه بزرگ ضرب سکه تبدیل شد که برای کل امپراتوری پول ضرب میکرد. این شکوه با ساخت بناهای یادبود متعددی همراه بود، از جمله چندین قنات، یک تئاتر بزرگ با ظرفیت اولیه 4500 نفر که قدیمیترین تئاتر در سه استان گل بود و بعدها تا 10700 نفر گسترش یافت، و یک آمفیتئاتر که محل برگزاری نشست سالانه شصت قبیله گالیایی بود. این شهر چنان اهمیتی یافت که دو امپراتور روم، کلودیوس و کاراکالا، در آن متولد شدند.
مهد مسیحیت در گل
به عنوان یک چهارراه فرهنگی، لوگدونوم خیلی زود به یکی از مراکز اولیه مسیحیت در اروپا تبدیل شد. این اهمیت مذهبی با یک رویداد تراژیک در تاریخ شهر گره خورده است. در سال 177 میلادی، در دوران امپراتور مارکوس اورلیوس، جامعه مسیحی شهر به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفت. در این واقعه، چهل و هشت تن از مسیحیان، از جمله سنت پوتینوس (اولین اسقف شهر) و سنت بلاندین، در آمفیتئاتر کروآ-روس به شهادت رسیدند. این رویداد خونین، جایگاه لیون را به عنوان یک مرکز مهم مذهبی تثبیت کرد. این میراث تا به امروز ادامه یافته و اسقف اعظم لیون همچنان عنوان افتخاری «نخستوزیر گلها» (Primate of the Gauls) را در اختیار دارد. این عنوان، پژواک مستقیمی از جایگاه سیاسی لوگدونوم به عنوان پایتخت گلها در امپراتوری روم است؛ پایتخت سیاسی به پایتخت معنوی تبدیل شد و این عنوان کلیسایی، یادگار ساختارهای اداری روم باستان، تا امروز زنده مانده است.
دوران گذار
پس از نبرد لوگدونوم در سال 197 میلادی، شهر هرگز به طور کامل شکوه دوران رومی خود را بازنیافت، اما به عنوان یک مرکز شهری مهم به حیات خود ادامه داد. با فروپاشی امپراتوری روم غربی، لیون ی از پادشاهی بورگوندیها شد و سپس در سال 1032 به امپراتوری مقدس روم پیوست. در این دوره طولانی، قدرت واقعی اغلب در دستان اسقفهای اعظم شهر بود که نفوذشان باعث شد شوراهای کلیسایی مهمی در سالهای 1245 و 1274 در آنجا برگزار شود. لیون سرانجام در سال 1312 به پادشاهی فرانسه ملحق شد. این تاریخ طولانی به عنوان یک شهر «آزاد» یا «امپراتوری»، یعنی خارج از کنترل مستقیم پادشاهی فرانسه، شخصیتی مستقل و کارآفرین در آن پرورش داد. این روحیه استقلالطلب، که در آن شهر به جای دربار سلطنتی، توسط بازرگانان ایتالیایی و صنعتگران محلی شکوفا شد ، زمینهساز رویدادهای بعدی تاریخ لیون، از شورشهای کارگران ابریشم تا نقش آن به عنوان پایتخت مقاومت، شد.
رنسانس و عصر ابریشم - دوران طلایی اول
مرکز تجاری اروپا
دوره رنسانس، دوران طلایی دوم لیون را رقم زد. تأسیس نمایشگاههای تجاری معاف از مالیات در قرن پانزدهم، بازرگانان و بانکداران را از سراسر اروپا، به ویژه از فلورانس و دیگر شهرهای ایتالیا، به سوی لیون جذب کرد. این امر لیون را به «دفتر حسابداری اقتصادی فرانسه» تبدیل کرد، جایی که حتی بورس (خزانهداری) شهر که در سال 1749 ساخته شد، شبیه یک بازار عمومی بود که در آن حسابها در فضای باز تسویه میشدند.
