تئاتر تعلیمی نباید مانند تئاتر رسمی منتظر حضور مخاطب بماند

به گزارش مجله سرگرمی، به گزارش خبرنگاران در میان اهالی تئاتر بعضی این قالب هنری را عاملی برای سرگرمی می دانند و عده ای نقشی فراتر برای آن درنظر گرفته و تئاتر را هنری مقدس می شمارند؛ در این میان کسانی چون ریچارد مورس، کارگردان تئاتر، نقشی آموزشی برای این قالب هنری در نظر گرفته و از آن به عنوان تئاتر تعلیمی یاد می نمایند. مورس در کتابی با نام تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت تئاتر را به عنوان یک اثر شفابخش و ابزاری برای یادگیری در نظر گرفته و با شرح اینکه چگونه هر کسی می تواند از روش های تئاتر برای اهداف آموزش و درمان استفاده کند مطالب خود را با بهره از داستان های واقعی شرح می دهد. با مترجم این کتاب حسین فدایی حسین گفت وگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید.

تئاتر تعلیمی نباید مانند تئاتر رسمی منتظر حضور مخاطب بماند

اساسا تئاتر تعلیمی به چه معناست و چگونه می توان به این نوع تئاتر دست یافت؟ آیا نوع نگارش نمایشنامه برای تئاتر تعلیمی متفاوت است؟

تئاتر تعلیمی شاخه ای از تئاتر کاربردی است که با هدف آموزش و تعلیم موضوع و مفهومی خاص فراوری و اجرا می گردد. این نوع از تئاتر سه رکن اصلی دارد که با آنالیز آن ها به راحتی می توان تفاوتش را با سایر گونه های نمایشی متوجه شد: 1) موضوع آموزشی؛ به این معنا که نمایش حتما یک موضوع و مفهوم قابل آموختن را به عنوان هدف معین می نماید. 2) حضور معلم/بازیگر؛ به این معنی که اجرای این نوع نمایش توسط افرادی انجام می گردد که علاوه بر آشنایی کامل با تئاتر و داشتن مهارت های بازیگری، دارای روحیه و یا تجربه معلمی هستند، چرا که قرار است موضوعی را به مخاطبان آموزش دهند. 3) مخاطب فعال؛ از آنجا که هدف این نوع از تئاتر، آموزش و تعلیم است پس مخاطب باید همیشه هوشیار و مطلع باشد که آنچه در برابر او اتفاق می افتد نمایش یا واقعه ای است که در همان لحظه دارد شکل می گیرد نه داستانی که پیشتر رخ داده و حالا او باید تنها شاهد اتفاقات باشد.

در این گونه نمایشی تماشاگر باید خود را دخیل و تاثیرگذار در وقایع نمایش بداند. بنابراین مشارکت و فعال بودن تماشاگر به بهترین شکل در این نوع از نمایش اتفاق می افتد. وقتی هدف چنین نمایشی طرح یک موضوع یا مضمون آموزشی ست که می بایست به صورت مشارکتی و با حضور فعال تماشاگر به اجرا دربیاید، طبیعتا متن یا نمایشنامه این نوع از تئاتر نیز با سایر نمایشنامه ها متفاوت است. چه بسا در جای جای متن می بایست واکنش های مخاطب پیش بینی گردد و برای آن در متن نمایشنامه پاسخ هایی تعبیه گردد.

در دنیای تئاتر برخی از افراد موافق نقش اصلاح و تربیت این قالب هنری بوده و برخی دیگر مخالف این امر هستند؛ آیا تئاتر در هر سبک و با هر شیوه اجرایی می تواند چنین نقشی را ایفا نماید؟ یا بهتر است بگویم می توان نقش تعلیمی را برای هر نوع تئاتر متصور شد؟ در این صورت مبحث سرگرمی چه می گردد؟

این بحث همیشه وجود داشته است که آیا تئاتر تنها یک اثر هنری است یا می تواند کارنمودهای دیگری از جمله آموزش و تعلیم را هم داشته باشد؟ نظریه پردازان مختلف به چنین سؤالی پاسخ های متعدد داده اند. برخی معتقدند تئاتر تنها باید اثری زیبایی شناسانه باشد و حتی نبایست به انتقال مفهوم یا پیغام خاصی بیندیشد چه رسد به آنکه بخواهد مفهومی آموزشی را منتقل کند. عده ای دیگر معتقدند ظرفیت های تئاتر آن قدر بالاست که می تواند علاوه بر نمایش جلوه های زیبایی شناسانه، هر مفهوم و محتوایی چه آموزشی و چه غیرآموزشی را نیز به مخاطب خود منتقل کند.

