جنوبگان: آخرین قاره، اسرار یخ زده و آینده ای نامعلوم
به گزارش مجله سرگرمی، در پایینترین نقطه کره زمین، قارهای وسیع و تنها قرار گرفته است که شبیه هیچ جای دیگری نیست. جنوبگان، هفتمین و شاید اسرارآمیزترین قاره، سرزمینی است که با تضادهای شگفتانگیز تعریف میشود. این پهنه سفید و بیکران، سردترین، خشکترین، بادخیزترین و مرتفعترین قاره جهان است. با این حال، در یک تناقض بنیادین، در حالی که به عنوان بزرگترین بیابان یخی جهان شناخته میشود، حدود 90 درصد از کل یخهای سیاره و بالغ بر 70 تا 80 درصد از آب شیرین آن را در خود جای داده است. این قاره، تنها خشکی بزرگ روی زمین است که جمعیت بومی انسانی ندارد و تاریخ آن نه با تمدنها، بلکه با سکوت هزاران ساله و زوزههای بیامان باد نوشته شده است.

برای دریافت مشاوره و خدمات تخصصی گردشگری و سفر به سراسر دنیا با bestcanadatours.com مجری مستقیم تورهای مسافرتی و گردشگری همراه باشید.
جنوبگان فقط یک موقعیت جغرافیایی نیست؛ بلکه یک شخصیت اصلی در داستان سیاره ماست. این قاره، نگهبان آرشیوهای باستانی آبوهوا، آزمایشگاهی برای علوم آینده، و مهمتر از همه، یک شاخص حیاتی برای تغییرات اقلیمی جهانی است. اینجا سرزمینی است که در آن آتش (آتشفشانها) در زیر یخ شعله میکشد، یک اکوسیستم دریایی پرجنبوجوش در کنار یک خشکی تقریباً بیجان شکوفا میشود، و یک طبیعت بکر و دستنخورده اکنون با ردپای انکارناپذیر بشریت روبرو شده است. این تضادها، جوهره اصلی جنوبگان را تشکیل میدهند و درک آنها کلید گشودن اسرار این قاره و درک آینده نامعلوم آن است. این مقاله سفری است به قلب این دنیای یخی، از جغرافیای خشن و تاریخ قهرمانانه آن گرفته تا حیات شگفتانگیز، حاکمیت منحصربهفرد، و چالشهای حیاتی که امروز با آن روبروست.
سرزمینی ساختهشده از یخ و آتش: جغرافیای بیرحم یک قاره
برخلاف تصور رایج از یک سرزمین یخزده و بیحرکت، جنوبگان قارهای پویا و زنده از نظر زمینشناسی است. در زیر سکوت ظاهری آن، نیروهای عظیمی در کارند که چشمانداز آن را شکل میدهند. تعامل پیچیده میان وزن غیرقابل تصور یخ، گرمای درونی زمین و فعالیتهای آتشفشانی، سیستمی را به وجود آورده که هنوز به طور کامل درک نشده است. این پویایی زمینشناختی، کلید درک رفتار قاره در برابر تغییرات اقلیمی و آینده آن است.
صفحات یخی عظیم
بیش از 98 درصد از سطح جنوبگان با یک کلاهک یخی غولپیکر پوشیده شده است که آن را به بزرگترین صفحه یخی جهان تبدیل میکند. این صفحه یخی به دو بخش اصلی تقسیم میشود: صفحه یخی شرق جنوبگان (EAIS) که بسیار بزرگتر و قدیمیتر است و صفحه یخی غرب جنوبگان (WAIS) که کوچکتر و به مراتب ناپایدارتر است. ضخامت متوسط این یخها بیش از 1.6 کیلومتر است و در برخی نقاط به عمق شگفتانگیز 4 کیلومتر نیز میرسد. این حجم عظیم یخ، چنان وزنی دارد که بستر سنگی قاره را در برخی نقاط تا 2.5 کیلومتر پایینتر از سطح دریا فشرده است. اگر تمام این یخها ذوب شوند، سطح آب دریاهای جهان حدود 60 متر افزایش خواهد یافت؛ فاجعهای که مقیاس آن غیرقابل تصور است.
کوهها، کافتها و درهها
در زیر این پوشش یخی، یک قاره کامل با تمام ویژگیهای جغرافیایی یک خشکی معمولی پنهان شده است. رشتهکوه سراسری جنوبگان (Transantarctic Mountains)، یکی از طولانیترین رشتهکوههای جهان، با طولی بیش از 3500 کیلومتر، این قاره را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم میکند. قلههای این رشتهکوه اغلب از یخ بیرون زدهاند و چشماندازی دراماتیک ایجاد میکنند.
در غرب قاره، سیستم کافت غرب جنوبگان، منطقهای فعال از نظر زمینشناسی، قرار دارد. در این ناحیه، درههای عمیقی مانند کافت فریگنو (Fringo Rift) وجود دارند که با عمقی نزدیک به 1.6 کیلومتر، تقریباً با گرند کنیون برابری میکنند و به دلیل تأثیر بر جریان یخ، نقش مهمی در سرعت ذوب شدن این بخش از قاره ایفا میکنند.
شاید شگفتانگیزترین ویژگی جغرافیایی جنوبگان، «درههای خشک» (Dry Valleys) باشد. این منطقه وسیع و عمدتاً عاری از یخ، یکی از خشکترین مکانهای روی زمین است و در برخی نقاط آن میلیونها سال است که باران یا برفی نباریده است. شرایط در این درهها به قدری خشن و شبیه به مریخ است که ناسا از آن برای آزمایش تجهیزات فضایی خود استفاده میکند.