فابریک لیونز: تولد صنعت ابریشم
موتور محرک این شکوفایی اقتصادی، صنعت ابریشم بود. تلاشهای اولیه لویی یازدهم در سال 1466 برای راهاندازی کارگاههای ابریشمبافی در لیون با شکست مواجه شد، زیرا بازرگانان لایق شهر تمایلی به برهم زدن روابط تجاری سودآور خود با شرکای ایتالیایی نداشتند. اما در سال 1536، در دوران فرانسوای اول، این صنعت سرانجام با موفقیت پایهگذاری شد. پادشاه امتیازات ویژهای به دو بازرگان پیدمونتی به نامهای اتین تورکه و بارتلمی ناریس اعطا کرد تا «فابریک لیونز دو سوآری» (La Fabrique Lyonnaise de Soierie) را تأسیس کنند. نقطه عطف در سال 1540 رخ داد، زمانی که پادشاه انحصار واردات ابریشم خام به فرانسه را به لیون اعطا کرد و تضمین نمود که تمام کالاهای ابریشمی که از شرق و از طریق جاده ابریشم میآیند، باید از انبارهای لیون عبور کنند. این صنعت به سرعت رشد کرد و تا سال 1548، بین 800 تا 1000 نفر در این حرفه مشغول به کار بودند.
«کانوتها»، ابریشمبافان
قلب تپنده این صنعت، کارگران ابریشمباف موسوم به «کانوتها» (Canuts) بودند که نامشان از «کانت» (canette) یا ماسوره نخریسی گرفته شده است. کانوتها کارگران سادهای نبودند؛ آنها کارآفرینانی ماهر و تحصیلکرده به شمار میرفتند که مالک دستگاههای بافندگی و کارگاههای خود بودند. آنها عمدتاً در محله کروآ-روس متمرکز بودند و در ساختمانهایی زندگی میکردند که به طور خاص با سقفهای بلند برای جای دادن دستگاههای بافندگی عظیم طراحی شده بودند. در اوج خود در قرن هجدهم، بیش از 28,000 کارگر ثبتشده در این صنعت فعالیت داشتند و تا سال 1870، صنعت ابریشم 75 درصد از کل فعالیت صنعتی لیون را با حدود 100,000 دستگاه بافندگی تشکیل میداد.
نوآوری و شورش
صنعت ابریشم لیون با نوآوریهای مداوم همراه بود. در سال 1804، ژوزف-ماری ژاکار دستگاه بافندگی خود را اختراع کرد که یک ضمیمه انقلابی برای دستگاههای موجود بود و بافندگی الگوهای پیچیدهای مانند زربفت و پارچه داماسک را به صورت خودکار انجام میداد. این اختراع کارایی را به شدت افزایش داد، اما در عین حال تنشهای اجتماعی را نیز تشدید کرد. بازرگانان که کنترل بازار و قیمتها را در دست داشتند، از این افزایش بهرهوری برای استثمار بیشتر بافندگان استفاده کردند. این وضعیت به شورشهای معروف کانوتها در سالهای 1831 و 1834 منجر شد. شعار کارگران «Vivre en travaillant ou mourir en combattant» (یا با کار زندگی کن یا در جنگ بمیر) بود. این شورشها با خشونت توسط ارتش سرکوب شدند، اما به یک لحظه تاریخی در تاریخ جنبشهای کارگری جهان تبدیل شدند.
در این میان، «ترابولها» (Traboules)، گذرگاههای مخفی شهر، نقشی حیاتی ایفا کردند. این گذرگاهها که در ابتدا برای مقاصد تجاری ساخته شده بودند، به ابزاری برای کنش سیاسی و اجتماعی تبدیل شدند. ترابولها که از کلمه لاتین transambulare به معنای «عبور کردن» گرفته شدهاند، در ابتدا برای این طراحی شدند که بازرگانان و کارگران بتوانند کالاهای گرانبها، به ویژه ابریشم ظریف را از کارگاههای بالای تپه به سمت رودخانه منتقل کنند، در حالی که از گزند آب و هوای بد در امان باشند. اما در جریان شورشهای کانوتها، این شبکه مخفی به مجرایی برای سازماندهی، تجمع و فرار از دست مقامات تبدیل شد. این گذرگاهها تجسم فیزیکی تاریخ چندلایه لیون هستند: از مجاری سرمایه (ابریشم) به مجاری شورش (کانوتها و بعدها مقاومت فرانسه).
کالبد شهر - گشتی در محلههای تاریخی و مدرن
بافت شهری لیون، گفتگویی مداوم میان تپههایش (فورویر و کروآ-روس) و شبهجزیرهاش (پرکیسکیل) است. هر یک از این مناطق، هویتی متمایز دارد که بر اساس کارکرد تاریخیاش شکل گرفته است: فورویر به عنوان مرکز مذهبی و رومی («تپهای که دعا میکند»)، کروآ-روس به عنوان مرکز صنعتی و کارگری («تپهای که کار میکند»)، و پرکیسکیل به عنوان قلب بورژوایی و تجاری شهر. این ساختار شهری تصادفی نیست، بلکه روایتی فیزیکی از تاریخ اجتماعی، مذهبی و اقتصادی لیون است که در سراسر توپوگرافی منحصر به فرد آن جریان دارد.
ویو لیون: قلب رنسانس
«ویو لیون» یا لیون قدیم، یکی از بزرگترین و بهترین مناطق رنسانس حفظشده در اروپاست. این منطقه که مهمی از سایت میراث جهانی یونسکو را تشکیل میدهد ، اولین منطقه تاریخی حفاظتشده در فرانسه تحت قانون مالرو در سال 1964 بود. ویو لیون به سه محله مجزا تقسیم میشود:
سن-ژان (Saint-Jean): مرکز مذهبی و اشرافی قرون وسطی که کلیسای جامع سن-ژان-باتیست (ترکیبی از معماری رومانسک و گوتیک)، مدرسه سرود مانکانتری (Manécanterie) و موزه سینما و مینیاتور در آن قرار دارند.
سن-پل (Saint-Paul): مرکز مالی و تجاری در قرون 15 و 16، جایی که بانکداران و بازرگانان ثروتمند ایتالیایی در عمارتهای باشکوهی به نام hôtels particuliers زندگی میکردند. از نمونههای برجسته میتوان به هتل گادانی (Hôtel de Gadagne) که اکنون میزبان موزه تاریخ لیون است و هتل بویو (Hôtel Bullioud) اشاره کرد.
سن-ژورژ (Saint-Georges): محله صنعتگران که در ابتدا محل زندگی ابریشمبافان بود، پیش از آنکه به کروآ-روس نقل مکان کنند. کلیسای نئوگوتیک سن-ژورژ در این محله قرار دارد.
ترابولها: گذرگاههای مخفی تاریخ
این گذرگاههای مخفی، ویژگی معماری منحصر به فرد لیون هستند. تخمین زده میشود که حدود 400 ترابول در لیون وجود داشته باشد، هرچند تنها حدود 40 مورد از آنها برای عموم قابل دسترسی است. این راهروهای سرپوشیده که خیابانها را از طریق حیاطهای داخلی به یکدیگر متصل میکنند، اغلب دارای معماری خیرهکنندهای هستند، با راهپلههای مارپیچ، طاقهای قوسی و تزئینات رنسانس. از معروفترین آنها میتوان به
ترابول بلند (Longue Traboule) اشاره کرد که خیابان سن-ژان 54 را به خیابان دو بوف 27 متصل میکند و
ترابول برج صورتی (Traboule de la Tour Rose) با برج دیدهبانی صورتی رنگ و زیبایش. اما شاید مهمترین ترابول در محله کروآ-روس،
حیاط ووراس (Cour des Voraces) باشد؛ این مکان با راهپله شش طبقه عظیم خود، نمادی از شورشهای کانوتهاست و به عنوان پناهگاه و محل تجمع آنها عمل میکرد.
پرکیسکیل: مرکز قرن نوزدهمی
شبهجزیره بین دو رود، قلب تپنده لیون مدرن است. این منطقه با ساختمانها و میدانهای بزرگ قرن نوزدهمی خود شناخته میشود. مکانهای شاخص آن عبارتند از:
میدان بلکور (Place Bellecour)، یکی از بزرگترین میدانهای عمومی اروپا ؛
میدان تِرو (Place des Terreaux) که تالار شهر (Hôtel de Ville) و موزه هنرهای زیبا (در کاخ سابق سن-پیر) در آن قرار دارند ؛
تئاتر سلستن (Théâtre des Célestins) ؛
کاخ بورس (Palais de la Bourse) ؛ و
گراند هتل-دیو (Grand Hôtel-Dieu) که اخیراً بازسازی شده است. خیابان جمهوری (Rue de la République) نیز شریان اصلی خرید در این منطقه است.
کروآ-روس: تپهای که کار و خلق میکند
کروآ-روس هویتی دوگانه دارد. از یک سو، این محله تاریخی کانوتهاست ، با معماری منحصر به فرد ساختمانهای کارگاهی که پنجرههای بلندشان برای ورود نور کافی جهت بافندگی طراحی شده بود. از سوی دیگر، امروزه این منطقه به یک مرکز پرجنبوجوش برای خلاقیت و هنر خیابانی تبدیل شده است. دامنههای تپه (
les pentes) یک گالری در فضای باز است که با نقاشیهای دیواری، استنسیلها و کلاژهای دائماً در حال تغییر تزئین شده است. مشهورترین اثر هنری این منطقه، نقاشی دیواری عظیم و فریبچشم (trompe-l'œil) به نام
«دیوار کانوتها» (Mur des Canuts) است که توسط گروه هنری CitéCréation خلق شده و به طور دورهای برای بازتاب تغییرات محله، بازطراحی میشود.
کانفلوئنس: چشماندازی به آینده
در نوک جنوبی شبهجزیره، یکی از جاهطلبانهترین پروژههای بازآفرینی شهری اروپا در حال اجراست. منطقه کانفلوئنس (Confluence)، واقع در 150 هکتار زمین صنعتی سابق ، مدلی از توسعه پایدار و چندمنظوره است. این منطقه با معماری معاصر و جسورانه خود، از جمله
موزه کانفلوئنس با طراحی ساختارشکنانه شرکت Coop Himmelb(l)au ، «مکعب نارنجی» و آثار دیگر معماران مشهور بینالمللی مانند هرتزوگ و دمویرون و دیوید چیپرفیلد، شناخته میشود. هدف این پروژه، ایجاد یک مرکز شهری متراکم و پیادهمدار است که به جای گسترش به بیرون، به درون رشد میکند و بر ساختمانهای کمکربن، فضاهای سبز و تنوع اجتماعی تأکید دارد.
پایتخت مقاومت و سینما - لیون در قرن بیستم
تولد سینما
لیون به عنوان زادگاه سینما در تاریخ هنر جهان ثبت شده است. این افتخار مدیون برادران آگوست و لویی لومیر است که در کارخانه خود در لیون، دستگاه «سینماتوگراف» (Cinématographe) را اختراع کردند؛ دستگاهی که قادر به ضبط، ظهور و پخش تصاویر متحرک بود. اولین فیلم آنها،
La Sortie de l'usine Lumière à Lyon (کارگران در حال خروج از کارخانه لومیر در لیون)، که در سال 1895 فیلمبرداری شد، به عنوان یکی از اولین فیلمهای سینمایی واقعی شناخته میشود. امروزه،
انستیتو لومیر (Institut Lumière) که در خانه و کارخانه سابق این خانواده قرار دارد، به عنوان یک موزه و سینماتک، میراث آنها را زنده نگه داشته است.
«پایتخت مقاومت»
در طول جنگ جهانی دوم، لیون به «پایتخت مقاومت» تبدیل شد، عنوانی که ژنرال دوگل به آن اعطا کرد. پس از آتشبس سال 1940، لیون در «منطقه آزاد» قرار گرفت و به پناهگاهی برای روشنفکران، روزنامهنگاران و جنبشهای نوپای مقاومت تبدیل شد. روزنامههای زیرزمینی مانند
Combat و Franc-Tireur در این شهر شکوفا شدند. پس از اشغال منطقه آزاد توسط آلمانها در نوامبر 1942، لیون به مرکزی حیاتی برای اتحاد نیروهای مقاومت تبدیل شد.
ژان مولن، فرستاده دوگل، جنبشهای متحد مقاومت (MUR) و شورای ملی مقاومت (CNR) را در لیون تأسیس کرد. موفقیت مقاومت در لیون تنها به شجاعت اعضای آن بستگی نداشت، بلکه اساساً توسط ساختار فیزیکی شهر امکانپذیر شد. معماری منحصر به فرد شهر به یک سلاح کلیدی تبدیل شد؛ ترابولهای ویو لیون و کروآ-روس که قبلاً توسط کارگران ابریشم استفاده میشدند، به مسیرهای ایدهآلی برای حرکت مخفیانه تبدیل شدند و به مبارزان اجازه میدادند از گشتهای آلمانی فرار کرده و «ناپدید» شوند. این جنگ چریکی شهری نشاندهنده پیوند قدرتمند بین مورفولوژی شهری و رویدادهای تاریخی است.
وحشت گشتاپو و کلاوس باربی
پاسخ آلمانها به فعالیتهای مقاومت، وحشیانه بود. گشتاپو، به رهبری کلاوس باربی، معروف به «قصاب لیون»، مقر خود را در دانشکده بهداشت نظامی (École de Santé Militaire) برپا کرد. باربی بر شکنجه، اعدام و تبعید هزاران عضو مقاومت و یهودی نظارت داشت. او شخصاً ژان مولن را که در لیون دستگیر شده بود، شکنجه کرد. مولن بر اثر جراحات وارده درگذشت. در روایتی مشهور آمده است که وقتی باربی از مولن خواست نام همرزمانش را بنویسد، او به جای آن، کاریکاتوری از شکنجهگر خود کشید. باربی همچنین مسئول حمله به یتیمخانه یهودیان در ایزیو و فرستادن 44 کودک به آشویتس بود. شهر سرانجام در 3 سپتامبر 1944 آزاد شد، پس از آنکه نیروهای آلمانی برای کند کردن پیشروی متفقین، 22 پل شهر را منفجر کردند.
مرکز تاریخ مقاومت و تبعید
یادبود اصلی شهر برای این دوره، مرکز تاریخ مقاومت و تبعید (Centre d'histoire de la Résistance et de la déportation - CHRD) است که به طور نمادین در همان ساختمانی قرار دارد که زمانی مقر گشتاپوی باربی بود. این موزه شامل آرشیوهای گسترده، تاریخ شفاهی بازماندگان و نمایشگاههایی درباره محاکمه تاریخی کلاوس باربی در سال 1987 است که اولین محاکمه برای جنایت علیه بشریت در فرانسه بود.
پایتخت جهانی خوراکشناسی
جایگاه لیون به عنوان یک پایتخت خوراکشناسی، یک پدیده عمیقاً ریشهدار است که بسیار فراتر از یک شعار بازاریابی مدرن عمل میکند. این شهر در سال 1935 توسط منتقد برجسته غذا، کورنونسکی، به طور رسمی «پایتخت جهانی خوراکشناسی» نامیده شد. این شهرت، چالشی برای برتری تاریخی «هوت کوزین» (Haute Cuisine) پاریسی بود. در حالی که آشپزی پاریسی با دربار اشرافی، سرآشپزهای مرد (مانند کارم و اسکوفیه) و سلسله مراتب سختگیرانه شناخته میشد، خوراکشناسی لیون از آشپزخانههای خانگی و توسط زنان پیشگام (
Mères Lyonnaises) متولد شد. این زنان، غذاهای ساده و منطقهای را با تکنیک و مواد اولیه باکیفیت به اوج رساندند و ثابت کردند که آشپزی «زنانه» و ریشهدار در سنتهای محلی، میتواند با عالیترین استانداردهای آشپزی رقابت کند و حتی از آن پیشی بگیرد.
ریشههای یک شهرت
شهرت خوراکشناسی لیون از موقعیت جغرافیایی آن سرچشمه میگیرد. این شهر در چهارراه بهترین مناطق کشاورزی فرانسه قرار دارد و به مرغ برِس، گوشت گاو شاروله، ماهیهای دریاچه ساووآ، سبزیجات دروم و آردش، و شرابهای بوژوله و دره رون دسترسی دارد. تاریخ آن به عنوان یک مرکز تجاری نیز باعث شد که در قرن پانزدهم به یکی از مراکز اصلی توزیع ادویهجات وارداتی از شرق توسط بازرگانان ایتالیایی تبدیل شود.
«مادران لیون»: مادرخواندههای آشپزی
معماران واقعی آشپزی لیون، زنان بودند؛ «مادران لیون» (Mères Lyonnaises). آنها معمولاً زنانی از طبقات متوسط یا پایین جامعه بودند که به عنوان آشپز در خانههای بورژوازی کار میکردند و پس از بحرانهای اقتصادی، رستورانهای خود را افتتاح کردند. آنها در تهیه غذاهای ساده، مقوی و در عین حال تصفیهشده، که اغلب با استفاده ماهرانه از قسمتهای ارزانتر گوشت و آلایش دامی تهیه میشد، تخصص داشتند.
افسانهایترینِ این مادران، اوژنی برازیه (Eugénie Brazier) بود. او که در خانوادهای فقیر و کشاورز به دنیا آمده بود، آشپزی را در حومه برِس آموخت. پس از نقل مکان به لیون، او اولین رستوران خود را به نام «لا مر برازیه» (La Mère Brazier) در سال 1921 افتتاح کرد. در سال 1933، او به اولین زنی تبدیل شد که سه ستاره میشلن دریافت کرد و اولین سرآشپز تاریخ بود که به طور همزمان شش ستاره میشلن داشت (سه ستاره برای رستوران لیون و سه ستاره برای رستوران دومش در کل دو لا لوئر). این رکورد تا سال 1997 که آلن دوکاس به آن دست یافت، بیرقیب باقی ماند. اوژنی برازیه مربی
پل بوکوز جوان بود که علاوه بر یادگیری آشپزی، کارهایی مانند دوشیدن گاوها و شستن لباسها را نیز در رستوران او انجام میداد.
بوشونها: روح غذاخوری لیون
«بوشون» (Bouchon) نوع خاصی از رستوران است که فقط در لیون یافت میشود و غذاهای سنتی و مقوی این منطقه را سرو میکند. نام آن احتمالاً از رسم قدیمی مسافرخانهها گرفته شده که ورودی خود را با یک دسته کاه پیچخورده (
bousche) مشخص میکردند. فضای بوشونها صمیمی و غیررسمی است و بر رابطه شخصی با مالک تأکید دارد. برای حفاظت از این میراث، انجمنی به نام «بوشونهای اصیل لیون» رستورانهای واجد شرایط را با برچسبی که عروسک خیمهشببازی گینیول (نماد لذت غذاخوری در لیون) را نشان میدهد، تأیید میکند.
ضیافتی از طعمها
آشپزی لیون با استفاده از گوشت خوک، آلایش دامی و محصولات محلی شناخته میشود. این به معرفی غذاهای نمادین شهر میپردازد که در جدول زیر به تفصیل شرح داده شدهاند.
حیات فرهنگی و هنری معاصر
موزههای شاخص
لیون میزبان موزههایی در سطح جهانی است که هر یک روایتگر ی از داستان شهر و جهان هستند.
موزه هنرهای زیبا (Musée des Beaux-Arts): این موزه که در یک صومعه سابق قرن هفدهمی در میدان تِرو واقع شده است ، مجموعههای وسیعی را در خود جای داده که از مصر باستان و یونان (از جمله مجسمه معروف «کوره») تا آثار استادان اروپایی مانند ورونزه، پوسن و مونه و هنرمندان مدرنی چون ماتیس و سولاژ را در بر میگیرد.
موزه کانفلوئنس (Musée des Confluences): این موزه علوم و انسانشناسی که در ساختمانی خیرهکننده و ساختارشکن در نوک شبهجزیره قرار دارد ، به کاوش در داستان بشریت و جهان طبیعی میپردازد. معماری آن که توسط شرکت Coop Himmelb(l)au طراحی شده، یک «ساختمان-منظره» است که با الهام از «کریستال» و «ابر»، نمادی از تلاقی دانش و سیالیت رودهاست.
جشنواره نور (Fête des Lumières)
این جشنواره، مشهورترین رویداد سالانه لیون است. سنت آن در 8 دسامبر 1852 آغاز شد. در آن روز، رونمایی از مجسمه جدید مریم مقدس بر فراز تپه فورویر به دلیل طوفان در آستانه لغو بود، اما با صاف شدن ناگهانی آسمان، مردم لیون به طور خودجوش شمعهایی (lumignons) را در پنجرههای خود قرار دادند و تمام شهر را روشن کردند. این سنت تا به امروز ادامه دارد و ساکنان شهر هر سال پنجرههای خود را با شمع تزئین میکنند. از سال 1999، این رویداد به یک جشنواره بینالمللی چهار روزه هنر نور تبدیل شده است که در آن ساختمانهای تاریخی، میدانها و پلها به بومهایی برای نمایشهای نوری و اینستالیشنهای تماشایی هنرمندان مشهور جهان تبدیل میشوند.
صحنه هنر
لیون دارای صحنه هنرهای نمایشی پررونقی است. مؤسسات کلیدی آن عبارتند از اپرای ملی لیون ،
اودیتوریوم-ارکستر ملی لیون ،
تئاتر سلستن و
خانه رقص (Maison de la Danse). شهر میزبان جشنوارههای بزرگی مانند
شبهای فورویر (هنرهای نمایشی در تئاترهای رومی) ،
بیینال رقص و بیینال هنر معاصر و جشنواره موسیقی الکترونیک
Nuits Sonores است. علاوه بر این، صحنه پرجنبوجوشی از کافه-تئاترهای مستقل و سالنهای موسیقی زنده مانند Le Transbordeur و Le Sucre در شهر فعال است.
هنر خیابانی
لیون، به ویژه دامنههای کروآ-روس، یکی از مراکز مهم هنر خیابانی در اروپاست. این سنت ریشه در جنبشهای دانشجویی سال 1968 در دانشکده هنرهای زیبا دارد که در آن زمان در این منطقه واقع بود. این منطقه یک «گالری در فضای باز» است که ترکیبی از گرافیتی، نقاشیهای دیواری بزرگ، استنسیل و کلاژ را به نمایش میگذارد. مشهورترین نمونه آن،
دیوار کانوتها (Mur des Canuts) است؛ یک نقاشی دیواری فریبچشم و هایپررئالیستی که چندین بار بازطراحی شده تا تکامل محله را منعکس کند.
موتور اقتصادی مدرن - از بیوتکنولوژی تا بازیهای ویدیویی
اقتصاد قرن بیست و یکم لیون در خلاء ایجاد نشده است؛ بلکه بر پایههایی استوار است که قرنها پیش بنا نهاده شدهاند. این شهر یک نمونه برجسته از تکامل اقتصادی است که در آن نقاط قوت تاریخی به موتورهای رشد مدرن تبدیل شدهاند. مسیر از رنگهای ابریشم به شیمی مدرن، از بانکداری رنسانس به یک مرکز مالی امروزی، و از روحیه نوآور صنعتگران به فرهنگ استارتاپی، تداوم شگفتانگیز هویت لیون را نشان میدهد. این شهر به طور مداوم از شایستگیهای اصلی خود - تجارت، مهارت فنی و نوآوری - برای سازگاری و شکوفایی در دورههای مختلف اقتصادی بهره برده است.
قطب صنعتی و مالی
لیون دومین شهر ثروتمند فرانسه پس از پاریس است. این شهر دارای تاریخچهای طولانی به عنوان مرکز بانکداری است که به دوران رنسانس و حضور بانکداران ایتالیایی بازمیگردد. امروزه، لیون یک مرکز مهم اروپایی برای بانکداری، مواد شیمیایی، داروسازی و بیوتکنولوژی است. «دره شیمی» (Chemical Valley) در جنوب شهر، میزبان بیش از 30 شرکت بزرگ در های شیمی و انرژی است. این صنعت شیمیایی مدرن ریشه در صنعت نساجی و نیاز به رنگ برای ابریشم دارد.
دره شیمی و بایودیستریکت گرلاند
لیون یک رهبر جهانی در علوم زیستی است. بایودیستریکت لیون-گرلاند (Lyon-Gerland Biodistrict) یک پردیس 100 هکتاری برای نوآوریهای بیوتکنولوژی است که آزمایشگاههای دولتی، هزاران محقق و شرکتهای بزرگ را در خود جای داده است. شهر میزبان سازمانهای بهداشتی بینالمللی مانند آژانس بینالمللی تحقیقات سرطان (IARC-WHO) و مقرهای شرکتهایی چون سانوفی پاستور و بیومریو است. این منطقه یک مرکز داغ برای استارتاپهای بیوتکنولوژی است و شرکتهای موفقی در زمینههایی مانند ایمونوتراپی (Osivax)، دارورسانی (Erytech) و درمانهای مبتنی بر میکروبیوم (MaaT Pharma) در آن فعالیت میکنند.
مرکز نوظهور فناوری
فراتر از بیوتکنولوژی، لیون دارای صنعت نرمافزار و سرگرمیهای دیجیتال قابل توجه و رو به رشدی است. این شهر تمرکز ویژهای بر بازیهای ویدیویی دارد و استودیوهای بزرگی مانند
آرکین استودیوز (Arkane Studios)، سازنده بازیهای تحسینشدهای چون Dishonored و Deathloop و
ادن گیمز (Eden Games)، متخصص در بازیهای مسابقهای مانند V-Rally و Test Drive Unlimited ، در آن مستقر هستند. وجود مدارس تخصصی مانند
گیمینگ کمپس (Gaming Campus) به این اکوسیستم پررونق کمک میکند.
قطب اروپایی
پویایی اقتصادی لیون توسط موقعیت استراتژیک و زیرساختهای عالی آن پشتیبانی میشود. این شهر یک مرکز حمل و نقل بزرگ اروپایی است و میزبان مقرهای بینالمللی سازمانهایی مانند
اینترپل و یورونیوز است. لیون به طور فعال به دنبال جذب سرمایهگذاری بینالمللی است و در مقایسه با دیگر شهرهای بزرگ اروپایی، بازار املاک و مستغلات رقابتیتری دارد.