حتی عده ای پا را فراتر گذاشته و می گویند هر تئاتری چه بخواهد و چه نخواهد چیزی را به مخاطب آموزش می دهد. منتهی اینجا صحبت از تئاتری ست که آموزش را به عنوان یک هدف یا بهتر است بگوییم یک رسالت یا کارویژه خاص در نظر می گیرد. در چنین شرایطی آیا صحیح است که تئاتر از ماهیت اصلی خودش یعنی جنبه های زیبایی شناسانه فاصله بگیرد و به کلاس درس تبدیل گردد؟ و از همه مهمتر همین طور که در پرسش شما هم آمده جنبه سرگرم کنندگی تئاتر چه می گردد؟ برای پاسخ به چنین سوالی ترجیح می دهم به سخنی از برتولت برشت به عنوان مبدع و به قولی آغازگر جریان آموزش در تئاتر اشاره کنم. ایشان با قاطعیت اظهار می نماید که تئاتر برای آموزش و تئاتر برای سرگرمی متقابلا منحصر به یکدیگر نیستند. و به قولی دیگر، هدف آموزشی نباید مانع لذت و سرگرمی گردد و هر دو می توانند کنار هم باشند. به قول برشت: تضاد بین یادگیری و سرگرمی یک قانون الهی نیست... تئاتر، تئاتر می ماند حتی اگر آموزشی باشد، و تا وقتی که تئاتر خوب است، پس سرگرم کننده هم هست.

عنوان دیگر کتاب تئاتر، نقش شفا بخش آن در تعلیم و تربیت است و پشت جلد کتاب نیز آوردید که یکی از جنبه های مهم تئاتر نقش شفابخشی آن است. این نقش شفابخشی یعنی چه و در چه صورت این امر اتفاق می افتد؟

بخش عمده ای از این کتاب خاطرات نویسنده، ریچارد مورس و تجربه های خاص او در بسیاری از مراکز آموزشی و درمانی و یا مرکز تأدیبی و تربیتی مثل زندان هاست. حتی فصل انتهای کتاب به خاطرات و تجارب نویسنده در کار با بچه ها جنگ در افغانستان مربوط می گردد. در بیشتر این خاطرات و تجارب نویسنده، استفاده از تئاتر به عنوان ابزار درمان و تربیت و تعلیم به طور آشکار دیده می گردد تا جایی که نویسنده از قابلیت ها و ظرفیت های نمایش به عنوان دارویی شفابخش استفاده می نماید. بنابراین عنوان کتاب تنها یک ادعا نیست بلکه این جنبه شفابخشی تئاتر به عینه توسط نویسنده تجربه شده و در جای جای کتاب مصداق ها و نمونه های چنین کارکردی قابل مشاهده است.

آیا نقش آموزشی تئاتر صرفا در نمایش هایی است که برای بچه ها اجرا می گردد یا می تواند در تئاتر عظیمسال نیز نمود داشته باشد؟

این یک اشتباه متداول یا غلط مصطلح است که بچه ها فقط احتیاج به آموزش دارند و عظیم سالان به دلیل طی کردن مراتب آموزشی یا کسب تجارب مختلف زندگی دیگر احتیاجی به آموختن ندارند در حالی که انسان در هر مقطعی از زندگی و در هر مرتبه و صندلی علمی و اجتماعی از آموزش بی احتیاج نیست. منتهی موضوع آموزشی و نحوه آموزش در بچه ها و نوجوانان با عظیم سالان بسیار متفاوت است.

میزان پذیرش و گیرایی بچه ها و نوجوانان بسیار بیشتر از عظیم سالان است. درواقع عظیم سالان در برابر آموزش مقاومت و واکنش سخت گیرانه تری دارند. بنابراین طرح مضامین آموزشی در تئاتر عظیم سالان از حساسیت بالاتری برخوردار است. هرچند این به آن معنا نیست که کار آموزش در تئاتر بچه ها ساده و راحت است. به طور کلی تئاتر تعلیمی چنانچه بنا باشد به بهترین شکل ارائه گردد کار بسیار سختی ست چرا که اثر ارائه شده هم می بایست استانداردهای یک اثر زیبایی شناسانه را داشته باشد و هم موضوع و مضمونی را به طور کاملا پنهانی و غیرمستقیم به مخاطب ارائه کند. در این صورت فرق چندانی نمی نماید که این اثر برای مخاطب کودک و نوجوان باشد یا عظیمسال.

به نظر شما اگر اجرای تئاتر آموزشی در محیطی باز همانند پارک ها صورت گیرد نمی تواند در جذب مخاطب، به ویژه مخاطب جوان، نوجوان و کودک اثر بیشتر و کارکرد بهتری داشته باشد؟

وقتی از تئاتر تعلیمی به عنوان گونه ای از تئاتر کاربردی یاد می گردد به این معناست که قرار نیست تئاتر تعلیمی همانند تئاتر رسمی و متداول در سالن تئاتر فراوری گردد و منتظر حضور مخاطب بماند بلکه باید همانند سایر اشکال تئاتر کاربردی به سراغ مخاطب هدف برود و هرجا مخاطب و گوش شنوایی دارد همان جا به اجرا دربیاید. بنابراین محدودیتی برای مکان اجرا برای این گونه نمایشی وجود ندارد اما بهترین مکان برای اجرای چنین نمایش هایی مراکز آموزشی و تعلیمی ست.