قلمرو آتش زیر یخ
شاید باورکردنی نباشد، اما جنوبگان میزبان بزرگترین منطقه آتشفشانی روی زمین است. در زیر صفحه یخی غرب جنوبگان، حداقل 138 آتشفشان شناسایی شده است. این فعالیت آتشفشانی، گرمای زمینگرمایی را به پایه صفحات یخی میرساند و میتواند با ذوب کردن یخ از زیر، به عنوان یک روانکننده عمل کرده و حرکت یخچالها به سمت دریا را تسریع کند.
دو آتشفشان فعال جنوبگان از شهرت جهانی برخوردارند:
کوه اِربوس (Mount Erebus): این آتشفشان با ارتفاع 3794 متر، جنوبیترین آتشفشان فعال روی زمین است و به خاطر دریاچه گدازه دائمی که در دهانه آن در حال جوشیدن است، شهرت دارد. این کوه که در سال 1841 توسط کاپیتان جیمز کلارک راس کشف شد، نام خود را از یکی از کشتیهای او و مظهر تاریکی در اساطیر یونان گرفته است. اربوس پدیدهای عجیبتر نیز دارد: این آتشفشان روزانه حدود 80 گرم غبار طلای میکروسکوپی را به همراه گازهای خود به بیرون پرتاب میکند که ارزش آن به حدود 6000 دلار میرسد. علاوه بر این، تاریخ این کوه با یک تراژدی گره خورده است؛ در سال 1979، پرواز شماره 901 خطوط هوایی نیوزیلند به دلیل پدیده «سپیدگرفتگی» (whiteout) با دامنه کوه برخورد کرد و تمام 257 سرنشین آن کشته شدند، رویدادی که به شهرت «نحس» بودن آن دامن زده است.
جزیره دیسپشن (Deception Island): این جزیره که در شمال شبهجزیره جنوبگان قرار دارد، در واقع یک کالدرا (کاسه آتشفشانی) فعال و نعل اسبی شکل است که کشتیهای توریستی میتوانند مستقیماً وارد آن شوند. آخرین فوران آن در سال 1970 رخ داد و آبهای گرمشده توسط فعالیتهای زمینگرمایی آن، به گردشگران اجازه میدهد در میان یخها شنا کنند.
پژواکهایی در یخ: از سرزمین خیالی تا فتوحات قهرمانانه
رابطه بشریت با جنوبگان، داستانی از تحول است؛ سفری از یک مفهوم انتزاعی در ذهن فلاسفه باستان به یک واقعیت سخت و بیرحم در برابر کاوشگران و در نهایت، به یک آرشیو گرانبها برای دانشمندان مدرن. یخی که روزی مانعی بر سر راه کاشفان بود، امروز به رسانهای تبدیل شده که از طریق آن، تاریخ عمیق سیارهمان را میخوانیم.
ترا آسترالیس اینکوگنیتا - قاره خیالی
قرنها پیش از آنکه انسانی چشمش به سواحل یخی جنوبگان بیفتد، این قاره در تخیل وجود داشت. فلاسفه یونان باستان، از جمله ارسطو، معتقد بودند که برای حفظ تعادل کره زمین، باید یک خشکی بزرگ در نیمکره جنوبی وجود داشته باشد تا وزن خشکیهای نیمکره شمالی را متعادل کند. این سرزمین فرضی،
ترا آسترالیس اینکوگنیتا (Terra Australis Incognita) یا «سرزمین ناشناخته جنوبی» نام گرفت. این ایده توسط بطلمیوس گسترش یافت و برای قرنها بر روی نقشههای جهان، از جمله نقشههای مشهور مرکاتور و اورتلیوس، به عنوان یک قاره پهناور و ناشناخته به تصویر کشیده میشد و تخیل سیاستمداران و کاشفان را برای تسخیر آن برمیانگیخت.
نخستین رویاروییها
در سال 1773، کاپیتان جیمز کوک، کاوشگر بریتانیایی، به عنوان اولین انسان، از مدار جنوبگان عبور کرد. اگرچه او به دلیل یخهای فشرده نتوانست به خود قاره برسد، اما سفر او ثابت کرد که ترا آسترالیس، اگر وجود داشته باشد، یک سرزمین سرد و غیرقابل سکونت است، نه یک بهشت استوایی. افتخار نخستین مشاهده ثبتشده از خشکی اصلی جنوبگان در سال 1820 نصیب یک هیئت اکتشافی روسی به رهبری فابین گوتلیب فون بلینگسهاوزن و میخائیل لازارف شد. با این حال، شواهد تاریخی شفاهی و هنری نشان میدهد که دریانوردان پلینزی احتمالاً قرنها پیش از اروپاییها، در حدود سال 600 میلادی، به آبهای جنوبگان رسیده و آن را مشاهده کرده بودند؛ حقیقتی که روایت اروپ محور «کشف» را به چالش میکشد.
عصر قهرمانانه اکتشاف (حدود 1899-1922)
آغاز قرن بیستم، شاهد دورهای از رقابت شدید بینالمللی، شجاعتهای باورنکردنی و تراژدیهای بزرگ بود که به «عصر قهرمانانه اکتشاف جنوبگان» شهرت یافت. این دوره با نخستین زمستانگذرانی در قاره توسط تیمی به رهبری کارستن بورکگروینک در سال 1899 آغاز شد.
اوج این دوران، «مسابقه به سوی قطب» بود. از یک سو، روئالد آموندسن نروژی با برنامهریزی دقیق، استفاده کارآمد از سگهای سورتمه و انتخاب مسیری کوتاهتر، در 14 دسامبر 1911 به عنوان نخستین انسان بر قطب جنوب جغرافیایی ایستاد و به سلامت بازگشت. از سوی دیگر، رابرت فالکون اسکات بریتانیایی و تیمش، با تکیه بر اسبچههای پونی که در سرمای شدید دوام نیاوردند و با بدشانسیهای متعدد، یک ماه بعد در 17 ژانویه 1912 به قطب رسیدند و تنها پرچم نروژ را یافتند. سفر بازگشت آنها به یک تراژدی تبدیل شد و اسکات و همراهانش در اثر گرسنگی و سرمای شدید، تنها در چند کیلومتری یک انبار تدارکاتی، جان باختند.
در همین دوران، سر ارنست شکلتون، یکی دیگر از قهرمانان این عصر، داستان نمادین دیگری از بقا را رقم زد. کشتی او، اندورنس (Endurance)، در سال 1915 در یخهای دریای ودل گیر افتاد و در نهایت خرد و غرق شد. شکلتون و 27 خدمهاش ماهها بر روی یخهای شناور سرگردان بودند و سپس با قایقهای نجات خود را به جزیره الفنت رساندند. از آنجا، شکلتون به همراه پنج نفر دیگر، یک سفر دریایی غیرممکن به طول 1300 کیلومتر را در یکی از خروشانترین دریاهای جهان با یک قایق کوچک آغاز کرد تا خود را به جزیره جورجیای جنوبی برساند و کمک بیاورد. به طرز معجزهآسایی، او موفق شد و در نهایت تمام اعضای تیمش را نجات داد. این داستان به یکی از بزرگترین حماسههای رهبری و استقامت در تاریخ تبدیل شده است.
آرشیوهای یخی: خواندن تاریخ آبوهوا
با پایان عصر قهرمانانه، دوره اکتشافات علمی آغاز شد. دانشمندان دریافتند که بزرگترین گنجینه جنوبگان، نه در فتح جغرافیایی آن، بلکه در خود یخهای آن نهفته است. مغزههای یخی، ستونهایی که از اعماق کلاهک یخی حفر میشوند، یکی از قدرتمندترین ابزارهای علم اقلیمشناسی هستند.
هر لایه از یخ، مانند حلقههای یک درخت، برشی از تاریخ است. این لایهها حبابهای کوچکی از هوای باستانی را در خود به دام انداختهاند که ترکیب دقیق اتمسفر گذشته، از جمله غلظت گازهای گلخانهای مانند دیاکسید کربن و متان را نشان میدهد. علاوه بر این، ایزوتوپهای آب در یخ به عنوان یک دماسنج طبیعی عمل میکنند و دمای گذشته را آشکار میسازند. لایههای خاکستر آتشفشانی نیز به دانشمندان کمک میکنند تا تاریخ فورانهای بزرگ را ثبت کنند.
تا به امروز، مغزههای یخی یک رکورد پیوسته از آبوهوای زمین را تا 800,000 سال پیش ارائه دادهاند. این رکوردها به طور قطع نشان دادهاند که یک همبستگی قوی و مستقیم میان غلظت CO2 در اتمسفر و دمای جهانی وجود دارد. در حال حاضر، پروژه «فراتر از اپیکا» (Beyond EPICA) در تلاش است تا با حفر یک مغزه یخی به قدمت 1.5 میلیون سال، به درک عمیقتری از یک تغییر بزرگ در چرخههای یخبندان زمین دست یابد. این آرشیوهای یخی به ما نشان میدهند که غلظت کنونی گازهای گلخانهای در جو، در تاریخ صدها هزار سال گذشته بیسابقه است و این قاره از یک فضای خالی روی نقشه، به یک کتاب تاریخ حیاتی برای درک حال و آینده سیارهمان تبدیل شده است.
پادشاهی استوار: حیات در شرایط سخت
جنوبگان یک قاره دوقطبی است؛ خشکیهای آن تقریباً بیجان و متروک هستند، در حالی که آبهای اطراف آن، یعنی اقیانوس منجمد جنوبی، یکی از غنیترین و پویاترین اکوسیستمهای دریایی جهان را در خود جای دادهاند. این اکوسیستم عظیم و شگفتانگیز بر یک اصل متناقض استوار است: کل شبکه غذایی، از کوچکترین موجودات تا بزرگترین حیوان تاریخ زمین، به طور خطرناکی به یک موجود کوچک به نام کریل وابسته است. این وابستگی، اکوسیستم را به شدت در برابر تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی آسیبپذیر میکند.
خشکی سترون و دریای پربار
جنوبگان تنها قارهای است که هیچ پستاندار، خزنده یا دوزیست خشکیزی بومی ندارد. حیات بر روی خشکی به اشکال بسیار مقاومی محدود میشود: حدود 100 گونه خزه، 25 گونه جگرواش، و تنها سه گونه گیاه گلدار که در مناطق نسبتاً معتدلتر شبهجزیره جنوبگان یافت میشوند. دنیای بیمهرگان نیز شامل موجودات میکروسکوپی مانند کنهها، خرسهای آبی و دمفنریهاست که در شرایط انجماد زنده میمانند.
در مقابل این برهوت یخی، اقیانوس منجمد جنوبی از حیات موج میزند. آبهای سرد و غنی از مواد مغذی این اقیانوس، بستری ایدهآل برای رشد فیتوپلانکتونها فراهم میکنند که پایه و اساس کل شبکه غذایی را تشکیل میدهند.
سنگ بنای اقیانوس جنوبی: کریل
در قلب این اکوسیستم، سختپوستی کوچک و میگو مانند به نام کریل جنوبگان (Antarctic krill) قرار دارد. این موجودات کوچک که در تودههای عظیمی به نام «ازدحام» (swarm) زندگی میکنند، سنگ بنای شبکه غذایی قطب جنوب هستند. تقریباً تمام حیوانات بزرگ این منطقه، از پنگوئنها و فکها گرفته تا ماهیها و بزرگترین نهنگها، برای بقا به طور مستقیم یا غیرمستقیم به کریل وابسته هستند.
اهمیت کریل فراتر از یک منبع غذایی است. تحقیقات اخیر نشان داده است که این موجودات نقش حیاتی در «بارورسازی اقیانوس» دارند. کریلها با مهاجرت عمودی روزانه خود، آهن را از اعماق دریا به سطح آب منتقل میکنند. این آهن برای رشد فیتوپلانکتونها ضروری است و این فرآیند به نوبه خود به اقیانوس کمک میکند تا دیاکسید کربن بیشتری از جو جذب کند. بنابراین، سلامت جمعیت کریل نه تنها برای حیات وحش جنوبگان، بلکه برای تنظیم اقلیم جهانی نیز حیاتی است.
نمادهای یخی: پنگوئنها و فکها
وقتی به جنوبگان فکر میکنیم، پنگوئنها اولین تصویری هستند که به ذهن میآیند. این پرندگان که قادر به پرواز نیستند، کاملاً برای زندگی در دریا سازگار شدهاند. گونههای مختلفی از پنگوئنها در این منطقه زندگی میکنند، اما مشهورترین آنها عبارتند از:
پنگوئن امپراتور: بزرگترین گونه پنگوئن جهان که با قد بیش از یک متر، نماد استقامت در جنوبگان است. این تنها حیوانی است که در سرمای کشنده زمستان قطبی، در تاریکی و دمای زیر 60- درجه سانتیگراد، زاد و ولد میکند.
پنگوئن آدلی: این پنگوئنهای کوچک و پرانرژی، در کلنیهای عظیم در سواحل قاره جمع میشوند و برای تغذیه مسافتهای طولانی را در دریا شنا میکنند.
فکها نیز از ساکنان اصلی سواحل یخی جنوبگان هستند. از جمله گونههای مهم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
فک پلنگی: یکی از شکارچیان راس هرم غذایی در جنوبگان که با آروارههای قدرتمند خود، پنگوئنها و حتی فکهای کوچکتر را شکار میکند. این موجود سریع و خشن، فرمانروای آبهای کمعمق ساحلی است.
فک ودل: این فکهای عظیمالجثه به توانایی شگفتانگیز خود در غواصی به اعماق زیاد و برای مدت طولانی شهرت دارند و میتوانند با دندانهایشان در یخ حفرههایی برای تنفس ایجاد کنند.
غولهای اقیانوس: نهنگها
در طول تابستان قطبی که آبها سرشار از کریل میشوند، اقیانوس منجمد جنوبی به میعادگاه غولهای دریا تبدیل میشود. گونههای مختلفی از نهنگها برای تغذیه به این منطقه مهاجرت میکنند:
نهنگ آبی: بزرگترین حیوانی که تاکنون روی کره زمین زیسته است. این موجود باشکوه میتواند تا 30 متر طول داشته باشد و روزانه تا 4 تن کریل مصرف کند.
نهنگ قاتل (اورکا): این شکارچیان هوشمند و اجتماعی، در گروههای خانوادگی به شکار میپردازند و استراتژیهای پیچیدهای برای به دام انداختن طعمههای خود، از جمله فکها و نهنگهای کوچکتر، دارند.
نهنگ گوژپشت: این نهنگها به خاطر آوازهای پیچیده و پرشهای آکروباتیک خود از آب مشهور هستند و از روشهای مبتکرانهای مانند «تور حبابی» برای جمعآوری کریل استفاده میکنند.
قارهای جدا: میراثی مشترک برای صلح و علم
جنوبگان از نظر سیاسی یک استثنا در جهان است. این قاره تحت حاکمیت هیچ کشوری نیست و به عنوان یک میراث مشترک بشری برای صلح و علم اداره میشود. سیستم پیمان جنوبگان، یک دستاورد دیپلماتیک شگفتانگیز که در اوج جنگ سرد متولد شد، مدلی موفق از همکاری بینالمللی است. با این حال، این مدل که برای جلوگیری از درگیریهای نظامی طراحی شده بود، اکنون با فشارهای جدیدی از جمله تغییرات اقلیمی و چشمانداز دسترسی به منابع طبیعی در آینده روبرو است و پایداری آن در قرن بیست و یکم به آزمون گذاشته خواهد شد.
سیستم پیمان جنوبگان: معجزه جنگ سرد
در اواسط قرن بیستم، هفت کشور ادعای مالکیت بخشهایی از جنوبگان را مطرح کرده بودند و با آغاز جنگ سرد، بیم آن میرفت که این قاره به صحنه جدیدی از رقابتهای ژئوپلیتیک تبدیل شود. در یک حرکت دیپلماتیک بیسابقه، در جریان «سال بینالمللی ژئوفیزیک» (1957-1958)، دانشمندان از سراسر جهان در جنوبگان همکاری کردند. این همکاری علمی موفق، زمینه را برای ایجاد یک چارچوب سیاسی فراهم کرد. در سال 1959، دوازده کشوری که در آن سال در جنوبگان فعال بودند، «پیمان جنوبگان» را امضا کردند که در سال 1961 به اجرا درآمد.
اصول بنیادین این پیمان که در چهارده ماده آن ذکر شده، انقلابی بودند :
صلح و خلع سلاح: جنوبگان منحصراً برای اهداف صلحآمیز استفاده میشود. هرگونه اقدام نظامی، از جمله ایجاد پایگاههای نظامی و آزمایش تسلیحات (به ویژه سلاحهای هستهای) ممنوع است. این پیمان اولین معاهده کنترل تسلیحات در دوران جنگ سرد بود.
آزادی علمی: تحقیقات علمی در سراسر قاره آزاد است و نتایج آن باید به طور آزادانه میان همه کشورها مبادله شود.
تعلیق ادعاهای ارضی: مهمترین بخش پیمان، ماده 4 آن است که تمام ادعاهای مالکیت ارضی را «تعلیق» میکند. این پیمان ادعاها را باطل نمیکند، اما آنها را به رسمیت نمیشناسد و از طرح هرگونه ادعای جدید جلوگیری میکند.
در سالهای بعد، توافقات دیگری به این سیستم اضافه شد، از جمله «پروتکل حفاظت از محیط زیست» (پروتکل مادرید) در سال 1991 که جنوبگان را به عنوان «منطقه حفاظتشده طبیعی، وقف صلح و علم» معرفی کرد و هرگونه فعالیت مرتبط با استخراج منابع معدنی را برای حداقل 50 سال ممنوع ساخت.
سرزمینی با ادعاهای معلق
با وجود پیمان، هفت کشور همچنان ادعاهای ارضی تاریخی خود را حفظ کردهاند. این ادعاها که برخی از آنها با یکدیگر همپوشانی دارند، به طور رسمی توسط جامعه بینالمللی به رسمیت شناخته نشدهاند. قدرتهای بزرگی مانند ایالات متحده و روسیه هیچ ادعایی را به رسمیت نمیشناسند، اما حق خود را برای طرح ادعا در آینده محفوظ نگه داشتهاند. این وضعیت پیچیده ژئوپلیتیک در جدول زیر خلاصه شده است.
ادعاهای ارضی تاریخی در جنوبگان
سرزمین مورد ادعا | کشور مدعی | تاریخ ادعا | محدوده جغرافیایی | وضعیت کنونی تحت پیمان جنوبگان |
قلمرو جنوبگان بریتانیا | بریتانیا | 1908 | 20°W-80°W | معلق |
قلمرو وابسته راس | نیوزیلند | 1923 | 150°W-160°E | معلق |
سرزمین ادلی | فرانسه | 1840 | 142°2′E-136°11′E | معلق |
قلمرو جنوبگان استرالیا | استرالیا | 1933 | 44°38′E-136°11′E و 142°2′E-160°E | معلق |
سرزمین شهبانو ماود | نروژ | 1939 | 20°W-44°38′E | معلق |
قلمرو جنوبگان شیلی | شیلی | 1940 | 53°W-90°W | معلق |
جنوبگان آرژانتین | آرژانتین | 1946 | 25°W-74°W | معلق |
منبع دادهها:
آزمایشگاهی برای جهان
امروزه، جنوبگان به بزرگترین آزمایشگاه طبیعی جهان تبدیل شده است. نزدیک به 30 کشور، بیش از 70 پایگاه تحقیقاتی در این قاره دایر کردهاند که در تمام طول سال یا به صورت فصلی فعال هستند. این پایگاهها مراکز حیاتی برای تحقیقاتی هستند که در هیچ جای دیگری از جهان امکانپذیر نیست:
اقلیمشناسی و یخشناسی: دانشمندان با مطالعه مغزههای یخی و رفتار صفحات یخی، تاریخچه اقلیمی زمین را بازسازی کرده و مدلهای دقیقتری برای پیشبینی تغییرات آینده ارائه میدهند.
نجوم و اخترفیزیک: جنوبگان بهترین مکان روی زمین برای رصد کیهان است. ارتفاع زیاد، هوای فوقالعاده خشک و پایدار، و ماهها تاریکی مداوم، شرایطی ایدهآل برای تلسکوپها فراهم میکند. «تلسکوپ قطب جنوب» (SPT)، یک تلسکوپ رادیویی 10 متری، در حال مطالعه «تابش زمینه کیهانی» (CMB) - پژواک انفجار بزرگ - و تحقیق در مورد اسرار انرژی تاریک و ماده تاریک است.
زیستشناسی: مطالعه موجودات زندهای که در شرایط 극한 (extremophiles) جنوبگان زنده میمانند، به دانشمندان درک بهتری از محدودیتهای حیات میدهد و میتواند راهنمایی برای جستجوی حیات در دیگر سیارات و اقمار یخی منظومه شمسی باشد.
زیر حجاب یخ: گشودن عمیقترین اسرار جنوبگان
جنوبگان، با دورافتادگی و پوشش یخی عظیم خود، همواره بستری برای تخیلات و گمانهزنیها بوده است. این قاره، جایی است که مرزهای علم با مرزهای تخیل تلاقی میکند. با این حال، بسیاری از «اسرار» این قاره، پدیدههای طبیعی شگفتانگیزی هستند که علم به تدریج در حال پردهبرداری از آنهاست. این ویژگیها که جنوبگان را به یک آزمایشگاه طبیعی بینظیر تبدیل کرده، همانهایی هستند که کنجکاوی عمومی و داستانهای خارقالعاده را دامن میزنند.
دنیای دریاچههای زیر یخچالی
یکی از شگفتانگیزترین اکتشافات دهههای اخیر در جنوبگان، کشف شبکهای از بیش از 400 دریاچه آب مایع در زیر کیلومترها یخ بوده است. این دریاچهها به دلیل فشار عظیم یخهای فوقانی و گرمای زمینگرمایی از انجماد مصون ماندهاند.
مشهورترین این دریاچهها، دریاچه وستوک است. این دریاچه که تقریباً به اندازه دریاچه انتاریو است، در زیر 4 کیلومتر یخ مدفون شده و برای میلیونها سال از اتمسفر زمین جدا بوده است. این انزوای طولانیمدت، دریاچه وستوک را به یک کپسول زمان بیولوژیکی تبدیل کرده است. دانشمندان روسی پس از سالها حفاری، سرانجام در سال 2012 به سطح این دریاچه رسیدند، اگرچه نگرانیهای جدی در مورد آلوده کردن این اکوسیستم بکر وجود داشت. هدف اصلی این تحقیقات، جستجوی حیات میکروبی منحصربهفرد (موجودات 극한) است که ممکن است در این محیط تاریک و پرفشار تکامل یافته باشند. مطالعه این موجودات میتواند سرنخهایی در مورد احتمال وجود حیات در محیطهای مشابه در منظومه شمسی، مانند قمرهای یخی مشتری (اروپا) و زحل (انسلادوس)، به ما بدهد.
آبشار خون: یک شگفتی ژئوشیمیایی
در یکی از درههای خشک جنوبگان، پدیدهای وهمآور و زیبا به نام «آبشار خون» (Blood Falls) از زبانه یخچال تیلور به بیرون جریان دارد. این مایع قرمز رنگ، خون نیست، بلکه یک پدیده ژئوشیمیایی منحصربهفرد است. میلیونها سال پیش، یک توده آب شور در زیر یخچال به دام افتاد و از تماس با اکسیژن محروم شد. این آب به شدت سرشار از آهن است. هنگامی که این آبنمک فوقاشباع و بدون اکسیژن سرانجام به سطح میرسد و با هوا تماس پیدا میکند، آهن موجود در آن به سرعت اکسید شده (زنگ میزند) و رنگ قرمز خونی چشمگیری ایجاد میکند. آبشار خون یک پنجره نادر به دنیای اکوسیستمهای زیر یخچالی و شیمی حیات بدون نور و اکسیژن است.
رازگشایی از افسانهها: اهرام و تمدنهای گمشده
اینترنت مملو از تئوریهای توطئه در مورد سازههای عجیب در جنوبگان است، به ویژه «اهرام» که گفته میشود توسط تمدنهای باستانی یا حتی موجودات فرازمینی ساخته شدهاند. با این حال، توضیح علمی این پدیدهها بسیار سادهتر و منطقیتر است. این ساختارهای هرمی شکل، به احتمال قریب به یقین، «نوناتاک» (nunatak) هستند؛ یعنی قلههای تیز کوههایی که از میان صفحه یخی بیرون زدهاند. فرسایش طبیعی توسط باد و یخ در طول میلیونها سال میتواند به این قلههای سنگی، شکلی شبیه به هرم بدهد. به همین ترتیب، داستانهای مربوط به پایگاههای مخفی نازیها پس از جنگ جهانی دوم نیز فاقد هرگونه مدرک معتبر هستند و بیشتر در حوزه داستانهای تخیلی قرار میگیرند.
گنجینه شهابسنگها
جنوبگان بهترین مکان در جهان برای یافتن شهابسنگ است. دو دلیل اصلی برای این موضوع وجود دارد. اول، محیط سرد و خشک این بیابان یخی، شهابسنگها را از فرسایش و زنگزدگی که در محیطهای مرطوبتر رخ میدهد، حفظ میکند. دوم، شهابسنگهای تیره به راحتی روی سطح سفید و وسیع یخ و برف قابل تشخیص هستند. هر ساله، تیمهای تحقیقاتی هزاران نمونه شهابسنگ را از این قاره جمعآوری میکنند که برخی از آنها از ماه و مریخ آمدهاند و اطلاعات ارزشمندی در مورد تاریخ و ترکیب منظومه شمسی ارائه میدهند.
ذوب بزرگ: آیندهای شکننده در سیارهای در حال گرم شدن
سرنوشت جنوبگان دیگر یک مسئله منطقهای و دور از دسترس نیست؛ بلکه به یک بحران جهانی تبدیل شده است. ذوب شدن این قاره دورافتاده، به طور مستقیم و فاجعهبار، خطوط ساحلی سراسر جهان را بازترسیم خواهد کرد و زندگی صدها میلیون نفر را تحت تأثیر قرار خواهد داد. تصمیماتی که امروز در مراکز صنعتی و سیاسی، هزاران کیلومتر دورتر از این قاره یخی گرفته میشود، آینده این آخرین بیابان بزرگ و به تبع آن، آینده شهرهای ساحلی ما را رقم خواهد زد.
سازوکارهای ذوب
برخلاف تصور عمومی، عامل اصلی ذوب یخهای جنوبگان، تنها گرم شدن هوا نیست، بلکه گرم شدن آبهای اقیانوس منجمد جنوبی است که صفحات یخی شناور را از زیر آب میکند. این صفحات یخی که در امتداد سواحل قرار دارند، مانند یک سد یا تکیهگاه عمل کرده و جریان یخچالهای طبیعی پشت سر خود را کند میکنند. هنگامی که این سدهای یخی از زیر توسط آب گرم فرسایش مییابند و نازک میشوند، توانایی خود را برای مهار یخچالهای عظیم از دست میدهند. این امر منجر به تسریع جریان یخ از خشکی به دریا میشود؛ فرآیندی که پس از آغاز، متوقف کردن آن بسیار دشوار یا حتی غیرممکن است.
غرب آسیبپذیر و غول بیدار
صفحه یخی غرب جنوبگان (WAIS) به دلیل اینکه بخش بزرگی از آن بر بستری زیر سطح دریا قرار گرفته، به طور ویژهای ناپایدار و آسیبپذیر است. در قلب این نگرانی،
یخچال توِیتس (Thwaites Glacier) قرار دارد که به دلیل اندازه عظیم و سرعت ذوب نگرانکنندهاش، لقب «یخچال روز قیامت» را به خود اختصاص داده است. این یخچال به تنهایی پتانسیل افزایش سطح آب دریاها به میزان بیش از نیم متر را دارد و دانشمندان نگرانند که ممکن است به یک نقطه بیبازگشت نزدیک شده باشد، جایی که فروپاشی آن دیگر قابل مهار نخواهد بود.
در همین حال، صفحه یخی شرق جنوبگان (EAIS) که زمانی «غول خفته» و پایدار تلقی میشد، اکنون نشانههایی از بیداری را بروز میدهد. یخچالهای بزرگی مانند تاتن (Totten) و یخچالهای منطقه ویلکس لند (Wilkes Land) نیز شروع به از دست دادن حجم قابل توجهی از یخ کردهاند که این نگرانی را ایجاد میکند که حتی پایدارترین بخش قاره نیز در برابر گرمایش جهانی مصون نیست.
تناقض افزایش یخ
در سالهای اخیر، گزارشهایی مبنی بر افزایش موقت حجم یخ در برخی بخشهای جنوبگان منتشر شده که ممکن است گیجکننده به نظر برسد. با این حال، اجماع علمی بر این است که این پدیده یک ناهنجاری موقتی است و به هیچ وجه نشانه بهبودی نیست. توضیح این پدیده به این صورت است که هوای گرمتر میتواند رطوبت بیشتری را در خود نگه دارد که این امر منجر به بارش برف سنگینتر در برخی مناطق داخلی قاره شده است. این افزایش موقت در سطح، روند بسیار خطرناکتر ذوب شدن یخها از پایه توسط اقیانوس گرم را پنهان میکند. در واقع، این افزایش سطحی، ماسکی بر چهره یک بحران عمیقتر است.
پیشبینیهای سطح آب دریاها
اگر کل صفحه یخی جنوبگان ذوب شود، سطح آب دریاهای جهان 60 متر بالا خواهد آمد. اگرچه این سناریو در کوتاهمدت رخ نخواهد داد، اما پیشبینیهای واقعبینانهتر نیز بسیار نگرانکننده هستند. هیئت بیندولتی تغییر اقلیم (IPCC) پیشبینی میکند که حتی در سناریوهای خوشبینانه، سطح آب دریاها تا پایان قرن حاضر دهها سانتیمتر افزایش خواهد یافت. در سناریوهای بدبینانهتر، فروپاشی بخشهایی از غرب جنوبگان میتواند این رقم را به چندین متر در قرنهای آینده برساند. حتی افزایش یک متری سطح آب دریاها، زندگی حدود 230 میلیون نفر را که در مناطق ساحلی کمارتفاع زندگی میکنند، مستقیماً تهدید کرده و شهرهای بزرگی را در سراسر جهان با خطر سیلابهای دائمی مواجه میکند.
آخرین مقصد گردشگری: امید و خطر حضور انسان
جنوبگان، به عنوان آخرین بیابان بزرگ و دستنخورده زمین، به طور فزایندهای به یک مقصد گردشگری محبوب تبدیل شده است. این صنعت رو به رشد، یک شمشیر دولبه است. از یک سو، میتواند آگاهی عمومی را نسبت به این قاره شکننده افزایش دهد، اما از سوی دیگر، با خود هزینههای زیستمحیطی انکارناپذیری به همراه دارد. این وضعیت، جنوبگان را به نمونه بارز پارادوکس «دوست داشتن یک مکان تا سر حد مرگ» تبدیل کرده است؛ جایی که تمایل به دیدن این طبیعت بکر پیش از نابودی، خود به عاملی در جهت فرسایش آن تبدیل میشود.
رونق گردشگری قطبی
صنعت گردشگری در جنوبگان رشد انفجاری داشته است. تعداد بازدیدکنندگان از چند هزار نفر در دهه 1990، به بیش از 100,000 نفر در فصل گردشگری 2022-2023 افزایش یافته است. اکثر این گردشگران با کشتیهای کروز، که از بنادر آمریکای جنوبی مانند اوشوآیا در آرژانتین حرکت میکنند، به این منطقه سفر کرده و با قایقهای کوچک زودیاک در نقاط مشخصی از ساحل پیاده میشوند.
ردپای زیستمحیطی
حضور این تعداد انسان در یکی از بکرترین اکوسیستمهای جهان، بدون هزینه نیست:
انتشار کربن: سفر به جنوبگان به دلیل پروازهای طولانی و سفرهای دریایی، ردپای کربنی بسیار بالایی دارد. به طور متوسط، سفر یک گردشگر به جنوبگان معادل کل انتشار کربن یک فرد عادی در یک سال است.
کربن سیاه (دوده): دود خروجی از کشتیها حاوی ذرات کربن سیاه است که بر روی برف و یخ مینشیند. این ذرات تیره، با کاهش بازتابندگی سطح (آلبیدو)، جذب نور خورشید را افزایش داده و باعث تسریع ذوب محلی یخ میشوند.
گونههای مهاجم: یکی از بزرگترین تهدیدها، ورود تصادفی بذر گیاهان، میکروبها یا عوامل بیماریزای غیربومی از طریق لباس و تجهیزات گردشگران است. این گونههای مهاجم میتوانند اکوسیستمهای بومی و فوقالعاده شکننده جنوبگان را که برای مقابله با آنها تکامل نیافتهاند، نابود کنند.
اختلال در حیات وحش: حضور انسان میتواند باعث تغییر رفتار حیواناتی مانند پنگوئنها و فکها در کلنیهای تولیدمثلی آنها شود و استرس قابل توجهی به آنها وارد کند.
حوادث و آلودگی: با افزایش ترافیک دریایی، خطر حوادثی مانند به گل نشستن کشتیها یا غرق شدن آنها و نشت سوخت به محیط زیست بکر منطقه، افزایش مییابد. حادثه غرق شدن کشتی MS Explorer در سال 2007 و لکه نفتی ناشی از آن، یک زنگ خطر جدی در این زمینه بود.
مقررات و بحث «سفیران»
برای مدیریت این صنعت، «انجمن بینالمللی اپراتورهای تور جنوبگان» (IAATO) در سال 1991 تأسیس شد. این نهاد که یک سازمان خودانتظام صنعتی است، قوانینی را برای اعضای خود وضع کرده است، مانند محدودیت تعداد مسافران در ساحل در یک زمان، و پروتکلهای سختگیرانه برای ضدعفونی کردن چکمهها و تجهیزات برای جلوگیری از ورود گونههای مهاجم.
مدافعان گردشگری اغلب به «اثر سفیر» (ambassador effect) استناد میکنند؛ این ایده که بازدیدکنندگان پس از دیدن عظمت و شکنندگی جنوبگان، با درکی جدید و تعهدی عمیق برای حفاظت از آن به خانه بازمیگردند. با این حال، مطالعات در مورد تأثیر بلندمدت این تجربه بر رفتار افراد نتایج متناقضی داشته است و منتقدان معتقدند که هزینههای زیستمحیطی ملموس و قطعی این صنعت، بسیار بیشتر از منافع نامشخص و بالقوه آن است. این سوال اساسی باقی میماند: آیا میتوان صنعتی را که بر پایه سفرهای پرکربن به یک منطقه حساس به اقلیم بنا شده، پایدار دانست؟
نتیجهگیری: قاره هفتم و سرنوشت جهان
سفر ما به جنوبگان، از یک مفهوم خیالی در نقشههای باستانی تا یک واقعیت علمی و ژئوپلیتیک در دنیای مدرن، نشاندهنده تحول عمیق درک بشر از این قاره است. جنوبگان دیگر ترا آسترالیس اینکوگنیتا نیست؛ بلکه یک قاره واقعی، با جغرافیای پویا، تاریخ قهرمانانه، و اکوسیستمی منحصربهفرد است که به نمادی از کنجکاوی انسان و ظرفیت او برای همکاری صلحآمیز از طریق پیمان جنوبگان تبدیل شده است.
این گزارش، تضادهای بنیادین این قاره را آشکار ساخت: سرزمینی از یخ و آتش، یک بیابان ظاهری که اقیانوسی سرشار از حیات را در آغوش گرفته، و یک طبیعت بکر که اکنون با تهدیدهای چندجانبهای از تغییرات اقلیمی گرفته تا ردپای گردشگری روبروست.
مهمترین درسی که از جنوبگان میآموزیم این است که این قاره یک دنیای جدا و ایزوله نیست. جنوبگان یک بخش حساس و جداییناپذیر از سیستم اقلیمی جهانی است. ثبات یخهای آن، سلامت اقیانوسهای ما و آینده خطوط ساحلی در سراسر سیاره به طور مستقیم به سرنوشت این قاره گره خورده است. آینده این آخرین بیابان بزرگ، نه در سواحل یخزده آن، بلکه در تصمیماتی رقم میخورد که امروز توسط بشریت، در شهرهای شلوغ و مراکز صنعتی دوردست، اتخاذ میشود. این یک مسئولیت مشترک است و بقای جنوبگان، آزمونی برای خرد و دوراندیشی ما به عنوان ساکنان یک سیاره به هم پیوسته است.