زیرساختها و زندگی شهری
سیستم حمل و نقل عمومی (TCL)
لیون دارای دومین سیستم حمل و نقل عمومی بزرگ در فرانسه است. این شبکه که توسط
TCL (Transports en commun lyonnais) اداره میشود، بسیار جامع بوده و شامل 4 خط مترو، 7 خط تراموا، 2 فونیکولار (که به تپههای فورویر و سن-ژوست متصل میشوند) و بیش از 100 خط اتوبوس و ترولیباس است. سیستم بلیطفروشی یکپارچه است و یک بلیط تکسفره برای یک ساعت در تمام وسایل نقلیه معتبر است.
دروازههای ورود به شهر
این شهر از طریق سه مرکز حمل و نقل اصلی به جهان متصل است:
لیون پارت-دیو (Lyon Part-Dieu): ایستگاه قطار اصلی و مدرن شهر که مرکز قطارهای پرسرعت TGV است و لیون را به پاریس، مارسی و سایر نقاط اروپا متصل میکند.
لیون پراش (Lyon Perrache): ایستگاه قدیمیتر شهر که به مرکز تاریخی نزدیکتر است و همچنان به قطارهای منطقهای و برخی قطارهای راه دور خدماترسانی میکند.
فرودگاه لیون-سنت اگزوپری (LYS): فرودگاه بینالمللی شهر که در 20 کیلومتری مرکز شهر قرار دارد و به نام نویسنده و هوانورد اهل لیون، آنتوان دو سنت اگزوپری، نامگذاری شده است. این فرودگاه از طریق تراموای سریعالسیر Rhônexpress به ایستگاه پارت-دیو متصل است. ایستگاه TGV فرودگاه با سقف بادبزنی شکل و متمایز خود که توسط سانتیاگو کالاتراوا طراحی شده، یک شاهکار معماری به شمار میرود.
شهر دانشجویی
لیون دومین شهر دانشجویی بزرگ فرانسه است و نزدیک به 200,000 دانشجو را در خود جای داده است. این شهر میزبان دانشگاهها و مدارس عالی معتبری از جمله سیستم دانشگاه لیون (کلود برنار لیون 1، لومیر لیون 2، ژان مولن لیون 3)، INSA Lyon (موسسه ملی علوم کاربردی) و مدرسه بازرگانی EMLYON است. این جمعیت بزرگ دانشجویی به طور قابل توجهی به زندگی فرهنگی پرجنبوجوش شهر و نیروی کار ماهر آن کمک میکند.
نتیجهگیری: لیونی برای آینده
لیون، شهری که در تلاقی رودها و دورانها زاده شده، نمونهای برجسته از یک کلانشهر اروپایی است که توانسته هویتی چندلایه و پویا را در طول دو هزاره حفظ و تکامل د. این گزارش نشان داد که هویت منحصر به فرد لیون از «تداوم» به جای «گسست» نشأت میگیرد؛ این شهر به جای پاک کردن گذشته خود، همواره بر روی آن بنا کرده است. از پایتخت رومی گلها تا کلانشهر ابریشم، از پایتخت مقاومت تا پایتخت خوراکشناسی، و اکنون به عنوان یک قطب قدرتمند بیوتکنولوژی و فناوری، لیون ظرفیت خارقالعادهای برای تکامل از خود نشان داده است.
این شهر با موفقیت توانسته است بین حفظ میراث استثنایی خود - که در کوچههای سنگفرش ویو لیون، ترابولهای مخفی و روحیه مستقل کانوتها تجلی مییابد - و یک حرکت بیوقفه به سوی نوآوری - که در معماری جسورانه کانفلوئنس، استارتاپهای پیشرفته گرلاند و جشنواره بینالمللی نور دیده میشود - تعادل برقرار کند. لیون بر افتخارات گذشته خود تکیه نکرده، بلکه از آنها به عنوان سکوی پرتابی برای آینده استفاده میکند. این شهر نه تنها یک مقصد تاریخی و فرهنگی غنی، بلکه یک الگوی قانعکننده برای شهرسازی قرن بیست و یکم است؛ شهری که ثابت میکند میتوان گذشته را گرامی داشت و در عین حال با جسارت آینده را ساخت. لیون، در تلاقیگاه تاریخ و نوآوری، همچنان به جریان خود ادامه میدهد.