ریچارد مورس در کتاب تئاتر به ژان ژاک روسو و پیشنهادی که او درباره آزادی دانش آموزان در مورد استنتاج و تحلیل مسائل میدهد اشاره نموده است؛ در ادامه نیز می گوید این امر بیانگر تهدید صندلی حاکمیت و ریاست است. سوال من این است که آیا عدم توجه به نقش تربیتی تئاتر (به ویژه درباره بچه ها و جوانان) نمی تواند به دلیل همین تهدید صندلی و ترس افراد در راس از رجحان بچه ها در آینده یا طغیان علیه وضع حاکم باشد؟

پاسخم به این سؤال هم می تواند مثبت باشد و هم منفی. درواقع هم با شما هم نظر هستم که دلیل عدم توجه به نقش آموزشی و تربیتی تئاتر به خاطر ترس از وجه روشنگر تئاتر است و هم دلیل دیگری دارم و آن عدم مطلعی مدیران و مسئولان نهادهای تربیتی و آموزشی از ظرفیت ها و قابلیت های فوق العاده تئاتر در امر آموزش است. من روی مورد دوم بیشتر تأکید دارم. به نظرم دلیل اصلی بی توجهی به نقش تربیتی و آموزشی تئاتر از عدم شناخت ظرفیت های تئاتر ناشی می گردد یعنی بیشتر عدم مطلعی در این امر تأثیر دارد تا مطلعی از آن. اتفاقا دلیل مخالفت بسیاری از مسؤلان و مدیران مراکز آموزشی با فعالیت نمایشی در این مراکز از همین عدم مطلعی ناشی می گردد. آن ها تئاتر را محل کار آموزشی می دانند و گمان می کنند بچه ها با درگیر شدن در چنین فعالیتی از کار اصلی شان یعنی آموختن باز می مانند.

آیا می توان نقش آموزشی تئاتر و آن چیزی که ریچارد مورس در این کتاب مطرح می نماید را با نظریات اجرایی آگستو بوآل که در پی تغییرات اجتماعی به وسیله اجرای تئاتر بود یکی دانست؟ آیا شباهتی بین این دو پیدا می گردد؟

به نظرم نه تنها ریچارد مورس و آگوستو بوآل بلکه تمامی کسانی که به تئاتر به عنوان فعالیتی فراتر از ارائه یک اثر هنری و زیبایی شناسانه نگاه می کنند یک هدف را دنبال می کنند و آن استفاده از تئاتر برای ایجاد تغییر در آدم ها و در نهایت تغییرات اجتماعی است. پس طبیعی ست که شباهت های زیادی بین عملکرد و نظریات این افراد وجود داشته باشد. با مطالعه کتاب ریچارد مورس این شباهت ها کاملا آشکار و واضح دیده می گردد.

شما خود در حوزه کودک و نوجوان فعالیت می کنید؛ به نظر شما چه مقدار در تئاتر کودک و نوجوان ما به نقش آموزشی تئاتر توجه می گردد؟

بسیاری از فعالان تئاتر کودک و نوجوان به این کارکرد تئاتر معتقدند و یکی از وظایف خود را آموزش و تربیت می دانند اما مهم نحوه ارائه پیغام های آموزشی و تربیتی در نمایش است. متاسفانه در بسیاری از آثار کودک و نوجوان امروز به مسئله آموزش و تربیت، کاملا سطحی و ساده انگارانه پرداخته می گردد. در حالی که چنانچه پیغام آموزشی و مضمون تربیتی به درستی در اثر گنجانده نگردد و با آن سطحی و ساده برخورد گردد به ضد خود تبدیل شده و نه تنها اثربخش نخواهد بود بلکه باعث واکنش منفی مخاطبان می گردد.

در انتها اگر صحبتی درباره کتاب تئاتر و نقش شفا بخش آن در تعلیم و تربیت و ریچارد مورس باقی مانده بفرمایید.

کتاب تئاتر و نقش شفابخش آن در آموزش از جمله آثاری ست که سرشار است از تجربه های هیجان انگیز و راه گشا که نه تنها انسان را به شوق می آورد بلکه دریچه های تازه ای از کارنمودهای فوق العاده تئاتر به روی مخاطبان می گشاید. امیدوارم خوانندگان این کتاب با مطالعه آن در تجربه های عالی نویسنده سهیم و شریک شوند و از نگاه متفاوت او بتوانند راهی نو برای آینده تئاتر ترسیم کنند.

انتشارات سوره مهر کتاب تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت نوشته ریچارد مورس را با ترجمه حسین فدایی حسین در 313 صفحه، با شمارگان 1250 نسخه و با قیمت 45000 تومان منتشر نموده است.

tour-france.ir: تور فرانسه ارزان | تور فرانسه قیمت، تور پاریس، تور پاییز را همراه ما تجربه کنید.

تور کشتی کروز: تور کشتی کروز: سفری هیجان انگیز به اقیانوس ها

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 17 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 17 اردیبهشت 1401 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 122021

به "تئاتر تعلیمی نباید مانند تئاتر رسمی منتظر حضور مخاطب بماند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تئاتر تعلیمی نباید مانند تئاتر رسمی منتظر حضور مخاطب بماند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید